0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:38 AM

  

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 56

تاريخ: 20/9/57

بيانات امام خمينى در مورد قطع رابطه با دولت‏هاى پشتيبان شاه و دعوت ارتشيان جوان بر پيوستن به صفوف ملت

رفراندم و تظاهرات آرام ملت سقوط شاه را به همه دنيا اعلام كرد

اعوذبالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

تظاهرات ديروز و امروز در ايران راه عذر را از همه كس و همه دولت سلب كرد، ديگر دولت‏ها نمى‏توانند ادعا كنند كه شاه قانونى است و در مملكت به طور رضايت مردمى، به طور قانونى توقف كرده است. رفراندمى كه در ديروز و امروز شد و قطعنامه‏هائى كه صادر شد، به همه دنيا ثابت كرد كه شاه ساقط است. ما مى‏گفتيم از اول ساقط بوده است، داشتند، ديروز و امروز ثابت كرد كه هيچ قانونيت ندارد براى اينكه به حسب نص قانون اساسى ما شاه بايد به راى ملت، شاه باشد و اين امر طبيعى است كه بايد اين طور باشد و الان تمام ملت در تهران، مشهد، قم ، تبريز، همه جاى ايران اعلام كردند با آرامش (كه عذرى در كار نباشد كه يك طوائف ديگرى داخل بودند و ازآن طرف مرزها آدم‏آمده‏اند) با كمال آرامش، تمام ايران گفتند كه ما شاه را نمى‏خواهيم.

اخطار به سران دولت‏هاى حامى رژيم شاه‏

بنابراين من يك پيامى به دولت‏هاى دنيا دارم و يك پيامى هم به داخل كشور و ارتشى‏ها. آن كه به همه دولت هاست اين است كه ما اعلام مى‏كنيم از امروز كه رفراندم‏مان به طور تماميت انجام گرفت و همه مى‏دانيد كه شاه قانونى نيست. هر دولتى كه پشتيبانى از ايران بكند، ما تمام قراردادهائى كه با ايران كرده‏اند لغو مى‏كنيم و يك قطره نفت به آنها نخواهيم داد و لااقل تا وقتى كه دولتشان هست. مجلس امريكا بايد از كارتر مواخذه كند، استيضاح كند او را كه چرا پشتيبانى مى‏كنى از يك حكومتى كه پايه ملى ندارد و هيچ كس با او در ايران موافقت ندارد. بايد اين دولت، كارتر را استيضاح كنند و شخص كارتر را استيضاح كنند كه تو بر خلاف مصلحت مملكت آمريكا دارى عمل مى‏كنى، اگر چنانچه پشتيبانى بكنى از شاه كه برخلاف قانون در ايران سلطه پيدا كرده است و رفراندم ديروز و امروز ايران او را ساقط كرده ( اگرتا حالا ساقط نبوده است) اين خلاف مصلحت مملكت امريكاست

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 57

براى اين كه اگر چنانچه تو پشتيبانى بكنى، مادامى كه تو و دولت تو هست، نفت براى امريكا هيچ نيست و همين طور اين اعلام به ساير كشورهاست، چه كشور امريكا و چه انگلستان و چه شوروى و چه ساير ممالك كه مى‏خواهند از ايران نفت بخرند، ما حتى به طور فروش عادلانه هم به اين ممالكى كه پشتيبانى از امروز بكنند از شاه، نفت نخواهيم داد يعنى تا آنوقتى كه دولت‏هاى اينها سركارند و شاه را پشتيبانى مى‏كنند تا آن وقت نخواهيم نفت به آنها داد. بله، با ملت هايشان دشمنى نداريم و دولت هايشان را اگر ملت‏ها يا مجلس وادارند كه پشتيبانى شان را از شاه قطع كنند و اعلام كنند كه ما پشتيبان شاه نيستيم، ما نفت خواهيم داد و اگر دولت‏ها اين كار را نكنند، تا آن دولت هست، نفت براى اين ملت‏ها هم نيست، حالا مجلس‏خودشان مى‏دانند با دولت هايشان.

اين يك پيامى است به خارج و سران دولت‏ها كه چشم خودشان را باز كنند و راه صحيح بروند، پشتيبانى از يك ملتى كه ايستاده است و مى‏گويد من حق خودم راخواهم، من آزادى مى‏خواهم، حق سرنوشت من با خود من است، من شاه را نمى‏خواهم، بايد پشتيبانى بكنند از يك همچو ملتى و اگر پشتيبانى نكنند و از شاه پشتيبانى بكنند، ديگر نفتى در كار نيست براى آنها مادامى كه آن دولت هست.

صاحب منصبان جوان ارتش، خدمت شاه را رها و به صفوف ملت بپيوندند

ويك مطلبى كه به ارتش خواهم بگويم، به ارتش ايران مى‏خواهم بگويم و اميد است كه برسد به آنها، اين است كه اين جوان‏ها، از صاحب منصبانى كه (من مى‏دانم كه اينها محروم هستند) اين صاحب منصب‏هاى پيرى كه از سابق بودند، خصوصاً از آنهائى كه از زمان رضا شاه بودند (اگر باشند) آن پيرها را شاه اسير كرده است آنها البته موافقند و اين كشت و كشتار هم به دست آنها واقع شده است، چه در حكومت نظامى چه در دولت نظامى، ما از آن پيرها ديگر مايوس هستيم، اينها را بعد يكى يكى اسمائشان را ثبت كنند و در دولت اسلامى آنها به مجازات خودشان ان شاءالله مى‏رسند و اما صاحب منصب‏هاى جوان كه آن رتبه‏ها را ندارند يعنى به آنها ندادند يعنى آنها را در يك رتبه پائين نگه داشتند كه زير دست آن بزرگ ها باشند كه آن بزرگ‏ها نوكر رسمى آمريكا يا شوروى هستند و براى آنها خدمت مى‏كنند و براى شاه هم به دست دوم خدمت مى‏كنند و آنها را از پول نفت ما سير كردند، آنها چون سير شدند و از نعمت اين ملت به دست شاه سير شدند، اينها ولى نعمت خودشان را شاه و آمريكا دانند، ما از آنها مايوس هستيم و اما طبقه جوان كه مهم در ارتش، اين طبقه هستند، اينها را من تنبه به آنها ميد هم كه شما جوانيد، شما باز وقت زندگى تان مانده است، وقت كارتان مانده است، وقت خدمتتان به ملت مانده است، شما برگرديد به اين ملت و خدمت به ملت بكنيد و رها كنيد اين دستگاهى كه الان شما مى‏دانيد كه برخلاف قانون است، برخلاف اسلام است، دست از اين دستگاه برداريد و به ملت بپيونديد و حكومت اسلامى شما را با آغوش باز پذيرائى مى‏كند و بهتر از زمان شاه براى شما خواهد بود براى اين كه ديگر درحكومت اسلامى كه يك پولى بدهند كه از حاكم تقويت كنند، اين ديگر

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 58

نيست در آنجا. آنجا حكومت عدل است، حكومت ملى است،حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت هست.اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراى ملت مى‏آيد و ملت او را حفظ مى‏كند و هر روزى هم كه برخلاف آراء ملت عمل بكند يا برخلاف قانون، قانونى كه موظف است عمل بكند، قهراً ساقط است و ملت ايران هم او را كنارش مى‏گذارند.

مملكت هميشه محتاج ارتش است

شماها جوان‏هاى صاحب منصبان ارتش كه مثل آن پيرها نيست كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار، شما برگرديد به آغوش ملت و ملت شما را مى‏پذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهدارى مى‏كند. گمان نكنيد كه اگر حكومت اسلامى آمد، ديگر صاحب منصب نمى‏خواهد. اينها تبليغاتى است كه كنند. حكومت اسلامى هم همه اين ابزارى كه ساير حكومت‏ها دارند دارد، منهاى دزدى. دزدى را ما مى‏خواهيم جلويش را بگيريم، دزدها راخواهيم بگيريم.آنهائى كه خدمت به وطن مى‏كنند، ارجمندند پيش همه ما، پيش خدا هم ارجمندند، آنها همه چيز برايشان مهيا خواهد شد. آنهائى كه دزدند و اموال اين ملت را دزديدند و در خارج بردند و خوردند، آنها البته مواخذ خواهند شد و گمان نكنند كه از ايران رفتند بيرون تمام شد قضيه، اگر اينجا بيايند، اين جوان‏ها هستند كه اينجا به حسابشان مى‏رسند. اگر امريكا بروند، باز هم هستند، انگلستان بروند، باز هم هستند.اينها گمان نكنند كه پول‏ها را بردند و خود شاه هم همين طور، خيال اين معنا را بكند كه حالا ما پول‏ها را مى‏خوريم حالا هم همينطورى مى‏مانيم و بعد هم با طياره سوار مى‏شويم و فرار مى‏كنيم مى رويم به آمريكا، هرجا برويد، هستند جوان هاى غيور ايرانى درآنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسيد.

در هر صورت من از اين جوان هائى كه در ارتش هستند و من مى‏دانم كه آنها فطرت اسلامى خودشان، فطرت انسانى خودشان را از دست نداده‏اند و اينها قلباً با ملت هستند منتها حالا، تحت (به خيال خودشان) فرمان اين بزرگترها، ارتشبدها يا امثال اينها هستند و اينها را ترسانده‏اند از اينكه اگر يك وقتى حكومت اسلامى پيش بيايد ديگر صاحب منصبى تو كار نيست، خير، زمان حضرت امير هم صاحب منصبى تو كار بوده‏است منتها با يك فرم ديگرى بوده‏است. صاحب منصب، آن وقت هم مالك‏اشتر يكى از صاحب منصب‏هاى بزرگ حضرت امير بوده‏است، محمدبن ابى بكر يكى از صاحب منصب‏هاى بزرگ حضرت امير بوده است. هميشه محتاج است مملكت به ارتش و هميشه محتاج است به صاحب منصب و هميشه محتاج به همه اين قشرهائى كه در ادارات است. آنى كه احتياج به او ندارد، آنهائى هستند كه سربار هستند، آنهائى كه خواهند مال ملت را بخورند و كار هم نكنند، مال ملت را بخورند و نفعى هم نداشته باشند براى ملت، آنها البته حساب خودشان را بايد بكنند و هر چه كمتر بخورند به نفع خودشان است، هر چه هم كمتر ببرند به نفع خودشان براى اين كه در هر جا بروند، اينها پيدا خواهند شد.

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 59

تبليغات سوءاجانب عليه حكومت اسلامى

در هر صورت اين تبليغاتى كه مى‏شود، چه در بين ارتشى ها، سربازها و چه در بين دهقان عرض ميكنم كه كشاورزها كه اگر حكومت اسلامى بشود اين دهقان‏ها دوباره بايد به حال فلاكت بيفتند،خود دهقان‏ها مى‏دانند اين را كه اين اصلاحات ارضى‏اى كه اين آقا كرد، اين بيچاره‏ها را به روزگار سياه نشاند.اينها الان زندگى شان بسيار زندگى پستى است واين بانك تعاونى و اين هيات‏هائى كه درست كردند، اين بيچاره‏ها را به كلى از هستى ساقط كردند و يك حكومت اسلامى كه بشود، اين حرف‏ها نيست تو كار.

خيال نكنيد كه اين املاكى كه حالا از اين گردن كلفت‏ها گرفته شده است، حكومت اسلامى مى‏آيد و مى‏گويد زمين‏ها را بدهيد به خودشان. يكى يكى را مى‏آيد مى‏نشاند حساب از آنها مى‏كشد، شماها ماليات دولت اسلام را بايد بدهيد، شصت هفتاد سال، صدسال، خودتان، پدرتان، جدتان نداده، اگر حساب بكنيم، زائد بر اين املاكى كه شما داريد، جواهراتتان را هم از شما مى‏گيريم، پول‏هاى بانكى تان را هم از شما مى‏گيريم براى اينكه شما بدهكار هستيد به دولت. وقتى املاك ملى شد يعنى مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعيت لازم دارد، كشاورز لازم دارد. نمى‏خواهد كشاورزى را مثل حالا بكند كه دستش پيش اسرائيل و امريكا دراز باشد كه تخم‏مرغ بدهد نمى‏دانم جوجه بدهد، - نمى‏دانم گندم بدهد، جو بدهد. خواهد يك مملكتى باشد كه همه چيز از خودش باشد. همه چيز دارد مملكت ما، نه اين است كه ندارد، همه چيز دارد. مملكت ما كشاورزيش، يك ناحيه اش براى يك مملكت كافى است. از بين برد اين آدم كشاورزى ما را، دامدارى ما را ازبين برد براى اين كه مراتع ما را به غير داد عرض ميكنم كه همه چيز ما را به باد فنا دادند. ما مى‏خواهيم يك مملكتى باشد، مال خودمان باشد.

اسلام برخاسته از ضعفا و حامى و طرفدار آنان

اسلام نيامده كه ظلم به ضعفا بكند، اسلام آمده است كه ضعفا را پرستارى بكند، خدمت به ضعفا بكند. اسلام از توى ضعفا پيدا شده است، از اغنيا كه پيدا نشده است، از اين گداهاى مدينه و مكه اسلام پيدا شد، از اين بيچاره‏ها و ضعيف‏ها پيدا شده است و انبياى ديگر هم همين طور بودند چون اشراف نبودند كه طرفدار اشراف باشند، اينها از همين ضعفا هستند، از بين همين توده‏ها پيدا شدند و طرفدار همين توده‏ها هم هستند و نمى‏گذارند ظلم به اينها بشود، البته به بزرگ‏ها هم نمى‏گذارند ظلم بشود، به هيچ كس نبايد ظلمى بشود.

ارزش زن از ديدگاه اسلام

اين تبليغات كه (اگر اسلام پيدا شد مثلاً ديگر زن‏ها بايد بروند توى خانه‏ها بنشينند و قفلى هم درش بزنند كه بيرون نيايند) اين چه حرف غلطى است كه به‏اسلام نسبت مى‏دهند. صدر اسلام زن‏ها

صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 60

توى لشكرها هم بودند، توى ميدان‏هاى جنگ هم مى‏رفتند. اسلام - با دانشگاه‏ها مخالفيم با فساد دانشگاه‏ها مخالف است، با عقب نگه داشتن دانشگاه‏ها مخالف است، با دانشگاه استعمارى مخالف است اسلام، نه با دانشگاه مخالف است، اسلام با هيچ چيز از اين مظاهر عرض مى‏كنم تمدن مخالفت ندارد و با هيچ قشرى از شماها مخالفت ندارد. اسلام زن‏ها را دستشان گرفته آورده در قبال مردها نگه داشته در صورتى كه در زمانى كه پيغمبر اسلام آمد، زن‏ها را هيچ حساب مى‏كردند. اسلام زن‏ها را قدرت داده است. اسلام زن‏ها را در مقابل مردها قرار داده، نسبت با آنها تساوى دارند. البته يك احكام خاص به مرد است كه مناسب با مرد است، يك احكام خاص به زن است، مناسب با زن است. اين، نه اين است كه اسلام نسبت به زن و مرد فرقى گذاشته است، زن و مرد، همه آزادند در اين كه دانشگاه بروند، آزادند در اين كه عرض مى‏كنم راى بدهند، راى بگيرند. اين كه مخالفند، اين است كه اينطورى كه اينها زن را مى‏خواهند بار بياورند كه يك ملعبه‏اى در دست مردها باشد و به قول شاه (زن خوب است فريبا باشد) ما مى‏خواهيم اين كلام را بگيريم، اين غلط را بگيريم. ما مى‏خواهيم زن آدم باشد مثل ساير آدم‏ها، انسان باشد مثل ساير انسان‏ها، آزاد باشد مثل ساير آزادها.

شاه بايد بساطش را جمع كند و برود.

اين تبليغاتى كه شاه، سالى صد ميليون دلار مى‏گويند داده براى تبليغات، اينها را گوش نكنيد به آنها، ديگر هم به گوش كسى نمى‏رود اين حرفها، ايشان هم ديگر بايد جمع كند بساطش را، برود سراغ كارش. من اميدوارم كه، انشاءالله شماها موفق باشيد و اسلام انشاءالله با كمال توفيق در ايران حكومتش را قائم مقام حكومت‏هاى ظلم قرار بدهد. خداوند آنهائى كه در ايران هستند و كمك به اسلام مى‏كنند، همه را مويد و موفق قرار بدهد و شما جوان‏هائى كه در خارج ايران هستيد، همه را موفق كند كه بتوانيم ما دست اجانب را از مملكت خودمان قطع كنيم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها