0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:39 AM

 

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 83

تاريخ: 1/10/57

بيانات امام خمينى در مورد تعاليم مترقه اسلام براى به رشد و كمال رسانيدن انسان

تكليف ملت، تامين مكان و اعاشه اعتصابيون شركت نفت و سربازان فرارى

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

به طور استثنا امشب چند كلمه‏اى گفتند من صحبت كنم ولى وقت‏هاى ديگر، همان روز يكشنبه خدمت مى‏رسيم. ما كه اعلام كرديم كه دولت ايران غير رسمى است و مخالف با قوانين است، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسى است، بنابراين كليه چيزهايى كه مربوط به دولت و براى اعانت دولت است، بايد مردم از آن اجتناب كنند و ما به سربازها گفتيم كه، دستور داديم كه فرار كنند براى اينكه خدمت در اين دستگاه، خدمت به ظلم است و آنها هم بسياريشان فرار كردند لكن بعضى مشكلات پيدا شده است. اينها بسياريشان فقيرند و مكان هم ندارند از باب اينكه اگر بخواهند در مكان‏هاى خودشان بروند، مورد تجاوز دولت واقع مى‏شوند و آنها را مى‏گيرند، از اين جهت آنها نمى‏توانند در منازل خودشان بروند. مردم در هر جا كه هستند مكلفند به اينكه اينها را پناه بدهند، هم مخارجشان را بدهند و هم منزل محقر براى اينها به طورى كه معلوم نشود كه اينها كجا هستند، مردم مكلفند كه اين كار را بكنند و ما هم بابت وجوه شرعيه قبول داريم چيزى كه همراهى به اينها مى‏شود. اين يك مساله است كه مهم است و لازم است كه مردم اقدام كنند. اين بيچاره‏ها از سربازخانه‏ها بيرون رفتند و الان مكان ندارند و بايد اين كار بشود.

مطلبى ديگر راجع به كارمندهاى شركت نفت است، اينها هم از كار كنار رفتند، بسياريشان هم استعفا كرده‏اند و اينها هم محتاج به اعانت هستند و من جمله هم مشكلشان قضيه خانه است كه دولت، دولت غاصب، خانه را، خانه‏هايى كه اينها دارند يا از آنها گرفته يا تهديدشان كرده است به اينكه خانه‏هايتان را از شما مى‏گيريم براى اينكه اينها نفت را بيرون نياوردند كه به ارباب‏ها بدهند حالا اينطور تهديد كرده‏اند آنها را كه اگر نيايند سركار، خانه‏هايشان را از آنها بگيرند. بنابراين آنها هم احتياج به كمك مكانى دارند و هم براى اعاشه‏شان احتياج دارند، اين هم باز بايد مردم و متمكنين و مردم بايد اين كار را انجام بدهند، به آنها منزل بدهند و از آنها پذيرائى بكنند و مخارج آنها را هم بدهند و ما باز بابت وجوه شرعيه قبول داريم و مجاز هستند كه اين كار را بكنند و كليه كارهائى كه براى دولت، اعانت به دولت است از باب اينكه اين دولت، دولت غاصب است و ظالم است، براى مردم جائز

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 84

نيست كه كمك كنند به اين دولت، ماليات‏ها كمك است به دولت و جايز نيست كه به اينها بدهند، حتى الامكان بايد خوددارى كنند از دادن ماليات، از اعانت كردن و هر چيزى كه اعانت به اين دولت است بايد مردم از آن خوددارى بكنند.

تبليغات سوء اجانب براى حفظ شاه عليه نهضت اسلامى ملت ايران

و ما چون تبليغات زياد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبت‏هايمان جواب داده‏ايم لكن باز آنها تبليغاتشان سر جاى خودش هست و در روزنامه‏ها، چه روزنامه‏هاى اينها، بعضى روزنامه‏هايى كه در اينجاها هست و چه تبليغات ديگرى در اطراف جاهاى ديگر و روزنامه‏هاى خودشان آنهائى كه روزنامه‏هاى سازمانى هستند در خود ايران هست، تبليغاتى هست من جمله راجع به اقليت‏هاى مذهبى، اينها تبليغ كرده‏اند به اينكه اگر يك حكومت اسلامى پيدا بشود، يهودى‏ها را چه خواهند كرد، نصارى را چه خواهند كرد، زرتشى‏ها را چه خواهند كرد، اينها را خواهند قتل عام كرد و چه. اين حرف بسيار غلط است و حكومت اسلامى اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود، ما اين يهودى‏ها هم كه از ايران رفتند و بازيشان دادند و رفتند به اسرائيل و الان گرفتارند در آنجا به دست اين يهودى‏ها و اسرائيلى‏هائى كه از آمريكا آمده‏اند يا از دولت‏هاى ديگر رفته‏اند آنجا، اين دسته يهودى كه اينها آنجا بردند و اينها هم به خيالاتى رفتند آنجا، الان آنطورى كه مى‏گويند بسيار در سختى هستند، ما اگر انشاءالله يك دولت عادلى تاسيس شد، آنها را دعوت مى‏كنيم، يهودى‏هايى كه مملكتشان ايران بوده است دعوت مى‏كنيم كه به وطن خودشان برگردند و با آنها كمال خوشرفتارى را دولت اسلامى مى‏كند. اسلام نيامده است كه بشر را تحت مضيقه قرار بدهد اسلام يك قوانينى است كه تمام اقشار بشر را براى آن احترامات قائل است، البته يك استثناهائى هست كه آنهائى كه شلوغكارند، آنهايى كه خرابكارند، براى آنها هيچ كس يك - عرض بكنم كه - تساهلى قائل نيست و اما مثل يهود كه اهل ذمه هستند، مثل تمام اهل كتاب، نصارى، زرتشتى‏ها همه اينها در مملكت اسلامى با عرض بكنم كه - رفاه و با احترام، آنجا توقف مى‏كنند و اينكه گفته شده است كه اگر يك حكومت اسلامى تاسيس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اينها تبليغاتى است كه براى نگهدارى شاه و براى به هم زدن اين نهضت اين تبليغات مى‏شود و اين تبليغات غلط است. يا مثلاً تبليغ شده است به اينكه اگر حكومت اسلامى تاسيس بشود ديگر تمام اين موسسه‏ها كه بوى تجدد از آنها مى‏آيد، اينها همه به كنار بايد بروند. حتى در آن اوايل امر يك وقت شاه گفته بود كه اين روحانيون مى‏گويند كه ما اصلاً سوار طياره و اتومبيل نمى‏شويم، ما مى‏خواهيم سوار الاغ بشويم، مى‏خواهيم مثل زمان سابق كه سوار الاغ مى‏شدند، ما مى‏خواهيم سوار الاغ بشويم و حالا هم همين حرف‏ها را با كم و زيادش مى‏زنند كه روحانيون مى‏خواهند مملكت را برگردانند به عهده كذا. خير، مساله غلط است، روحانيون مى‏خواهند مملكت را يك مملكت مستقل، آزاد متمدنى كنند، نه آن تمدنى كه در اصطلاح شاه است و نه آن آزادى كه در كتاب شاه است و در اصطلاح شاه است كه مردم را فوج فوج مى‏كشند براى اينكه يك صدا مى‏كنند معذلك

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 85

اسمش را آزادى مى‏گذارند.

اسلام با مراكز فحشا و فساد مخالف است، نه با تمدن و شوونات آن‏

در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است مگر آنهايى كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند.اسلام آن چيزهايى را كه مخالف با مصالح ملت بوده است، آنها را نفى كرده، آنهايى كه موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات كرده است. ما الان اين مظاهر تمدنى كه در جاهاى ديگر، در ممالك پيشرفته از آنها استفاده‏هاى صحيح مى‏شود، وقتى كه آمده است در مملكت ما يا مملكت‏هاى شبيه به مملكت ما، استفاده‏هايى كه از اينها مى‏شود استفاده‏هاى فاسد مى‏شود. مثلاً سينما، ممكن است كه كسى در سينما نمايش‏هائى كه مى‏دهد نمايش‏هاى اخلاقى باشد، نمايشهاى آموزنده باشد كه آن را هيچ كس منع نكرده و اما سينمايى كه براى فساد اخلاق جوان‏هاى ماست و اگر چند روز جوان‏هاى ما در اين سينماهايى كه در اين عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت يك جوان برود در آنجا، فاسد بيرون مى‏آيد، ديگر به درد نمى‏خورد و اينها مى‏خواهند همين بشود يعنى تمام برنامه‏هايى كه اينها درست كرده‏اند، برنامه‏هاى فرهنگى، برنامه هنرى، هر چه درست كرده‏اند استعمارى است، مى‏خواهند اينها جوان‏هاى ما را يك جوان‏هايى بار بياورند كه به درد آنها بخورند، نه به درد مملكت خودشان بخورند، يا فاسد بشوند، يك عضو فاسد بشوند. اگر يك مدتى اين جوان‏ها در اين مراكز فسادى كه اينها درست كرده‏اند و در اختيار جوان‏ها گذاشته‏اند، آنقدرى كه مراكز فساد در تهران هست (الان بيشتر از اين كتابخانه است، بيشتر از مراكزى است كه براى تعليم و تربيت است) براى اين است كه مى‏خواهند اين جوان‏ها به طرق مختلفه يا بيكاره و بيعار بار بيايند كه ديگر در مقابل اين استفاده جوهاى خارجى نتوانند كارى بكنند يعنى بى‏تفاوت باشند نسبت به آنها و اين جوان‏هايى كه ترياكى بار آمده‏اند، هروئينى بار آمدند، شارب الخمر هستند، قمار باز شده‏اند عرض بكنم در مراكز فساد و فحشا رفتند، اينها ديگر همان عياشى‏ها را تمام مقاصد خودشان مى‏دانند و عالم هر چه بشود، آنهاتفاوتند نسبت به آنها. آنها مى‏خواهند كه اين نسل جوانى كه ممكن است يك ثروت بزرگى براى يك مملكت باشد و اين مملكت را جلو ببرد، اين نسل جوان را كارى بكنند كه به عقب برگردد يعنى چيزى بشود بى‏فايده، يك امر بيفايده‏اى، يك ثروت بيفايده‏اى براى مملكت بشود، اين يكى از كارهايشان است كه مى‏كنند.

مخالفت اسلام با مراكز تربيت و تعليم فاسد استعمارى است، نه با دانشگاه.

يا مثلاً اين مراكز تعليم و تربيتى كه اينها درست كرده‏اند، از دانشگاه گرفته تا پايين، اينها باز استعمارى است و اينها بچه‏هاى ما را كه مى‏خواهند تربيت كنند، يك تربيت صحيح نمى‏كنند يعنى اولاً يك حد معين دارد كه از اين حد معين نمى‏گذارند بالاتر اينها بروند و ثانياً وسايل متعدده درست مى‏كنند، موانع متعدده درست مى‏كنند براى اينكه اينها عقب بمانند، براى اينكه دانشگاه اگر يك

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 86

دانشگاه صحيح مستقلى كه ماها مى‏خواهيم باشد، از اين دانشگاه رجال بزرگ بيرون مى‏آيد، از اينها رجالى بيرون مى‏آيد كه بعد در مقابل آنهايى كه مى‏خواهند تعدى به مملكت ما بكنند و همه مخازن ما را ببرند در مقابل آنها مى‏ايستند و آنها چون نمى‏خواهند يك همچو چيزى بشود، اينها را آنطور بار مى‏آوردند و اگر توانستند غربزده آنها را بار مى‏آوردند يعنى طورى مى‏كنند، طورى اين مسائل غرب را براى آنها طرح مى‏كنند، طورى آنها را تحت تاثير قرار مى‏دهند كه اينها از خودشان بكلى بيخود مى‏شوند و پيوسته به آنها مى‏شوند يعنى عمال آنها مى‏شوند يعنى ما، فرض كنيد كه اگر چنانچه اين نحو تربيت باشد، بعد از چند وقت ديگر (تا حالا هم همين طورها بوده) اگر يك رجالى داشتيم كه اينها مى‏خواستند يك كارى بكنند، كارهايى مى‏كردند كه به نفع آنها بوده نه كارهايى مى‏كردند كه به نفع خودشان باشد براى اينكه اينها به طورى محو شده‏اند در آن تربيت و تعليم آمريكا، خارجى‏ها و به طورى اينها را در نظر اينها بزرگ كرده‏اند كه ديگر همه مآثر خودشان و همه چيزهايى كه مربوط به خودشان است، همه اينها را فراموش مى‏كنند و توجه‏شان به خودشان از بين مى‏رود و متوجه به غرب مى‏شوند و هر چه مربوط به آنهاست به آن توجه مى‏كنند.

اسلام مى‏خواهد كه هيچ يك از افراد اين مملكت اسلامى پيوسته به غير نباشد، تحت نفوذ غير نباشد. حكومت اسلامى اگر چنانچه تاسيس بشود، نمى‏خواهد كه آثار تمدن را از بين ببرد، با دانشگاه مخالف نيست، با علم مخالف نيست، قرآن پر اين است كه تفسير، تعبير، علم را از آن تعريف مى‏كند و عرض مى‏كنم كه احاديث ما از علم آنقدر تعريف مى‏كنند، از عالم آنقدر تعريف مى‏كنند، آنوقت ما بگوييم كه با علم مخالفند، خير با اين نحو علمى كه شما داريد ما مخالفيم، با اين نحو تربيت و تعليمى كه شماها مى‏خواهيد ما را تربيت كنيد، با اين ما مخالفيم، با آن مظاهر تمدن كه بچه‏هاى ما را فاسد مى‏كند، بچه‏هاى ما را عقب مانده نگه مى‏دارد ما با آن مخالفيم، نه اينكه ما مخالفيم با اصل تمدن و مى‏خواهيم مردم را برگردانيم به زمان كذا. اينها مى‏خواهند مردم را نگذارند ترقى بكنند، برنامه اينها اين است كه به اين نحو رفتار كنند كه بچه‏هاى ما ترقى نكنند و دليلش اين است كه بعد از 70 سال كه ما مدرسه داشتيم و بيش از 30 سال كه دانشگاه داريم حالا هم اگر چنانچه يك كسى مريض مى‏شود، مريض خودش را برمى‏دارد مى‏رود اروپا يا مى‏رود آمريكا آنجا معالجه بكند. ما اگر چنانچه يك دانشگاه مستقلى داشتيم، خوب در دانشگاه‏هاى ما بعد از 30 سال بايد طبيب‏ها و نمى‏دانم همه چيزها مجهز باشد و ما بتوانيم حتى كه مريض‏هاى خودمان را مداوا كنيم، اين دليل بر اين است كه ما نداريم يك چيزى، در زمان ايشان همه چيزها از دست ما رفته است. يك آسفالت مى‏خواهند اينها درست كنند، مى‏روند يك شركت خارجى مى‏آورند، يك سد مى‏خواهند درست كنند، يك شركت خارجى مى‏آورند: اگر چنانچه ما خودمان داشتيم، اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود كه ديگر محتاج به اين نبوديم كه يك آسفالت را حتى خودشان نتوانند درست كنند يا عرض بكنم يك سد را خودشان نتوانند درست بكنند، يك برنامه آبيارى نداشته باشند، يك برنامه برق صحيح نداشته باشند، يك برنامه، آب صحيح نداشته باشند. هيچى ندارند. اگر ايشان الان هم برود يك مملكتى تحويل ما

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 87

مى‏دهد كه اين مملكت 30 سال محتاج به اين است كه زحمت به آن بشود تا به درجه اولش برسد، تا به آنجا برسد كه زراعتش يك زراعت صحيح بشود. تمام زراعت ما را از بين برده‏اند و همه جهاتى كه ما داشتيم از بين برده‏اند و حالا محتاج به اين است كه از سر درست كنند. همه ادارت ما را فاسد كردند، اين بايد از سر درست بشود، نه اينكه از سر درست بشود ما بخواهيم بگوئيم كه اجزاء ادارات بايد بروند، خير اجزاء ادارات خوب هستند اينها نمى‏گذارند كار بكنند، اينها مانع هستند از اينكه ادارات ما درست كار بكنند و الا ادارات ما مردمش، مردم همين مملكت هستند، الا يك دسته استفاده‏جويى كه مربوط و پيوسته به دولت است يا پيوسته به خارج است، مابقيشان ملت ما هستند و با كمال خوبى با آنها رفتار مى‏شود، با كمال صفا با آنها رفتار مى‏شود، همه سركار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر كه همه چيزيشان به باد فنا رفته است با آنها رفتار خواهد شد.

مقصود اين است كه اين تبليغات سويى كه در روزنامه‏هاى اينجا، در روزنامه‏هاى ساير ممالك ديگرى كه در اينجا هست يا در خود ايران به وسايل مختلف تبليغ مى‏كنند، همه اينها براى اين است كه، تمام نظر خارجى‏ها اين است كه اين شاه را نگه دارند همه استفاده‏ها را ببرند، مى‏بينند بهتر از اينها، شخصى كه از اين نوكرى حسابى بكند بهتر از اين ندارند از اين جهت مى‏خواهند اين را نگهش دارند و بايد ايران و ايرانى جديت كند كه اين بساط برچيده بشود و يك بساط صحيح سالمى بيايد و خودشان مملكت خودشان را اداره كنند. انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، موفق باشيد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها