پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:38 AM
بيانات امام خمينى در مورد تأثير سازنده اعتقاد به خدا و بررسى حقيقت اصيل نهضت استقلال طلبانه ايران
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قيام لله كنيد كه هيچ خسرانى ندارد
قل انما اعظكم بواحده ان تقومو الله مثنى و فرادى خداى تبارك و تعالى در اين آيه مىفرمايد كه يك موعظه، فقط من يك موعظه به شما مىكنم، يك موعظهاى كه واعظش خداست و آورنده موعظه پيغمبر اكرم است و مىفرمايد، فقط يك موعظه است، اين موعظه بايد اهميتش خيلى زياد باشد كه در اين تعبير مىفرمايد و آن موعظه اين است كه (ان تقوموالله مثنى و فرادى). اينكه قيام كنيد براى خدا، براى اقامه حق قيام كنيد. لازم نيست كه اول يك اجتماعاتى باشد كه من مىخواهم بعد از اجتماعات قيام كنم. يكى يكى هم اين تكليف هست (مثنى و فرادى) فرادى هم هست، دو تا دو تا هم هست. اين ديگر اقل جمعش است، يعنى تنهائى تكليف به قيام لله هست و اجتماعى هم كه اقلش دوتاست، از دو تا شروع مىشود به بالا، هر چه بالا رفت، ميزان اين است كه انسان تشخيص بدهد كه لله هست اين قيام، براى خدا هست اين قيام، ديگر اگر لله شد و براى خدا شد، از اينكه تنها هستيم، از اينكه جمعيتمان كم هست، ديگر وحشتى نيست قيام اگر لله هست، براى خداست، قيام لله هيچ خسران ندارد، هيچ ضرر توى آن نيست. قيامهاى براى دنيا دو رو دارد، يك رويش ضرر است، يك رويش نفع است. تجارت انسان مىكند، ساير كسبها را مىكند، اين يك طرفش ضرر است، يك طرفش نفع است، گاهى انسان ضرر برد از اين تجارت، گاهى نفع مىبرد و هر كارى كه انسان براى دنيا بكند، خدا در كار نباشد و همان جهت دنيوى باشد، اينها صد درصد نفع نيست، گاهى نفع است، نفع مادى دارد، گاهى ضرر مادى دارد. اما اگر چنانچه قيام براى خدا باشد، انسان كارى را براى خدا بكند، اين هيچ توى آن ضرر نيست. ممكن است كه انسان تخيل بكند كه ما رفتيم به جنگ با كفار مثلاً و كشته شديم، خيال بكند كه اين ضرر است، لكن
اين ضرر نيست، كشتهها پيش خدا زندهاند، اجرهائى كه آنجا هست ربطى به اين عالم ندارد. اينكه براى خداست، هميشه نفع دارد، هميشه از خسارت محفوظ است. مردهاى تاريخ بسيارشان تنها ايستادند در مقابل قدرتها، حضرت ابراهيم تنهائى ايستاد و بتها را شكست كه وقتى آمدند گفتند كه چه كسى بود، ابراهيم را مىگفتند اين كارها را كرده، تنهائى قيام كرد در مقابل بت پرستها و در مقابل شيطان وقت و از تنهائى نترسيد براى اينكه اين قيام، قيام لله
بود، براى خدا بود و چون قيامبراى خدا بود، هر دو طرفش نفع است، چه پيش ببرد، نفع برده است و چه پيش نبرد، باز هم نفع برده است، يكى از دو خوبىها را دارد يا خوبى دنيائى دارد يا اگر دنيائى گيريش نيامد، خوبى آخرتى بلااشكال است و هست. حضرت موسى يك شبانى بود، شبان حضرت شعيب بود مدتها و تنهائى مامور شد كه برود و قيام كند منتهى ايشان يك توقعى از خداى تبارك و تعالى كرد كه برادرم هم باشد، آنوقت شد مثنى، اول خودش بود قيام كرد، بعد برادرش هم همراهش شد، شدند دو نفر، اما در مقابل چه دستگاهى؟ در مقابل دستگاه فراعنه كه الان هم آثارشان در مصر و آنجاها، در قاهره و مصر و آنجاها هست، آن آثار عجيب و غربيشان، ايستاد در مقابلشان تنهائى، بعد هم كه اضافه شد، يك نفر ديگر اضافه شد و آن عبارت از برادرش بود، بنى اسرائيل هم كارى از آنها نمى آمد جز شلوغكارى، چنانچه حالا هم همين، جز شلوغكارى كارى از آنها نمىآيد. پيغمبر اكرم (ص ) از اول كه قيام كرد، تنها، تنها قيام كرد و دعوت كرد مردم را، قومش را دعوت كرد به حق تعالى و به توحيد و هيچ كس همراهش نبود، تنهائى قيام كرد اول، مثلاً زنش كه در خانه شوهرش منزل بود، حضرت خديجه به او ايمان آورد و حضرت امير كه بچهاى بود آنوقت، ايمان آورد و بعد كم كم در مكه هم كه بودند در 13 سال، نشد يك كارى انجام بدهند، براى اينكه مكىها همه مقتدر و پولدار بودند و مىديدند كه اگر اين رشد بكند، با منافعشان مخالف است، از اين جهت با او مخالفت مىكردند از خوف اينكه اين رشد پيدا بكند و با منافعشان چه بشود، اين بتها هم آلت بود پيش آنها، همچو نبود كه بت پرستها خيلى به بت هم پابند باشند، منافع ماديشان بود كه آنهادر مقابلش مىديدند كه پيغمبر اكرم است و منافع مادى شان در ضرر است. تا در مكه بودند تقريباً مىشود گفت تنها بودند، يكى دوتا، چند نفر مختصرى به ايشان گرويدند و اينها، فعاليت هم در مكه، جز اينكه دعوت مىكردند و دعوت زيرزمينى به اصطلاح مىكردند، چيزى نبود تا وقتى كه مقتضيات جور شد و رفتند به مدينه، آنوقت از مدينه شروع كردند و در مقابل قدرتهاى بزرگ.
خوف از قدرتها كسانى بايد داشته باشند كه اعتقاد به خدا ندارند
وقتى كه مطالب الهى شد ديگر خوف از قدرتها، هيچ قدرتى مثل قدرت خدا نيست. خوف از قدرتها كسانى بايد داشته باشند كه اعتقاد به خداى تبارك و تعالى ندارند، مسلمين، مؤمنين كه اعتقاد دارند به مبدا قدرت، اينها از قدرتها نبايد بترسند. پيغمبر اكرم كه ايمان به قدرت مطلق خداى تبارك و تعالى داشت، در صورتى كه عددشان كم بود و چيزى نبود و فقير هم بودند و از همين فقيرهاى بيچاره بودند لكن قدرت ايمان داشتند و قيام كردند و قدرتها را يكى بعد از ديگرى شكستند و همه را دعوت به توحيد كردند، توحيد را در جامعه رشد دادند و در يك زمان كمى، مسلمين كه در جنگ وقتى كه مىرفتند، چند نفرشان يك شتر داشتند، در يك جنگ مثلاً مهمى شايد ده تا اسب داشتند، نداشتند چيزى، ده تا شمشير داشتند، چند نفرشان يك شتر داشتند معذلك چون قوت ايمان داشتند، دو تا امپراطورى را در يك صف كمى، يكى امپراطورى روم را كه آنوقت مهم بود و يكى هم
ايران كه مهم بود (اين دوتا امپراطورى آنوقت در دنيا مقدم بر همه بودند) آنها را شكستند و غلبه بر آنها كردند و اسلام را بردند تا روم و تا عرض بكنم كه اروپا هم رساندند. عمده همان روح ايمان است كه بر انسان بايد چه باشد. اين قدرتهائى كه الان ما مواجه با آنها هستيم، هى مىترسانند آدم را از اينكه ابرقدرتها هستند، شوروى هست، آمريكا هست، انگلستان هست. صحيح است، اينها قدرتهايشان زياد است لكن قدرت يك ملتى كه حق مىگويد، كه براى خدا قيام كرده است، مىخواهد كه مملكتش، مملكت اسلامى باشد نه اينكه مملكت، مملكتى باشد كه صورتش، صورت اسلام و واقعيتش بر خلاف. (بيشتر از آنهاست )
قيام ملت ايران، يك قيام الهى است
اين قيامى كه الان ملت ايران كردهاند در مقابل همه اين ابرقدرتهاست و اين ابرقدرتها را شما اطمينان داشته باشيد كه نمىتوانند كارى انجام بدهند يعنى خداى تبارك و تعالى اينها را مقابل هم قرار داده است كه اگر او بخواهد حركت كند آن يكى تشرش مىزند. تازگى شوروى تشر زد به آمريكا كه اگر بخواهى دخالت كنى در امر ايران، ما چه خواهيم كرد. نمىتوانند بكنند. و باز از شوروى گفتهاند كه گفته است سران شوروى كه ايران بايد سرنوشتش را خود ملتش تعيين بكند. البته اينها هم حالا حرف مىزنند اما مساله همين هست. مساله اين است كه هر ملتى بايد سرنوشت خودش را خودش معين كند و اگر يك ملتى قيام كند اينطورى كه الان ملت ايران قيام كرده است، اين قيام يك قيام الهى است يعنى اينكه من اعتقاد دارم و همين طور هم هست، اين است كه يك همچو قيامى را نمى شود با تبليغات بشرى، با اين حرفهاى ماها، نمى شود يك همچو قيامى درست كرد. ماها يك حوزه كوچكى را، يك فرض كنيد موج كوچكى ما مىتوانيم تهيه كنيم، آن كه اين قيام را درست كرده است و در سرتاسر ايران، ايلاتى كه اصلاً كارى به اين كارها نداشتند، نه آنها كار نداشتند، بازار تهران هم كار نداشت، بازار تهران هم كه اصل بازارهاست، در اين امور دخالت نداشت، كار نداشت به اين كارها، ساير بازارها هم كار به اين كارها نداشتند، خير دانشگاهها هم كارى نداشتند. ما مىديديم كه اين جناحهاى سياسى، چندين سال است الان هيچ ابداً از اين حرفها ديگر نمىزنند، هيچ كارى به اين كارها ندارند، جناح روحانى هم دستش بسته بود و دهنش بسته بود و جرات حرف زدن نداشت، اين جناحهايى كه از آنها يك كارى مىآمد، در اين 50 سال سلطنت سياه، همه اينهارا خفه كرده بودند. در زمان رضاشاه، جناح روحانى را همچو به آن صدمه زده بودند كه خود ملت در مقابل روحانيت ايستاده بود، خود ملت روحانيت را سوار اتومبيل، روحانى را سوار اتومبيل نمىكرد و مىگفت كه ما اين طايفه را نمىخواهيم، من خودم سوار اتومبيل بودم و اتومبيل ظاهراً بنزينش تمام شده بود يا آب آن تمام شد، يك شيخى هم همراه من بود، مىگفت كه چون اين شيخ سوار اتومبيل است از اين جهت اتومبيل ايستاد، بااينكه ايستاندنش، نشكسته بود (خنده حضار) يا آبش تمام شده بود يا بنزينش، حالا يادم نيست اما يكى از اينها تمام شده بود، معذالك تبليغات زمان رضاخان و
مامورين رضاخان، دژخيمان رضاخان همچو كرده بود كه اين طبقه شوفرى كه الان شما ملاحظه مىكنيد يكى از طبقاتى است كه در ايران فعاليت مىكند و فلج مىكند گاهى وقتها كارهاى دولتى را، آنوقت اينطور بود كه اگر چنانچه بنزينش تمام مىشد، مىگفت شيخ، تازه تفال به او مىزد، مىگفت شيخ چون اينجا بوده، و همين طور ساير طبقات اينطور شده بود. در تمام ايران يك مجلس خطابه علنى نبود، اگر بود، بين نصف شب كه يك مجلسى بود آن هم قاچاق، تمام تبليغات، تبليغات از هر طبقه باشد، درش بسته شده بود. سياسيون هم همه در انزوا بودند و هيچ كارى از آنها بر نمىآمد و نمىتوانستند كارى بكنند، صدائى از كسى در نمىآمد، چند دفعه روحانيون قيام كردند لكن شكسته شد. از آذربايجان قيام كردند شكسته شد، گرفتند همه را بردند به سنقر ظاهراً. از اصفهان قيام شد باز هم شكستند قيام را و متفرقشان كردند. قيامهائى شد اما قيامهائى بود كه نتيجهاى نتوانست بدهد و ملت آنوقت بيدار نبود، درست توجه نداشت به مسائل خودش. مىخواهم عرض بكنم كه نه جناح سياسى الانتواند بگويد كه من كردم اين كار را، تمام ايران را من به جنبش درآوردم، نه جناح روحانى، جنود خداست كه اين كار را كرده، امر خداست اين كار ولهذا اميد به آن است، مال بشر نيست كه انسان بگويد پشتوانه ندارد. اين كار، كار خداست كه يك ملتى كه در چند سال پيش از اين، اگر چنانچه بازارش را مىخواستند ببندند، يك پاسبان كافى بود، حالا ايستاده در مقابل همه قدرتها، مشتش را گره كرده در مقابل همه قدرتها ايستاده و نه مىگويد، مىگويد كه ما نمىخواهيم اين را. اين حكومت نظامى كه در سابق، همچو كه اسم حكومت نظامى مىآمد، ديگر نفسها قطع مىشد و هيچ كس حرفى نمىزد و نمىشكست، اصلاً معقول نبود كه حكومت نظامى را كسى بتواند بشكند، الان حكومت نظامى يك امر توخالى است كه مردم به آن اعتناء نمى كنند. هى، بله هى هياهو مىكنند و هى اعلاميه مىدهند لكن دنبال سراعلاميه (آنها مىگويند 2 نفر بيشتر حق ندارند كه اجتماع كند) دنبال سر اين، صدهزار نفر جمعيت، دويست هزار نفر جمعيت قيام مىكنند، مى شكنند. در همان اصفهانى كه حكومت نظامى است، در همان تهرانى كه حكومت نظامى است و قمى كه حكومت نظامى است، هر روز دارند مىشكنند اين حكومت نظامىها را، هيچ اعتنائى بدان نمى كنند، بعد دولت نظامى را آوردند، دولت نظامى هم همان حكومت نظامى است ديگر، فرقى ندارد هر دو نظامىاند و هر دو از اين پيرمردهاى مفتخورند كه مدتى ملت را دوشيدند و هيچ كارى هم از آنها برنمىآيد، قابل آدم نيستند، جز اينكه بگويند بكشيد. اين تمام شد، تمام مىشود اين حرفها، دولت نظامى هم ديگر كارى از آن نمىآيد و ميان تهى است، حالا ما فرض مىكنيم كه بعد از اين هم كه اين تير آخرى كودتاى نظامى باشد كه دولت شوروى هم گفته كه (يك همچون خيالى را دارند اينها و اگر بكنند،من چه خواهم كرد). ما احتياج نداريم شما كارى بكنيد، ما خودمان خواهيم كرد، بعد از اين ممكن است كه باز اين قضيه كودتاى نظامى در كار بيايد ولى آخرش همين نظامى است و همين پيرمردهايند و همين تفنگها، بيشتر از اينها چيزى نيست كه اين ملت از آن رقمى كه الان چند ماه هست كه حكومت نظامىاش را ديده است و شكسته است حكومت نظامى را، دولت نظامىاش هم كه حالا هست و مىبيند كارى از آن برنمىآيد، شكسته او را، بعد هم كودتاى
نظامى با يك نظام ديگر مىآيد، چيز تازهاى نيست، مردم ديگر آشنا شدند، يعنى يك قدرت الهى در ايران دارد حكومت مىكند. اين را بيدار باشيد يك قدرت بشرى نيست، بشر نمىتواند كه همه مملكتى كه سى و چند ميليون جمعيت دارد و بزرگىاش هم چند مقابل فرانسه هست، يك مملكتى را نمىتواند بشر چيز بكند كه اين بچه كوچولوى هفت هشت سالهاش، اين بچهاى كه در دبستان مى رود بلكه قبل از اينكه در دبستان هم برود، تازه زبان باز كرده است، تا آن پيرمردهائى كه خوابيدند در توى خانه و نمىتوانند بيرون بيايند، همه با هم بگويند كه مرگ بر اين سلطنت پهلوى، اين زبان خداست، اين القاى الهى است، اين يك چيزى نيست كه بشود بشر اين را درستش كند، يكدفعه مثلاً متحول كند يك مملكتى، تمام يك مملكت سى و چند ميليونى را كه ديروز از يك پاسبان مىترسيدند، مىآمد توى بازار مىگفت، بيرق بزنيد، روز چندم آبان است بايد بيرق بزنيد، هيچ تخلفى نبود در كار، حالا اگر خود اعليحضرت هم تشريف بياورند توى بازار، مردم با مشت خردش مىكنند، جرات هم نمىكند كه بيايد بيرون، (خنده حضار) الان وضع، اين چيز چين آمد در ايران، جرات نكردند اين رئيس چين را - عرض مىكنم كه - بياورند از توى خيابانها ببرند، براى اينكه مردم ايستاده بودند و نمىشد همچنين چيزى عبور بكند و از بالاى سرشان با هليكوپتر بردند به فرودگاه و از آنجا رفت سراغ كارش. الان يك همچو تحولى در ايران پيدا شده است كه تمام قشرهايش، شما خيال مىكنيد كه اين نظامىها همهشان نظامىاى هستند كه شاه را مىخواهند، اين نظامىها پيش من تا حالا چندين افراد آمدند و پيغام آوردند كه ما حاضريم، هم نيروى هوائىشان و هم نيروى زمينىشان، منتهى الان آمريكا هست و مستشارهاى آمريكا هست و نظامىهاى اسرائيل هست و از اين مسائل الان در كار است و ما هم نمىترسيم از اينها ما همين نظامىهاى آمريكا را بيرون مىكنيم از ايران مستشارها را بيرون مىكنيم از ايران و همان نظامىهاى اسرائيل و اينها كه دارند زمينهاى مردم را مىبلعند و از بين مىبرند منافع مسلمين را، اينها را ما بيرونشان مىكنيم انشاءالله و اين دست خداست كه اين كار را دارد مىكند، دست بشر نيست كه ما بترسيم كه بشر از او نمىآيد و بشرى كه سى ميليون فرض كنيد هست - و چيز هم - و اسلحه هم خيلى ندارد در مقابل آن قدرتهايى كه مثلاً يك ميليارد جمعيت چين و يك ميليون، چندين ميليون جمعيت كذا و چند صد ميليون جمعيت نمىتوانند، البته ما به اينكه يك بشرى هستيم، قدرتمان ناقص است، اما وقتى كه قيام لله شد، موعظه مىكند خدا كه (اعظكم بواحده) يكى، يك مطلبى را من موعظه ميكنم، اين است كه (ان تقوموالله) براى خدا قيام كنيد، اگر براى خدا قيام كرديد، ديگر ترس از بشر نيست، تمام بشر چى هست؟ تمام بشر را شما در مقابل قدرت خدا، تمام اين منظومه شمسى شما، اگر گم بشود توى اين منظومههاى شمسى، بايد جبرئيل بگردد تا پيدايش بكند از بس كه بزرگ است اينجا، آنقدرى كه تا حالا كشف كردهاند، محير العقول است نسبت به عقلهاى كوچك ما، آنقدرى كه كشف كردهاند، بعضى ستارهها از زمين آنقدر دور است كه در شش بيليون سال نورش مىرسد به اينجا، نور با آن قدرت حركت در 6 بيليون سال - نور - مىرسد از آنجا به ما، يك همچو وسعت دايرهاى هست، اين قدرت قدرت الهى است، قدرت خداست، با اين قدرت خدا ديگر بشر و
اينها چيزى نيستند تا بتوانند چه بكنند. كارتر نمىتواند يك ملتى را كه براى خدا قيام كرده و براى حق قيام كرده، نمىتواند اين ملت را خفه كند و بگويد كه ما پشتيبانش هستيم. پشتيبانش باش، شما پشتيبانش باشيد، آن يكى هم پشتيبانش باشد نمىتوانيد، قدرت خداست، با قدرت خدا نمىشود بازى كرد. مردم مردم الهى هستند، مسلم هستند. قيام لله كردند، براى خاطر حق قيام كردند، بچه كوچك و بزرگ دارد مىگويد ما حكومت اسلام را مىخواهيم، ما اسلام را مىخواهيم، يك همچو قدرتى را نمىتوانند بكشنند با مسلسل و با اينطور چيزها، بالاخره اينها خاضع خواهند شد و بالاخره اين مرد خواهد رفت انشاءالله (انشاءالله) منتهى زود و ديرش چيز است والا رفتنى، مسلم هم رفتنى است، يك هل ديگر مىخواهد ايشان (خنده حضار) انشاءالله خداوند شماها را توفيق بدهد كه اين هل آخر را هم بدهيد انشاءالله (انشاءالله) و همه شماها، شماها و ما موظف هستيم وظيفه خدائى داريم، وظيفه خدائى ما اين است كه به اين قيامى كه الان ايران كرده و نهضتى كه كرده است ايران و هر روز دارد كشته مىدهد، همين امروز در اين چيزى كه براى ما آوردند كه تلفن كرده بودند، در يكى از شهرها را 100 نفر كشتند، 100 نفر در يكى از شهرهاى ايران بر حسب آنطورى كه براى ما آوردهاند، گفتند 100 نفر كشته شدهاند، در يكى 30 نفر كشته، در يكى 16 نفر كشته، همين مال ديروز و امروز و پريروز است. اينها الان افتادند به جان مردم به كشتن لكن اطمينان بر اين معنا هست كه انشاءالله اين قدرت، اين قدرتها در مقابل قدرت ملت كه قدرت الهى است، هيچ نخواهند كارى كرد.
وظيفه ايرانيان مقيم خارج، كمك تبليغاتى به نهضت ايران
ما الان موظفيم كه برادرهاى ما الان در خون دارند مىغلطند، ما بايد به آنها كمك بكنيم. الان كمكى كه شما كه در اروپا هستيد و هر كدامتان در ممالك ديگرى هستند، كمكتان اين است كه تبليغ كنيد، يعنى اين جنايتهائى را كه اين سلسله كردهاند و خصوصاً اين شخص كرده است، اين شاه كرده است، اين جنايات را به مردم بگوئيد، به رفقايتان كه در دانشگاهها هستند، در كارخانهها هستند، هر جا كه هستيد به اين رفقائى كه داريد - اروپائى - بگوئيد به اينها كه مساله اين است، او اين خيانتها را كرده است و مردم كه قيام كردهاند، آزادى مىخواهند، فريادشان اين است كه ما آزادى مىخواهيم و استقلال مىخواهيم، اين مردمى كه آزادى و استقلال مىخواهند، اينها وحشى نيستند، اينها متمدنند كه آزادى و استقلال مىخواهند، وحشىها آنها هستند كه استقلال و آزادى را از آنها گرفتهاند، نه اينها كه آزادى و استقلال را ميخواهند. استقلال و آزادى دو تا چيزى است كه همه بشر، از حقوق اوليه بشر است و همه بشر اين را مطلع هستند، آن كه سلب مىكند اين را از مردم، او وحشى است، آن كسى كه اين حق را مىخواهد، او متمدن است. ملت ايران، ملت متمدن است، گرفتار دولتهاى وحشى شده است. بنابراين بر ما همه است كه به اندازه قدرتمان، هر كس هر مقدار قدرت دارد همراهى كند با ملت ايران. تبليغ بكنيد شما اينجا هستيد، هر طورى كه مىتوانيد، جوانها، هر جا كه هستيد، در دانشگاهها كه هستيد، جاهاى ديگر كه هستيد، مسائل را براى اينها روشن كنيد، اينها از بس تبليغات سوء شده
است نمىتوانند باور كنند كه اين ملت يك ملتى است كه براى حق ايستاده است و ملت متمدنى است كه در مقابل وحشىها ايستاده است، آنها مىگويند كه اينها وحشى هستند لكن اينها متمدنهائى هستند كه در مقابل وحشىها ايستادهاند. خداوند انشاءالله همه را سلامت بدارد و حفظ كند. موفق باشيد. انشاءالله
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته