پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:37 AM
بيانات امام خمينى پيرامون عمق جنايات و خيانتهاى شاه در ابعاد مختلف
بسم الله الرحمن الرحيم
مقصد هر چه بزرگتر باشد، رنج در راه آن هر چه زياد باشد، بايد انسان تحمل كند و آسانتر است. اگر مقصد شما آقايان همين امور دنيائى باشد، رنجهايتان به هدر مىرود و اگر مقصد خدا باشد، نجات بندگان خدا باشد، نجات يك ملت ضعيف مظلوم باشد، رنجها هر چه زيادتر باشد هدر نميرود، يك چيزى كه براى خداست هدر نمىرود. اين قوههائى كه صرف در راه اين ملت مظلوم مى شود، براى نجات خلق خدا هست، براى رفع ظلم هست، براى قطع يد اجانب از بلاد مسلمين هست. اين قوايى كه در اين راه صرف مىشود يا صرف شده است خيال نشود كه هدر رفته است، اينها محفوظ هستند. الان شما مواجهيد، ملت ايران، ملت اسلام مواجهند با يك قواى شيطانى كه بر مقدرات آنها سالهاى طولانى است كه تسلط پيدا كردند و بلاد مسلمين كم كم به فكر افتادهاند كه خودشان را نجات بدهند و من جمله ايران است كه حالا مدتى است در فكر اين است كه نجات بدهد خودش را از دست اجانب، از دست قواى شيطانى و در اين راه رنجها برده است و چون مقصد بسيار بزرگ است، مقصد نجات يك امت است، مقصد آن است كه اين بيچارهها كه زير بار ستم و ظلم اجانب با توسط حكومتهاى جائرانه، با وساطت سلسله پهلوى جائر در رنج بودند و در عذاب بودند، مقصود اين است كه نجات اينها حاصل بشود و مملكت از دست كفار نجات پيدا بكند، از دست اجانب نجات پيدا بكند و مملكت بشود از خود شما و ذخائر مملكت از خود شما.
ايجاد پايگاه تسليحاتى براى آمريكا در ازاى ذخائر ملت
اينكه مىبينيد هى فرياد مىزنند از اينكه بودجه كم است، كسر آمد، نه اين است كه درآمد ايران كم است، درآمد ايران زياداست لكن دستهايى در كار است كه نمىگذارد تامين بشود، خورندههايش زيادند. نفت الان يك بودجه بسيار زيادى است و يكى از خيانتهايى كه الان شاه بر ملت ما مىكند اين است كه اين ذخيرهاى كه بايد براى سالهاى بسيار طولانى براى نسلهاى آتيه محفوظ بماند و زندگى بكنند با همين ذخائر، اين آدم خواهد كه در ظرف 20 سال، 30 سال، همهاش را به حلقوم آمريكا بكند و در ازايش هم چيزى دريافت براى منفعت ملت نكند. اينكه كسر مىآيد بودجه، يكىاش
براى همين معناست كه اين بودجه خورده شود. شما ملاحظه مىكنيد كه 18 ميليارد دلار پول نفت را اسلحه خريدند 18 ميليارد دلار اينها اسلحه خريدند و باز هم خرند، اگر مهلتشان بدهند باز هم خواهند خريد، و اين اسلحهها چى هستند؟ خيال مىكنيد كه ما محتاج به 18 ميليارد اسلحه هستيم براى تنظيم امورمان؟ خير مساله اينها نيست، چون رقيب آمريكا كه شوروى است توجه دارد به مسائل، اينها به عنوان اينكه ما پول نفت را داريم تحويل مىدهيم، به اين عنوان همين اسلحههايى كه هيچ به درد ايران نمىخورد مىآورند در ايران و پايگاه براى خود آمريكا درست مىكنند يعنى نفت ما را مىخورند و به جاى آن براى خودشان پايگاه درست مىكنند، به اسم دادن پول نفت براى خودشان پايگاه درست مىكنند. اگر پول نفت را به ما ارز مىدادند و پولش را مىدادند، زيادتر بود از اداره دولت و اداره ملت. اين پولها براى ملت ما كافى است منتها آنقدر خورده مىشود، آنقدرش كه آمريكا مىآورد و عوضش آهن به ما مىدهد، آهنى براى خودش، نه براى ما، يك مقدارى هم كه داده شود به حلقوم آقاى محمدرضا خان و عائله و آن كسانى كه به او مربوط هستند و آنهايى كه مىخواهند خدمت به او بكنند و مردم را مىكشند براى حفظ او، كه مىگويند 60 هزار نفر (اينطور نوشته بودند) 60 هزار نفر اينهائىاند كه مربوط به عائله سلطنتى هستند، مربوط به عائله سلطنتى يعنى آنهايى كه بايد از اين سفره بخورند، بخورند و كار نكنند، بخورند و بيعارى كنند. خورنده خيلى زياد است نه اينكه عائدات كم است.
شاه، مجرى طرح آمريكايى اصلاحات ارضى
اين عائدات نفت كه بايد صرف خود مملكت بشود، صرف اين فقرايى كه در مملكت هستند بشود، اينها براى اصلاً برق و اسفالت و اينها در خود تهران تمام نشده، برق و آسفالت و آب كه يك چيزهاى اولى است حالا، باز خود تهران ندارد. خود تهران بعضى محلههايش چيزى ندارد، آب ندارند، بايد بيايند سر اين شيرهايى كه هست. اين زاغهنشينهايى كه الان در تهران هستند يا چادرنشينهايى كه در تهران هستند و حدود بيست، سى محله هستند كه صورتشان را براى من داده بودند و الان پيش من نيست، اينها زندگيشان عجيب است، آنطورى كه نوشته بودند براى من، اينها همانها هستند كه آقا گفتند: (مادهقانها را از زير بار نمىدانم آزاد مىكنيم، ارباب و رعيتى به هم خورد و ديگر دهقان شدند همه و همه چه شدند). اين زاغهنشينهايى كه در اطراف تهران و در خود تهران و محلات تهران الان ساكن هستند و يا آن كه حالش خيلى خوب است يك خانه گلى درست كرده است خودش با 10 نفر، 15، 5 نفر، 6 نفر عائله، باقى ديگر با چوب و با نمىدانم از نى و با اينطور چيزهايى كه تا حالا براى ما تفصيلش را نوشته بودند، حدود 20، 30 تا محل را اسم برده بودند، فلان جا، فلان جا، فلان جا، اينها زاغهنشين هستند و يا چادرنشين هستند يا يك خانههايى اينطورى درست كردهاند. نوشته بود كه در اين اينها در اينطور شرايط هستند كه بعضىشان منزلهايشان در يك گودالى واقع هست كه بايد تا لب خيابان كه خواهد بيايد، نمىدانم پنجاه تا، صدتا (خيلى زياد
نوشته بود من يادم نيست الان) بايد پله طى بكنند تا بيايند به لب خيابان، آنجا يك جايى كه شير آب است بيايند آب بردارند. اين زن بيچارهاى كه مىخواهد براى بچههايش آب ببرد بايد كوزه را بردارد از اين گودال در اين زمستان، در اين برف، در اين سرما از اين پلهها برود بالا برسد به خيابان به آن شير آب و يك كوزه آب را پر كند و ببرد براى بچههايش. زندگى، خيال نكنيد كه حالا زندگى ايرانىها مرفه است آنطورى كه در بوقهايشان مىگويند، يك دسته خاصى هستند كه يا نور چشمىها هستند يااشخاصى هستند كه وابستهاند، اينها هستند كه يك قدرى مرفه هستند، باقى مردم اينطور نيست كه خود تهران اينطور است كه 20، 30 محله دارد اينطور اشخاص ضعفا، همينهايى كه در دهات مشغول زراعت بودند، زراعتشان را به اسم اصلاحات ارضى به هم زدند، ديدند كه نمىتوانند زندگى كنند آنجا، كوچ كردند بيچارهها آمدند به اطراف تهران براى اينكه با كارى، با نمىدانم كسبى، يك كارى، يك حمالى بكنند، يك چيزى پيدا كنند كه بچههايشان نميرند، اصلاحات ارضى كه ايشان كردند اين بود يعنى آمريكايى كه مىخواست، اين نقشه آمريكايى بود براى ملتهاى اين طرف كه يكى آن هم ايران بود، يك نقشهاى بود براى اينكه بازار درست كند براى آمريكا. آمريكا گندمش زياد بود، گاهى وقتها آتش مىزدند، گاهى وقتها به دريا مىريختند، بهتر از اين چى بود كه زندگى ايرانىها را به هم بزنند و زراعت ايران را به هم بزنند و كشاورزى بكلى از بين برود. حالا يك مملكتى كه يك استانش كافى بود براى تمامش و باقيش بايست به فروش برود، يك آذربايجان اگر چنانچه سابقاً بوده زراعت مىشد كافى بود براى همه ايران، مابقيش بايد به فروش برود، به خارج برود، صادر بشود، حالا اينطور كه ملاحظه مىكنيد همه چيزش وارد مىشود از خارج. دامداريش را به هم زدند، كشاورزيش را به هم زدند، همه زندگى را به هم زدند. مراتع ما را، مراتع سرسبز خوب ما كه بعضى مراتعش را اشخاص كارشناس كه آمدند ديدند، گفتند بهترين مراتع براى دامدارى است، در دنيا از اين مرتع بهتر نيست، اين را به يك دستهاى دادند كه يكىاش ملكه انگلستان است از قرارى كه به من نوشته بودند و يك عده ديگرى از آن مفتخورها، به آنها دادهاند، اجاره دادند به اصطلاح خودشان. دامدارى را از بين بردند، حالا ملت ايران با گوشتهاى عرض مىكنم كه يخ زده نجس دارند زندگى مىكنند كه از بلاد ديگرى مىآورند برايشان، يخ زده، خراب، فاسد و حرام ميت است در صورتى كه ايران يك ناحيهاش وقتى كه دامدارى حسابى بود كافى بود براى همه ايران و مابقىاش بايد صادر بشود.
همكارى شاه با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين
حالا شما همه چيز را از خارج وارد مىكنيد، هر چه هست يا از اسرائيل مىآيد (دشمن اسلام) خدا مىداند كه اين مرد نسبت به اسلام چه خيانتها كرده است، اسرائيل كه دشمن اسلام است، با مسلمين الان در جنگ است، اين از همان اول اين را شناختند، از اول، از بيست و چند سال پيش از اين، حدود سى سال، بيست و پنج سال پيش از اين اسرائيل را كه در جنگ بود با مسلمين، اينها به رسميت شناختند
مىزند براى محمدرضا خان، براى بقايش، اسرائيل است كه مىگويد نفت ما را از بين مىرود، براى اينكه نفت او را اينها دارند مىدهند، يعنى نفت بلاد مسلمين را مىدهند به دشمن مسلمين كه جنگ كند با مسلمين. يك همچو خائنى است اين مردك، نفت ما را با تانكرهاى خودشان، با وضع خودشان مىرسانند به آنها، آنهايى كه با همين نفت جنگ مىكنند با مسلمين و غصب كردند زمينهاى مسلمين را عرض بكنم همه چيز مسلمين را از بين بردند، فلسطين را چه كردند، بيت المقدس را غصب كردند. اين يكى از خيانتهايى است كه اين مرد به اسلام و مسلمين كرده است كه در ايران هم همين طور اينطورى كه به من اطلاع دادهاند، بهترين زمين ايران دست اسرائيلىهاست. بهترين زمين دست اين يهودىهاى اسرائيلى است كه آنها كار مىكنند لكن منافعشان را آنها دارند مىبرند.
شاه، كهنه نوكرى براى حفظ منافع اجانب
دهقانهاى ما بايد بيايند در تهران، زندگيشان آنطور باشد كه گفتهاند و انسان تا نبيند، هر كه را نبيند، مطلب را نرود بررسى كند نمىفهمد چه خبر است اينها چه كردهاند. اين مال خود تهران كه پايتخت است، از اينجا وقتى بيرون برويد و در شهرهاى ديگر و در دهات ديگر برويد، آنجا چه خبر است خدا مىداند چه خبر است، آب ندارند، بهدارى نيست، در خود رزونامهها نوشتند بيست تا ده هست كه يك بهدارى در آن نيست، يك طبيب ندارد، آب ندارند. در روزنامه اطلاعات يك كيهان يك وقت ديدم در چند سال پيش از اين كه اينها از بىآبى اينقدر بىآب هستند كه صبح وقتى اين بچه از خواب بيدار مىشود تراخم دارد، چشمش بسته است و چشمش را كه به هم بسته است مىخواهند چشمش را باز كنند، مادرش را با بول آن را، اين چيزش مىكند تا چشمش باز بشود. يك همچو زندگى ملت ما در دست اين آدم دارد. پولها رامىبرند و در خارج براى خودشان ويلا درست مىكنند و اين كلمه را مكرر گفتم ولى باز هم عرض مىكنم كه (نوشته بود به من، حالا در يك مجلهاى بوده است كه يادم نيست اينها نوشته بود كه من خواندم اين را يا در يك چيزى بود كه براى من خواندند آن را) يك ويلايى براى خواهر اين شاه، يك كدام ازاين خواهرانش يك ويلايى خريدهاند (به چه قيمت، آن را من يادم نيست اما نوشته بود) كه 6 ميليون دلار يعنى 35 ميليون تومان خرج، 6 ميليون دلار خرج گلكارى آنجا شده است، يك همچو ويلايى از پول كى؟ ما كه رضاخان را مىشناختيم وقتى كه آمد اينجا يك آدم لختى بود، يك سرهنگى بود كه آمد اينجا. يك نفر از آقايان كه نوارهايش را براى من فرستاده بود و من گوش كردم كه چه كردند در اين اسفالت كه قرارداد كردند، نوشته بود كه هر مترى نميدانم چقدر، چند صد دلار خرجش كردند يعنى خوردند و درست نكردند. ما الان هيچ نداريم، ما لختيم، بيچاره اگر اين هم برود تا مدتهاى زياد بايد زحمت بكشند كه اين خرابىهايى كه اين كرده جبران بكنند، اگر بتوانند. (اگر ايشان برود زمين و زمان به هم مىخورد! زمين و آسمان به هم مىخورد! اگر ايشان برود ثبات ناحيه به هم مىخورد!) كدام ثبات ناحيه به هم مىخورد؟ بله اگر ايشان بروند ژاندارم نيستند براى خليج و اينها، چون با پول ملت ما براى حفظ منافع آمريكا لشكر مىفرستد حفظ
كنند آن خليج و امثال ذالك را. اگر ايشان برود مملكت ما درست مىشود، اداره مىشود، صحيح اداره مىشود، هر كس بيايد صحيحتر از آن اداره مىكند. اگر ايشان برود خلاء مىشود؟! چه خلايى مىشود؟ خوب يك دزدى برود، يك نفرآدم صحيحتر بيايد سر جايش، اين خلاءاست؟! يك آدم صحيحتر مىآيد جايش، ما نداريم آدم صحيح؟! ايران اصلاً ديگر ندارد كسى را كه جاى آقاى محمدرضا خان را بگيرد؟! ايشان چه مىكند كه ديگران نمىكنند؟ ايشان دزدى مىكند، ديگرى نمىكند. خلاء چيست؟ اينها همه تبليغاتى است كه اينها مىكنند. با هر زبانى كه بتوانند تبليغ مىكنند كه اين را نگهش دارند و نگه داشتنش براى اين است كه يك دسته داخلى مى خواهند از قبل او بخورند، يك دسته بيشترش هم خارجىها خواهند به توسط او منافع مملكت ما را ببرند و غارت كنند. ما را بهتر از او كسى نيست كه غارت كند زيرا اين نوكرى است كه از همه نوكرها بهتر است، اگر يك نوكر بهتر پيدا كنند فوراً اين را كنارش مىزنند لكن بهتر از اين كسى نيست، نوكرى كرده و كهنه نوكر است اين.
تكليف ما، تبليغ و روشنگرى بر عليه دستگاههاى تبليغاتى اجانب
البته كار بزرگ است، مشكل است لكن اهميتش زياد است يعنى يك ملتى با يك قدرتهايى مىخواهد مقابله كند كار بزرگ است، مشكل هم است لكن براى اين است كه اسير است در دست ديگران، مىخواهد كه اين اسارت، قيد اسارت را بشكند. كار مهم است، وقتى مهم است ولو طولانى باشد، ولو مشكل باشد بايد درست بشود. تو باران شما هستيد، خوب با شديد، ديگر بالاخره بايد يك كار بشود. شما اگر يك تظاهرى هم ميكنيد، يك روشنگرى مىكنيد، خداوند توفيقتان بدهد، حالا باران هم مىخوريد، خوب بالاخره براى خداست، براى نجات ملت ايران است و همهتان مكلفيد مكلفيم به اينكه اين تبليغاتى كه در خارج شده و دارد مىشود و بعضى از اين روزنامههاى خارجى از آنها ارتزاق مىكنند و بر ضد ملت ايران و بر وفق آقاى محمدرضا خان چيز مىنويسند، روشنگرى كنيد شماها در مقابل آنها، شما هم روشنگرى كنيد، شما هم به هر كسى رسيديد بگوئيد مسائل را كه ايران وضعش اينطورى است، صداى ايران نه از باب اينكه خيلى آزادى دارند بلند است صدايشان بلند است كه ما آزادى مىخواهيم، از باب اينكه آزادى ندارند. كى آزادى دارد؟ مطبوعات ما الان تعطيل است چندين وقت است كه تعطيل است، چرا تعطيل است؟ براى اينكه سانسور است، آنها مىگويند سانسور نبايد باشد. هر جا را مىروى الان تعطيل است، هر جا را مىروى اعتصاب است براى اينكه مردم مىبينند كه دارد از بين مىرود يك مملكتى در دست اينها. ادارات مطلعند كه چه مىگذرد منتها بيچارهها نمىتوانستند صحبت كنند، حالا، حالا اعتصاب كنند. هر جا بروى اعتصاب است، مريضخانه اعتصاب است، طبيب اعتصاب است، در دادگسترى نمىدانم وكيل اعتصاب مىكند، قاضى اعتصاب مىكند، هر جا بروى اعتصاب است، برق اعتصاب است، همه چيز اعتصاب است، چرا؟ خيلى در رفاه هستند كه اعتصاب كنند؟! خيلى كارشان خوب است و آزاد هستند؟! آزادى زياد به ايشان دادند به قول كارتر كه اينها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند؟! يا نه مى بينند كه
اعتصاب بكنند يك مدتى، يك مدتى فلج كنند اين كارها را بهتر از اين است كه اعتصاب نكنند و هميشه گرفتار باشند. بايد اعتصاب بكنند تا اينكه رفع بشود اين گرفتارىها. ما مكلف هستيم مثل همه يعنى بايد همه ما دنبال مطلب باشيم و اگر بتوانيم با روزنامهنگارها مصاحبه كنيم ، مسائل ايران را بگوئيم، نتوانيم مصاحبه كنيم، رفقا داريم در آمريكا، در اينجا، در انگلستان، در هر جا رفقا داريم، آشنايان داريم، در بين آشنايان به ايشان بگوئيم، چند نفر ايستادهاند توى مدرسه دارند با هم صحبت مىكنند، شما هم بگوييد آقا مساله ايران اين است درد ايرانىهائى كه الان قيام كردهاند اين است، خيانتهايى كه اين مردمك كرده است به مردم، اين است، نه آن روزنامهها يا مجلاتى كه در خارج بعضى وقتها منتشر مىشود و بر ضد ايران صحبت مىكند، اين مسائل نيست مسائل نيست، مسائل اين است كه اين دارد همه حيثيت ايران را به باد داده است.
استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى، خواسته همه ملت
- ايران آزادى - همه مردم دارند داد مىكنند ما آزادى مىخواهيم، ما استقلال مىخواهيم، ما حكومت عدل مىخواهيم حكومت اسلامى مىخواهيم. حكومت اسلامى حكومت عدل است، ديگر اين دزدىها تويش نيست، اگر يك حكومت عادل صحيح پيدا بشود، همه چيز ما اداره مىشود. ان شاءالله خداوند همهتان را توفيق بدهد، موفق باشيد، سلامت باشيد. من باز تكرار مى كنم از اينكه آقايان مىآيند اينجا از راههاى دور و ما جايى كه آنها را پذيرايى كنيم نداريم معذرت مىخواهم. خدا همهتان را حفظ كند، موفق باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته