پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:39 AM
بيانات امام خمينى در مورد تعاليم مترقه اسلام براى به رشد و كمال رسانيدن انسان
تكليف ملت، تامين مكان و اعاشه اعتصابيون شركت نفت و سربازان فرارى
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
به طور استثنا امشب چند كلمهاى گفتند من صحبت كنم ولى وقتهاى ديگر، همان روز يكشنبه خدمت مىرسيم. ما كه اعلام كرديم كه دولت ايران غير رسمى است و مخالف با قوانين است، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسى است، بنابراين كليه چيزهايى كه مربوط به دولت و براى اعانت دولت است، بايد مردم از آن اجتناب كنند و ما به سربازها گفتيم كه، دستور داديم كه فرار كنند براى اينكه خدمت در اين دستگاه، خدمت به ظلم است و آنها هم بسياريشان فرار كردند لكن بعضى مشكلات پيدا شده است. اينها بسياريشان فقيرند و مكان هم ندارند از باب اينكه اگر بخواهند در مكانهاى خودشان بروند، مورد تجاوز دولت واقع مىشوند و آنها را مىگيرند، از اين جهت آنها نمىتوانند در منازل خودشان بروند. مردم در هر جا كه هستند مكلفند به اينكه اينها را پناه بدهند، هم مخارجشان را بدهند و هم منزل محقر براى اينها به طورى كه معلوم نشود كه اينها كجا هستند، مردم مكلفند كه اين كار را بكنند و ما هم بابت وجوه شرعيه قبول داريم چيزى كه همراهى به اينها مىشود. اين يك مساله است كه مهم است و لازم است كه مردم اقدام كنند. اين بيچارهها از سربازخانهها بيرون رفتند و الان مكان ندارند و بايد اين كار بشود.
مطلبى ديگر راجع به كارمندهاى شركت نفت است، اينها هم از كار كنار رفتند، بسياريشان هم استعفا كردهاند و اينها هم محتاج به اعانت هستند و من جمله هم مشكلشان قضيه خانه است كه دولت، دولت غاصب، خانه را، خانههايى كه اينها دارند يا از آنها گرفته يا تهديدشان كرده است به اينكه خانههايتان را از شما مىگيريم براى اينكه اينها نفت را بيرون نياوردند كه به اربابها بدهند حالا اينطور تهديد كردهاند آنها را كه اگر نيايند سركار، خانههايشان را از آنها بگيرند. بنابراين آنها هم احتياج به كمك مكانى دارند و هم براى اعاشهشان احتياج دارند، اين هم باز بايد مردم و متمكنين و مردم بايد اين كار را انجام بدهند، به آنها منزل بدهند و از آنها پذيرائى بكنند و مخارج آنها را هم بدهند و ما باز بابت وجوه شرعيه قبول داريم و مجاز هستند كه اين كار را بكنند و كليه كارهائى كه براى دولت، اعانت به دولت است از باب اينكه اين دولت، دولت غاصب است و ظالم است، براى مردم جائز
نيست كه كمك كنند به اين دولت، مالياتها كمك است به دولت و جايز نيست كه به اينها بدهند، حتى الامكان بايد خوددارى كنند از دادن ماليات، از اعانت كردن و هر چيزى كه اعانت به اين دولت است بايد مردم از آن خوددارى بكنند.
تبليغات سوء اجانب براى حفظ شاه عليه نهضت اسلامى ملت ايران
و ما چون تبليغات زياد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبتهايمان جواب دادهايم لكن باز آنها تبليغاتشان سر جاى خودش هست و در روزنامهها، چه روزنامههاى اينها، بعضى روزنامههايى كه در اينجاها هست و چه تبليغات ديگرى در اطراف جاهاى ديگر و روزنامههاى خودشان آنهائى كه روزنامههاى سازمانى هستند در خود ايران هست، تبليغاتى هست من جمله راجع به اقليتهاى مذهبى، اينها تبليغ كردهاند به اينكه اگر يك حكومت اسلامى پيدا بشود، يهودىها را چه خواهند كرد، نصارى را چه خواهند كرد، زرتشىها را چه خواهند كرد، اينها را خواهند قتل عام كرد و چه. اين حرف بسيار غلط است و حكومت اسلامى اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود، ما اين يهودىها هم كه از ايران رفتند و بازيشان دادند و رفتند به اسرائيل و الان گرفتارند در آنجا به دست اين يهودىها و اسرائيلىهائى كه از آمريكا آمدهاند يا از دولتهاى ديگر رفتهاند آنجا، اين دسته يهودى كه اينها آنجا بردند و اينها هم به خيالاتى رفتند آنجا، الان آنطورى كه مىگويند بسيار در سختى هستند، ما اگر انشاءالله يك دولت عادلى تاسيس شد، آنها را دعوت مىكنيم، يهودىهايى كه مملكتشان ايران بوده است دعوت مىكنيم كه به وطن خودشان برگردند و با آنها كمال خوشرفتارى را دولت اسلامى مىكند. اسلام نيامده است كه بشر را تحت مضيقه قرار بدهد اسلام يك قوانينى است كه تمام اقشار بشر را براى آن احترامات قائل است، البته يك استثناهائى هست كه آنهائى كه شلوغكارند، آنهايى كه خرابكارند، براى آنها هيچ كس يك - عرض بكنم كه - تساهلى قائل نيست و اما مثل يهود كه اهل ذمه هستند، مثل تمام اهل كتاب، نصارى، زرتشتىها همه اينها در مملكت اسلامى با عرض بكنم كه - رفاه و با احترام، آنجا توقف مىكنند و اينكه گفته شده است كه اگر يك حكومت اسلامى تاسيس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اينها تبليغاتى است كه براى نگهدارى شاه و براى به هم زدن اين نهضت اين تبليغات مىشود و اين تبليغات غلط است. يا مثلاً تبليغ شده است به اينكه اگر حكومت اسلامى تاسيس بشود ديگر تمام اين موسسهها كه بوى تجدد از آنها مىآيد، اينها همه به كنار بايد بروند. حتى در آن اوايل امر يك وقت شاه گفته بود كه اين روحانيون مىگويند كه ما اصلاً سوار طياره و اتومبيل نمىشويم، ما مىخواهيم سوار الاغ بشويم، مىخواهيم مثل زمان سابق كه سوار الاغ مىشدند، ما مىخواهيم سوار الاغ بشويم و حالا هم همين حرفها را با كم و زيادش مىزنند كه روحانيون مىخواهند مملكت را برگردانند به عهده كذا. خير، مساله غلط است، روحانيون مىخواهند مملكت را يك مملكت مستقل، آزاد متمدنى كنند، نه آن تمدنى كه در اصطلاح شاه است و نه آن آزادى كه در كتاب شاه است و در اصطلاح شاه است كه مردم را فوج فوج مىكشند براى اينكه يك صدا مىكنند معذلك
اسمش را آزادى مىگذارند.
اسلام با مراكز فحشا و فساد مخالف است، نه با تمدن و شوونات آن
در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است مگر آنهايى كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند.اسلام آن چيزهايى را كه مخالف با مصالح ملت بوده است، آنها را نفى كرده، آنهايى كه موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات كرده است. ما الان اين مظاهر تمدنى كه در جاهاى ديگر، در ممالك پيشرفته از آنها استفادههاى صحيح مىشود، وقتى كه آمده است در مملكت ما يا مملكتهاى شبيه به مملكت ما، استفادههايى كه از اينها مىشود استفادههاى فاسد مىشود. مثلاً سينما، ممكن است كه كسى در سينما نمايشهائى كه مىدهد نمايشهاى اخلاقى باشد، نمايشهاى آموزنده باشد كه آن را هيچ كس منع نكرده و اما سينمايى كه براى فساد اخلاق جوانهاى ماست و اگر چند روز جوانهاى ما در اين سينماهايى كه در اين عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت يك جوان برود در آنجا، فاسد بيرون مىآيد، ديگر به درد نمىخورد و اينها مىخواهند همين بشود يعنى تمام برنامههايى كه اينها درست كردهاند، برنامههاى فرهنگى، برنامه هنرى، هر چه درست كردهاند استعمارى است، مىخواهند اينها جوانهاى ما را يك جوانهايى بار بياورند كه به درد آنها بخورند، نه به درد مملكت خودشان بخورند، يا فاسد بشوند، يك عضو فاسد بشوند. اگر يك مدتى اين جوانها در اين مراكز فسادى كه اينها درست كردهاند و در اختيار جوانها گذاشتهاند، آنقدرى كه مراكز فساد در تهران هست (الان بيشتر از اين كتابخانه است، بيشتر از مراكزى است كه براى تعليم و تربيت است) براى اين است كه مىخواهند اين جوانها به طرق مختلفه يا بيكاره و بيعار بار بيايند كه ديگر در مقابل اين استفاده جوهاى خارجى نتوانند كارى بكنند يعنى بىتفاوت باشند نسبت به آنها و اين جوانهايى كه ترياكى بار آمدهاند، هروئينى بار آمدند، شارب الخمر هستند، قمار باز شدهاند عرض بكنم در مراكز فساد و فحشا رفتند، اينها ديگر همان عياشىها را تمام مقاصد خودشان مىدانند و عالم هر چه بشود، آنهاتفاوتند نسبت به آنها. آنها مىخواهند كه اين نسل جوانى كه ممكن است يك ثروت بزرگى براى يك مملكت باشد و اين مملكت را جلو ببرد، اين نسل جوان را كارى بكنند كه به عقب برگردد يعنى چيزى بشود بىفايده، يك امر بيفايدهاى، يك ثروت بيفايدهاى براى مملكت بشود، اين يكى از كارهايشان است كه مىكنند.
مخالفت اسلام با مراكز تربيت و تعليم فاسد استعمارى است، نه با دانشگاه.
يا مثلاً اين مراكز تعليم و تربيتى كه اينها درست كردهاند، از دانشگاه گرفته تا پايين، اينها باز استعمارى است و اينها بچههاى ما را كه مىخواهند تربيت كنند، يك تربيت صحيح نمىكنند يعنى اولاً يك حد معين دارد كه از اين حد معين نمىگذارند بالاتر اينها بروند و ثانياً وسايل متعدده درست مىكنند، موانع متعدده درست مىكنند براى اينكه اينها عقب بمانند، براى اينكه دانشگاه اگر يك
دانشگاه صحيح مستقلى كه ماها مىخواهيم باشد، از اين دانشگاه رجال بزرگ بيرون مىآيد، از اينها رجالى بيرون مىآيد كه بعد در مقابل آنهايى كه مىخواهند تعدى به مملكت ما بكنند و همه مخازن ما را ببرند در مقابل آنها مىايستند و آنها چون نمىخواهند يك همچو چيزى بشود، اينها را آنطور بار مىآوردند و اگر توانستند غربزده آنها را بار مىآوردند يعنى طورى مىكنند، طورى اين مسائل غرب را براى آنها طرح مىكنند، طورى آنها را تحت تاثير قرار مىدهند كه اينها از خودشان بكلى بيخود مىشوند و پيوسته به آنها مىشوند يعنى عمال آنها مىشوند يعنى ما، فرض كنيد كه اگر چنانچه اين نحو تربيت باشد، بعد از چند وقت ديگر (تا حالا هم همين طورها بوده) اگر يك رجالى داشتيم كه اينها مىخواستند يك كارى بكنند، كارهايى مىكردند كه به نفع آنها بوده نه كارهايى مىكردند كه به نفع خودشان باشد براى اينكه اينها به طورى محو شدهاند در آن تربيت و تعليم آمريكا، خارجىها و به طورى اينها را در نظر اينها بزرگ كردهاند كه ديگر همه مآثر خودشان و همه چيزهايى كه مربوط به خودشان است، همه اينها را فراموش مىكنند و توجهشان به خودشان از بين مىرود و متوجه به غرب مىشوند و هر چه مربوط به آنهاست به آن توجه مىكنند.
اسلام مىخواهد كه هيچ يك از افراد اين مملكت اسلامى پيوسته به غير نباشد، تحت نفوذ غير نباشد. حكومت اسلامى اگر چنانچه تاسيس بشود، نمىخواهد كه آثار تمدن را از بين ببرد، با دانشگاه مخالف نيست، با علم مخالف نيست، قرآن پر اين است كه تفسير، تعبير، علم را از آن تعريف مىكند و عرض مىكنم كه احاديث ما از علم آنقدر تعريف مىكنند، از عالم آنقدر تعريف مىكنند، آنوقت ما بگوييم كه با علم مخالفند، خير با اين نحو علمى كه شما داريد ما مخالفيم، با اين نحو تربيت و تعليمى كه شماها مىخواهيد ما را تربيت كنيد، با اين ما مخالفيم، با آن مظاهر تمدن كه بچههاى ما را فاسد مىكند، بچههاى ما را عقب مانده نگه مىدارد ما با آن مخالفيم، نه اينكه ما مخالفيم با اصل تمدن و مىخواهيم مردم را برگردانيم به زمان كذا. اينها مىخواهند مردم را نگذارند ترقى بكنند، برنامه اينها اين است كه به اين نحو رفتار كنند كه بچههاى ما ترقى نكنند و دليلش اين است كه بعد از 70 سال كه ما مدرسه داشتيم و بيش از 30 سال كه دانشگاه داريم حالا هم اگر چنانچه يك كسى مريض مىشود، مريض خودش را برمىدارد مىرود اروپا يا مىرود آمريكا آنجا معالجه بكند. ما اگر چنانچه يك دانشگاه مستقلى داشتيم، خوب در دانشگاههاى ما بعد از 30 سال بايد طبيبها و نمىدانم همه چيزها مجهز باشد و ما بتوانيم حتى كه مريضهاى خودمان را مداوا كنيم، اين دليل بر اين است كه ما نداريم يك چيزى، در زمان ايشان همه چيزها از دست ما رفته است. يك آسفالت مىخواهند اينها درست كنند، مىروند يك شركت خارجى مىآورند، يك سد مىخواهند درست كنند، يك شركت خارجى مىآورند: اگر چنانچه ما خودمان داشتيم، اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود كه ديگر محتاج به اين نبوديم كه يك آسفالت را حتى خودشان نتوانند درست كنند يا عرض بكنم يك سد را خودشان نتوانند درست بكنند، يك برنامه آبيارى نداشته باشند، يك برنامه برق صحيح نداشته باشند، يك برنامه، آب صحيح نداشته باشند. هيچى ندارند. اگر ايشان الان هم برود يك مملكتى تحويل ما
مىدهد كه اين مملكت 30 سال محتاج به اين است كه زحمت به آن بشود تا به درجه اولش برسد، تا به آنجا برسد كه زراعتش يك زراعت صحيح بشود. تمام زراعت ما را از بين بردهاند و همه جهاتى كه ما داشتيم از بين بردهاند و حالا محتاج به اين است كه از سر درست كنند. همه ادارت ما را فاسد كردند، اين بايد از سر درست بشود، نه اينكه از سر درست بشود ما بخواهيم بگوئيم كه اجزاء ادارات بايد بروند، خير اجزاء ادارات خوب هستند اينها نمىگذارند كار بكنند، اينها مانع هستند از اينكه ادارات ما درست كار بكنند و الا ادارات ما مردمش، مردم همين مملكت هستند، الا يك دسته استفادهجويى كه مربوط و پيوسته به دولت است يا پيوسته به خارج است، مابقيشان ملت ما هستند و با كمال خوبى با آنها رفتار مىشود، با كمال صفا با آنها رفتار مىشود، همه سركار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر كه همه چيزيشان به باد فنا رفته است با آنها رفتار خواهد شد.
مقصود اين است كه اين تبليغات سويى كه در روزنامههاى اينجا، در روزنامههاى ساير ممالك ديگرى كه در اينجا هست يا در خود ايران به وسايل مختلف تبليغ مىكنند، همه اينها براى اين است كه، تمام نظر خارجىها اين است كه اين شاه را نگه دارند همه استفادهها را ببرند، مىبينند بهتر از اينها، شخصى كه از اين نوكرى حسابى بكند بهتر از اين ندارند از اين جهت مىخواهند اين را نگهش دارند و بايد ايران و ايرانى جديت كند كه اين بساط برچيده بشود و يك بساط صحيح سالمى بيايد و خودشان مملكت خودشان را اداره كنند. انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته