0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:41 AM

  

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 220

تاريخ: 24/10/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس

پشتيبانى آمريكا از دولت براى حفظ رژيم پوسيده شاه‏

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

حالا كه امريكا پوسيدگى شاه را فهميده است و به اصطلاح آنقدر شور بوده است كه خان هم فهميده است، حالا راه‏هاى ديگرى را پيش گرفته است. تا حالا تاييد از شاه مى‏كرد و پشتيبانى از شاه را اعلام مى‏كرد، اخيراً پشتيبانى از دولت را اعلام كرده است و مى‏خواهد از راه پشتيبانى از دولت، رژيم را حفظ كند و بالاخره خيال دارند كه اينها همين نوكر كهنه را برگردانند كه مردم را آرام كنند به خيال خودشان، شاه را ببرند و بعد، بعد از يك مدتى دوباره، او را برگردانند با يك زور بيشتر و با يك درندگى بالاتر.

امر بر قيام يكپارچه ملت بر عليه انتصابات غيرقانونى

اينها يكى از راه‏هايشان اين است كه اين دولت را پشتيبانى كنند و ما قبلاً هم گفتيم، حالا هم مى‏گوئيم كه اين دولت به تعيين شاه آمده است و شاه به حسب رفراندمى كه شد قانونيت ندارد و غاصب است و ياغى است و شاه نيست، بنابراين دولتى كه به تعيين او آمده باشد قانونى نيست و به پشتيبانى از مجلسين آمده و مجلسين هم از باب اينكه برگزيده ملت نيستند و ملت اصلاً از اين وكلا اطلاعى ندارد و آنها را تعيين نكرده است، مجلسين هم قانونى نيستند و دولت برگزيده مجلسين هم نمى‏تواند قانونى باشد. بنابراين، اين نقشه‏شان كه بخواهند دولت را يك دولتى حساب بكنند و يك مشروعيتى به آن بدهند، اين پيش ملت ايران به جايى نمى‏رسد و ملت ايران بايد تظاهر كنند بر ضد اين دولت و بر آنها لازم است كه برخلاف اين دولت مثل دولت‏هاى سابق قيام كنند و تظاهرات را بكنند و اين دولت را ساقط كنند، چنانچه ساقط است و اين دولتى نيست كه بتواند آرامش را در مردم ايجاد كند. مردمى كه در مقابل دولت نظامى ايستادند و در مقابل حكومت نظامى ايستادند، در مقابل يك دولتى كه اين نحوه است، ديگر نمى‏نشينند و معطل بشوند كه اين چه مى‏كند.

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 221

وعده‏هاى پوچ دولت مبعوث شاه خائن

وعده‏هايى كه اين دولت داده است مثل وعده‏هائى است كه دولتهاى سابق داده‏اند. دولت سابق يعنى اسبق خيلى وعده‏ها داد، وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل اين صلح را مى‏خواست برقرار كند. اين هم وعده اين را مى‏دهد كه ما اشخاصى كه استفاده غير مشروع كردند محاكمه مى‏كنيم. ما از ايشان مى‏پرسيم كه خوب شاه چطور؟ شاه اين اموالى را كه الان دارد، اين اموالى را كه به خارج منتقل كرده است، اينها همه مشروع است؟! يا استفاده غيرمشروع است؟ اگر استفاده مشروع مى‏دانيد، خود شما مجرم‏تر از همه مجرم‏ها هستيد (و تا ديروز هم اين را نمى‏گفت، امروز شروع كرده) و اگر غيرمشروع مى‏دانيد، شاه را مجرم مى‏دانيد، به اقرار شما شاه مجرم است، يك شخصى است كه استفاده‏هايى از ملت كرده است، دزدى‏هايى از ملت كرده و غارتگرى‏هايى كرده است و خيانت به ملت كرده است و شاه به حسب قوانين اگر خائن باشد، شاه نيست. بنابراين شما مقر به اين هستيد كه از طرف شاهى مبعوث شديد كه خائن به مملكت است و اموال مملكت را چپاول كرده است. خوب شما وعده مى‏دهيد كه من محاكمه مى‏كنم اين اشخاصى كه خيانت كرده‏اند، خوب شاه را بگيريد، شما كه چنين قدرتى داريد شاه را بگيريد، نگذاريد فرار كند، محاكمه كنيد اموال مردم را از او بگيريد. هيچ يك از اين دزدهايى كه اسمشان ثبت شده است درآن ورقه‏اى كه بانك يك جزئى آن را ابراز كرده است، قلم هيچ كدام به بزرگى قلم خود ايشان نيست. شمايى كه مى‏گوئيد ما اين خائن‏ها را مى‏گيريم، خوب راس خائن‏ها ايشان هستند، اگر خائن نمى‏دانيد شما و همه ملت مى‏دانند كه خلاف مى‏گوئيد و اگر خائن مى‏دانيد شما و همه ملت مى‏دانند كه مبعوث از طرف خائن هستيد، مبعوث از طرف خائن يا كنار برود، خودش كنار برود، خوب مردم كه كنارش مى‏كنند، يا خودش زود عاقل باشد و كنار برود، يا خائن است.

اين يك نقشه بوده است كه يك دولتى بياورند كه وعده به مردم بدهد كه ما محاكمه مى‏كنيم اينها را، ما اوقاف را برمى‏گردانيم به علما. علما چه احتياجى به اوقاف دارند كه مى‏خواهى رشوه بدهى به علما. علما احتياج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بياورند مى‏دهند به آنهايى كه بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف مى‏دهند. تو با اين كلمه مى‏خواهى علما را بازى بدهى كه ما اوقاف را بر مى‏گردانيم به علما، ما ساواك را منحلش مى‏كنيم، يك اداره اطلاعات درست مى‏كنيم. يعنى اين عبارت را بر مى‏داريم آن عبارت را به جايش مى‏گذاريم. كلمه ساواك را بر مى‏داريم كلمه ديگرى مى‏گذاريم و مطالب همان مطالب من حتى باور نكردم كه اين دزدهائى كه گرفتند و الان به خيال خودشان توى محبس ولى شايد به حسب واقع يك جاى خيلى خوبى برايشان هم باشد، من تا حالا باز باورم نيامده است كه اين شركاء شاه را، شريك جرم‏هاى شاه را، اينها به قاعده بخواهند حبسشان كنند ولى بعيد نيست، خوب شاه اين كاره است، بعيد نيست لكن باز من باور نكردم كه اينهايى كه 15 سال شريك جرم بودند، مثل نخست وزير سابق و رئيس امنيت سابق كه از رفقاى شاه بودند و رفقاى جرم شاه بودند، اينها را بخواهند واقعاً محاكمه كنند و قضيه محاكمه باشد.اين هم مثل

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 222

همه حرف‏هاى آنهاست كه اصلاحات مى‏خواهند بكنند، مثل اصلاحاتى است كه شاه مى‏خواست بكند. باورش نمى‏آيد آدم از اينها كه يك قدمى بخواهند بردارند، بر فرض اينكه اگر قدم هم بر دارند ديگر از آنها قبول نيست.

دولت و شاه برحسب قانون و شرع غيرقانونى هستند

ما اگر فرض بكنيم كه شاه يا دولت شاه بخواهند يك مملكت مثل بهشت براى ما درست كنند، ما بهشتى كه به دست شاه درست بشود نمى‏خواهيم، ما بهشتى كه به دست نوكر شاه درست بشود نمى‏خواهيم، با اينكه خوب، نخواهد شد لكن اگر بشود هم ما نمى‏خواهيم براى اينكه شاه برحسب قوانين و بر حسب شرع مطهر غير قانونى است و اصلاً سلطنت ندارد، دولت هم همين طور. بنابراين همه كارهائى كه اينها بكنند، چه بهشت درست كنند و چه جهنم درست كنند مقبول ملت نيست و مقبول ماها نيست.

انجام كودتاى نظامى ديگر امكان ندارد

يك راه ديگرى كه به ما رسيده است، از طريق‏هاى مختلف گفته‏اند (ولو اينكه من خيلى باورم نيامده است) قضيه اين است كه اينها مى‏خواهند كه كودتا بكنند. اين را چند جور تا حالا گفته شده، يك جور اينكه اين چند نفر از اين قصاب‏ها را آوردند و جاهاى حساس به آنها دادند، اين اشخاص خيلى خونخوار را سر چند تا از اين مقام‏هاى حساس گذاشته‏اند و بنا دارند كه به مجرد اينكه شاه برود اينها كودتا كنند و كودتاى خشن و چه كنند و چه كنند. اين را من تا حالا باورم نيامده است براى اينكه اگر شاه بخواهد اين كار را بكند، شاه يك آدم پوسيده‏اى است ديگر اين هيچ هويتى ندارد كه ارتش از او عرض كنم كه طرفدارى بكند يا چى، اينكه مى‏بينيد الان برقرار است، براى اين است كه اين صاحب منصبان كه شريك جرم او هستند مى‏بينند كه اگر او برود ممكن است براى خودشان بد بشود، چسبيدند دو دستى اين بهانه را نگه داشته‏اند (مثل اينكه يك مرده‏اى را توى يك تابوتى نگه داشته باشند) اينطور نيست كه شاه يك چيزى باشد حالا و از او تصميم دفاع بگيرند.

و اينكه ارتش بى‏اذن امريكا آن كار را بكند، آنها هم همه نوكرند يعنى آنهايى كه سركار هستند، اين چند نفرى كه مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند كردند و حالا مى‏خواهند فرار كنند، آنها هم خودشان مستقلاً اين كار را نمى‏توانند بكنند. باقى مى‏ماند كه كار را آمريكا به گردن آنها بخواهد بگذارد. اين به نظر من بعيد مى‏آيد، اينكه امريكا يك همچو كارى را بكند، براى اينكه كارشناس‏هاى امريكا مطالعه اين معنا را كردند ولو اينكه فهمشان خيلى كم بود، ذره ذره جلو رفتند و مرتب شكست خوردند. آنها از اول شاه را تقويت كردند و دنبال شاه رفتند (شاه چه و شاه چه) و حكومت نظامى گذاشتند و ديدند كه با كمال شدت حكومت نظامى عمل كرد و مردم به آن اعتنا نكردند. او اعلام مى‏كرد كه از دو نفر بيشتر اگر بيرون بيايند، چه خواهد شد، مردم يك ميليون جمعيت بيرون مى‏آمدند، قاعده

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 223

هم همين است، اين يك معنايى است كه بايد ملت ما به آن توجه كنند. ما اگر يك روزى گفتند كه اگر اهل منبر مثلاً فلان مطلب را بگويند، راجع به اسرائيل اگر حرفى بزنند چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر اهل منبر بخواهند اين را فلج كنند، اين حرف را فلج كنند، همه آنها بروند بالاى منبر و بگويند، هيچ غلطى نمى‏كنند. اينها استفاده از اختلافات هميشه مى‏كنند، يك دسته را مى‏ترسانند اينها نروند منبر، يك دسته ديگرى كه اقليت هستند اگر بروند منبر، آنها هم مى‏بينند همه نرفتند، چيزى نمى‏گويند. دو تا، سه تا هم اگر بگويند مى‏گيرند آنها را. اگر اينها بگويند كه اگر دانشگاه‏ها را ببنديد ما چه خواهيم كرد، همه دانشگاه‏ها با هم باز كنند، هيچ كارى نمى‏كنند ولى اگر اختلاف بين آنها بيندازند، با اختلاف آنها استفاده مى‏كنند. آنها مى‏گويند كه حكومت نظامى است اگر دو نفر زيادتر با هم توى كوچه‏ها راه بروند، چه خواهيم كرد و اگر شب كسى بيرون بيايد ولو يك نفر هم باشد چه خواهيم كرد. ملت ما يك ميليون جمعيت آمد بيرون، هيچ غلطى هم نكردند. شب‏ها ماندند در خيابان راه بندان كردند براى اينكه بمانند در خيابان‏ها ماندند در خيابان‏ها. جمعيت كه زياد شد كارى نمى‏توانند بكنند. بر فرض اينكه يك كارى هم بكنند، يك كار جزئى مفتضحانه‏اى اينها مى‏كنند، نه اينكه يك كار عاقلانه‏اى كه از آن يك نتيجه‏اى بتوانند ببرند. اينها از حكومت هاى نظامى كه در 12 تا شهر حكومت نظامى گذاشتند هيچ استفاده‏اى نتوانستند بكنند، در همه اين شهرها انقلاب شد، حالا هم هست. حالا هم كه اين دولت مى‏گويد ما حكومت نظامى را بر مى‏داريم، ولو درست نمى‏گويد لكن بر داريد و بر نداريد على السواءاست. مردم ديگر نه اعتنائى به حكومت نظامى دارند، نه اعتنائى به نظامى دارند. اين معنا كه ديدند آمريكائى‏ها كه حكومت نظامى كه اثرى نكرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامى درست كردند كه دولت نظامى باشد، حكومت نظامى هم باشد. يك مدتى هم با دولت نظامى سركوبى خواستند از مردم بكنند باز مردم مقاومت كردند، مقابل دولت نظامى هم ايستادند. همان شعارهائى كه سابق مى‏دادند، دادند، همان كارهائى كه سابق مى‏كردند، كردند، همان كشته‏هائى كه سابق مى‏دادند، دادند. اين هم اثر نكرد.

خوب، وقتى كه چندين ماه است كه مردم مواجه با نظامى هستند، با حكومت نظامى سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فكريشان شكوفائى پيدا نكرده بود، آن وقت ساواك در نظرشان يك چيز مهمى بود، شاه در نظرشان ديگر شاه بود لكن اين مطلب شكست يعنى ملت شكست اين بساط را، اين بت را شكست اين ملت. اين ديگر حيثيت از خودش ندارد، نه خودش حيثيت دارد، نه آنهايى كه مربوط به او هستند، نه صاحب منصب‏هاى بالاى دستشان حيثيت دارند. اگر حيثيتى پيش ملت الان باشد، براى صاحب منصب‏هائى هست كه دستش به خون ملت آغشته نشده است و اكثر، آنها هستند. آنهايى كه خونخوارى كردند و دستشان تا مرفق به خون ملت ما آلوده است، اينها يك چند تا معدود هستند كه مردم هم مى‏شناسند آنها را، به ما هم معرفى‏شان كرده‏اند، انشاءالله براى بعد.

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 224

ملت با شاه مخالف است، نه با ارتش

اما اينطور نيست كه ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصب ها، با درجه دارها، با افسرها، اينها همه برادرهاى ما هستند، ما مخالف با اينها نيستيم، ما با خونخوارى‏ها مخالفيم، قواى انتظامى بايد باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مى‏بوسيم. ارتش خيال نكند كه اگر اعليحضرت نباشد، ارتش هم نباشد، ايران هم نيست. نه اين حرف‏ها نيست در كار. شما ديديد كه اعليحضرت الان پوسيده است و ايران هم سرجاى خودش هست شما هم سرجاى خودتان هستيد، اين چهار تا آدم دزد هم كه حالا به شما دارند حكومت مى‏كنند، اين چهار تا دزد هم بعد از چند روز ديگر پول‏ها را برمى دارند و فرار مى‏كنند. اگر ملت بگذارد و بيعرضگى بكند، فرار مى‏كنند. شما سرجاى خودتان هستيد، ملت شما را مى‏خواهد، شما هم ملت را مى‏خواهيد، شما ارتش شاه نيستيد، شما ارتش ملت هستيد. اين دروغ است كه مى‏گويند ارتش شاه، شاه چكاره است كه ارتش بخواهد، ملت است كه ارتش مى‏خواهد، شاه هم بايد از ملت باشد لكن احمقى مى‏كند و خودش را از ملت جدا كرد.

ايستادگى ملت در برابر تمام قواى پشتيبان دولت

اگر اينها پيوسته بودند به ملت اين بساط پيش نمى‏آمد، نه من اينجا بودم حالا نه اين آقايان. اينها خودشان را از ملت جدا كردند، خيال كردند كه مى‏توانند تا آخر ملت را سركوب كنند، خودشان را از ملت جدا كردند، افتادند به اين وضعى كه ملاحظه مى كنيد. تمام قواى عالم جمع شد پشتوانه اين، پشت سرش ايستاد، چون ملت نمى‏خواست، نشد. همه قوا جمع شدند، از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب، همه قدرت جمع شدند گفتند بايد باشد، ملت مى‏گويد نه، وقتى ديدند كه ملت مى‏گويد نه، آنها هم فهميدند كه بايد بگويند نه، گفتند نه. حالا راجع به شاه مى‏گويند نه. قدم دوم را برداشتند كه اين دولت آره، اين بله، اين باشد، اين كارى مى‏كند كه ميانه رو است، چه است. ملت مى‏گويند نه، تمام قدرت‏هاى عالم جمع بشوند دنبال اين، وقتى ملت گفت نه، نمى‏شود. وزرا را مى‏گويند راه ندادند توى وزارتخانه. خود ملت، خود دستگاه، خود دستگاه مخالف است، نه اينكه بازارى تنها مخالف است، نه اينكه دانشگاهى تنها مخالف است، نه اينكه دهقان و كشاورز تنها مخالف است، ادارات دولتى هم خون دل ديدند. آنها بيشتر اطلاع دارند كه چه كثافت كارى‏هايى شده است، آنها هم مى‏گويند وزرا را راه ندادند، عذر خواستند، گفتند شما وزير نيستيد، ما قبولتان نداريم. يك دولتى كه وزراء آن را راه نمى‏دهند، مى‏تواند وزرات بكند؟ خيالات است اينها، اگر اين مجلس (مجلس كه نيست) يا اگر اين آدم‏هايى كه اينجا مسوول درست كرده‏اند و نشاندند آنجا به عنوان وكيل، اگر اينها عاقل باشند، اين وقتى كه آمد توى كار مى‏گويد بابا مردم دارند توى وزارتخانه، تو را راه نمى‏دهند، تو آمدى مى‏گوئى من وزيرم؟! من اصلاحات مى‏خواهم بكنم؟! كجا را مى‏خواهى اصلاح كنى؟ آنها راهت نمى‏دهند توى وزارتخانه. شما وزرا را راه نمى‏دهند، كجا مى‏خواهى وزارت كنى و حكومت كنى؟ آمريكا فهميده است اين مطلب را كه نظامى فايده ندارد، با ملت، نظامى نمى‏تواند،

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 225

ارتش نمى‏تواند. اين ارتش هم كه مخالف ملت نيست، اين چهار نفر، چند نفر آدمى كه در راس حالا واقع شده‏اند و آنها را در راس قرار داده‏اند و سايرين، ساير قشرهاى نظامى محترم خون دل مى‏خورند از اينها، اينها هم نمى‏توانند كارى انجام بدهند، حتى راجع به اين قتل‏هايى كه شد، به ما گفته بودند كه از اسرائيل آمده ولى من سند درست نداشتم. در چند روز پيش از اين يك نفر آمد اينجا گفت كه فلان آدم (يك شخصى را كه من حافظه‏ام حالا نمى‏تواند ضبط كند، گفت كه) آمده است پيش من گفته است كه ما مى‏خواستيم برويم براى آبادان و براى كجا، در بين راه يك جايى ايستاديم كه بپرسيم راه از كدام طرف است، ديديم يك سرباز آنجا ايستاده، صدا كرديم ديديم كه او زبان فارسى نمى‏داند، عربى با او صحبت كرديم (عربى يكى بلد بود با او صحبت كرد) ديديم كه عرب است و عربى، عرب اسرائيلى است و اين آدم هم خودش اعتراف كرد كه من را از اسرائيل آورده‏اند اينجا، يك اتوميبل هم آنجا بود كه پر بود از سربازها كه از همين سنخ بودند. اينها اين ملت ما را با سربازهاى اسرائيل كشته‏اند ولى معذلك ملت ايستاد و كشته داد، جوان داد و ايستاد گفت كه نمى‏خواهيم. (نه) ملت يك همچو نه‏اى است. آخر يك وقت اين است كه يك شهر است، يك محله است، يك استان است، اين قابل اين است كه انسان بگويد كه خير مى‏شود كه اين از بين برود. يك وقت يك مملكت است. الان يك مملكت است كه دارد مى‏گويد شاه نه، رژيم سلطنتى نه، اسلام آره. يك مملكت است، با يك مملكت نمى‏تواند هيچ قوه‏اى طرف بشود و لهذا مى‏بينيد كه هى مهره مهره مى‏آورند مى گذارند كه بلكه بتوانند يك كارى بكنند، نمى‏شود. اين كارشناس‏هاى آمريكا ديدند كه حكومت نظامى كار را بدتر كرد، دولت نظامى كار را از آن هم بدتر كرد، حالا مى‏خواهند فرض كنيد طرح بدهند كه كودتاى نظامى. كودتاى نظامى مگر غير از نظامى است؟ كودتاى نظامى معنايش اين است كه باز يك نظامى مى‏آيد سركار و باز يك خرده زيادتر مردم را مى‏كشند. مردم كه ايستادند برايش، مقابلش، اينها بايد، اين كودتاچى‏هائى كه احتمال من مى‏دهم كه بكنند (احتمال است ولى بعيد به نظر من مى‏آيد) اينها بايد بدانند كه ما اينها را شناختيم، اينها بايد بدانند كه نمى‏توانند خودشان را هيچ جا غايب كنند، اگر يك همچو غلطى بكنند نمى‏توانند اينها فرار كنند، هر جا بروند، انتقام مى‏گيرند. اين را بدانند، عاقل بشوند، عقل داشته باشند دست خودشان را آلوده نكنند به همچو كثافت كارى. تا حالا هر چى كثافت كارى كردند، كردند، از اين به بعد اينطور نكنند. خيال نكنند كه نمى‏دانيم چه كسانى هستند، اينها را ما مى‏شناسيم، ملت هم خواهد شناخت. بعيد مى‏دانم كه آمريكا اينقدر بى‏عقل باشند كارشناس هايش، اين قدر بى‏عقل باشند كه آنجا سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند، دوباره سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند. نمى‏شود اين. اين هم يك نقشه است كه مى‏گويند اينها دارند كه به نظر من بعيد است.

نقشه امريكا براى جداسازى ارتش از مردم

نقشه ثالثى كه شيطنتش بيشتر است و احتمالش هم بيشتر است اين است كه مى‏گويند اينطورى امريكا طرح را داده است كه اگر شاه

برود، يك دسته‏اى را از آن اشرارى كه دارند اينها، اينها را

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 226

بياورند به اسم ملت و هجوم كنند به ارتش و به ارتشى‏ها بگويند ملت مى‏خواهد شما را بكشد، ارتشى‏ها را در مقابل اينها وادارند. اين دسته هم از خودشان است، حالا به صورت بيايند، مردم بازى بخورند از اينها و دنبال كنند اينها را، آنها غيبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و كشتار زياد بكنند. يك نقشه آخرى است اين تقريباً كه به اين صورت مردم را قتل عام كنند كه به اسم اينكه اگر شاه برود، ملت ارتش را خواهد از بين برد و همه صاحب منصب‏ها را خواهد قتل عام كرد. مردمى را كه خودشان تهيه كرده‏اند، اشرارى را كه خودشان تهيه كرده‏اند، از كماندوها و از كولى‏ها و از اينجاهائى كه دارند و مزدورهايى كه دارند يك عده‏اى را تحريك كنند و بياورند كه اينها هجوم كنند طرف شهربانى‏ها و طرف پادگان و ستادها و طرف اينها هجوم كنند، به آنها بگويند كه، به آنهايى كه بى‏اطلاعند بگويند كه اعليحضرت كه رفت ملت مى‏خواهد شما را قتل عام كند. خوب آنها مى‏خواهند از خودشان دفاع كنند و دفاع آنها را مشروع كنند در دنيا كه اينها خوب، مى‏خواستند بكشند آنها را، خوب دفاع كردند از خودشان. يك كشتار عظيمى بكنند به عنوان دفاع از جان خودشان كه ملت مى‏خواهند آنها را بكشند و لهذا ما به ملت هشدار داديم كه توجه به اين معنا داشته باشند و به سربازخانه‏ها و به صاحب منصب‏ها و به افسرهاى جوان و سايرين كه متوجه اين توطئه باشند. اين محتمل است، متوجه اين توطئه باشند و گول نخورند. صاحب منصب‏ها و افسرها و سربازها و ارتشى‏ها خيال نكنند، يا شهربانى‏ها، همه، ژاندارمرى‏ها خيال نكنند كه ملت با اينها دشمن است، ملت با آن مرديكه دشمن بود كه او هم رفت، مى‏رود انشاءالله. ملت نه با ژاندارمرى مخالف است، نه با شهربانى مخالف است، نه با هيچ كدام، نه با ارتشى مخالف است، نه با نظامى‏ها مخالف است، اينها همه از خود ملت هستند و ملت هم از اينها. اين را ملتفت باشند كه يك نقشه اى است كه از طرف شياطين كشيده شده است كه دو قشر از ملت را به روى هم وادار كنند و برادر كشى راه بيندازند يعنى قشر صاحب منصب و افسر و عرض مى‏كنم اينها را و سربازها را گول بزنند به اينكه ملت به شما حمله كرده، با اينكه اينها از خود اينها بوده‏اند. اگر يك همچو كارى كرد، اين صاحب منصب‏ها و افسرها، اين بزرگترها را كه وادار كردند مردم را اينطور بكشند، بكشند اينها را، از بين ببرند. ببينند كه ملت با اينها خوب است، دوست است، برادر است و اينها مقاماتشان محفوظ است و كارشان هم همانطورى بوده است كه هست، به استثناء تعدياتى كه به آنها مى‏شده و مى‏كردند و كارشناس‏هاى آمريكا به آنها تحميل كرده‏اند، هيچ آن تحميلات ديگر نيست و مستقل مى‏شود ارتش و مى‏شود ارتش ملى، نه ارتش امريكائى، يك ارتش ملى مى‏شود كه مال ملت است، ملت آنها را مى‏خواهد، آنها هم ملت را مى‏خواهند. آن هم يك راهى بوده است كه اينها چنين مى‏كنند.

كودتاى نظامى آرام! نيرنگ جديد آمريكا براى حفظ منافع و سلطه‏اش بر ايران

يك راه سومى هم احتمال مى‏رود باشد و آن اين است كه يك كودتاى نظامى غير خشن بكنند يعنى يك كودتاى نظامى بكنند و شروع كنند به سالوسى. در عين حالى كه كودتاى نظامى است شروع كنند به‏

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 227

سالوسى. شاه را اگر هست او را بگيرند، بكشند او را، او را ردش كنند، اموال شاه را بگويند مى‏دهيم به ملت، اذان‏ها را توى ماذنه‏ها بلند كنند عرض مى‏كنم كه مجالس دعا و اينها را راه بيندازند. اين هم يك راهى است كه با سالوسى بخواهند اين ملت را بازى بدهند و آمريكا را تسلطش را بر ما حفظ كنند و اگر شاه هم محفوظ ماند، بعد از اينكه آتش خاموش شد، يا برگردانند يا يك مهره ديگر به جاى او كارهاى او را انجام دهد يعنى نوكر آمريكا باشد و باز همان بساط كه نفت را ببرند و پايگاه برايشان درست بكنند، منافع ملت را از بين ببرند.

با اتكال به خدا و حفظ شكيبائى نهضت اسلامى را ادامه دهيد

ملت اين را هم بايد ملتفت باشد كه همه اين نقشه‏ها كه احتمال مى‏رود پيش بيايد، بايد مهيا و مجهز باشد ملت براى جواب گفتن از اين، براى خنثى كردن اين شيطنت‏ها و ملت نترسد از هيچ چيز. الان ملت به جايى رسيده كه توجه تمام دنيا را به خودش جلب كرده، يك آبرويى ملت ايران در دنيا تحصيل كرده است.

من توجه دارم كه از همه اطراف دارند ثناى اينها را مى گويند و به من مى‏فرستند و پيش من مى‏فرستند. از هر جا كه ملاحظه مى‏كنيد، از آمريكا گرفته تا دولت‏هاى عربى تا ساير دول. اين مسائل پيش آنها جز يك معجزه‏اى كانه هست و به نظر من هم مطلب، مطلب الهى است، نه يك مطلب بشرى. دست خدا با شماست. ملت ايران! نترسيد از چيزى، اگر دست خدا نبود ممكن نبود بشر بتواند بچه اينقدرى را تا پيرمرد 80 ساله، به يك راه ببرد، نمى‏شود اين با دست بشر باشد خداست همراه شما، از چه مى‏ترسيد؟ تمام قوا در مقابل خداى تبارك و تعالى هيچ است. اعتماد كنيد به خداى تبارك و تعالى و نهضت‏تان را ادامه بدهيد و تظاهرات خودتان را ادامه بدهيد و از هيچ نترسيد، اعتصاباتتان را ادامه بدهيد، نزديك است انشاءالله فرج، نترسيد قوى باشيد، صبر داشته باشيد، پيغمبر اكرم تمام عمرش در زحمت بود، تمام عمرش. نمى‏توانيد در تاريخ پيغمبر پيدا كنيد كه يك ماه ايشان راحت نشسته باشند، تمامش زحمت شما را كشيده است، الان دينش دست شماست و مى‏خواهند از بين ببرند، برماست كه بايد نگه داريم. ذخائر اسلام را دارند مى‏برند، برماست كه حفظش كنيم. نترسيد، قوى باشيد، صبور باشيد، از پيغمبر اسلام ياد بگيريد، 13 سال آنقدر معذب بود در مكه و باقيش هم همه‏اش به جنگ و جدال و به دفع اشخاص ظالم مشغول بود، ما حالا يك مدت كمى است كه اين كارها را داريم مى‏كنيم، از چى مى‏ترسيم ما؟ ما اگر كشته بشويم انشاءالله بهشت مى‏رويم اگر بكشيم هم به بهشت ميرويم. اين منطق اسلام است براى اينكه براى حق كار مى‏كند. نمى‏خواهيم ما كه يك دنيا برايمان باشد. ما مى‏خواهيم حق را پابرجا كنيم، ما مى‏خواهيم عدالت درست بكنيم، نه اين عدالت اجتماعى كه آقاى شاه مى‏فرمايند كه تمام اموال مردم را ببرند بعد بگويند عدالت اجتماعى اسلام!! انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد. انشاءالله خداوند ملت ايران را پيروز كند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها