0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:34 AM

 

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 110

تاريخ: 21/8/57

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس

شكست شاه در توسل به حكومت نظامى و سرنيزه براى برقرارى آرامش

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

از يك طرف گرفتارى ملت ايران تقريباً به اوجش رسيده است، حكومت نظامى، دولت نظامى، در تمام خيابان‏ها آنطور كه گفته‏اند توپ و تانك مستقر است، مقابل همه مساجد لوله توپها قراول مى‏روند و مردم را در مضيقه قرار دادند، در مضيقه ارزاق قرار دادند، حتى بعضى گفته‏اند كه در مضيقه آب هم هستند، من نمى‏دانم صحيح است يا نه. با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه مى‏كند، تقريباً مبارزه به اوجش رسيده و از طرفى شاه هم سقوطش نزديك شده است براى اينكه تقريباً اين تير آخرى است كه اينها در تركش داشتند و قبلا" هم اين معنا حدس زده مى‏شد كه اينها بفهمند كه اثرى ندارد اين كارها براى اينكه دولت نظامى هم غير از آن نظامى كه سابق بود نيست، خوب همان نظام است و همان نظامى است و بر فرض اينكه حالا اين دولت هم يك قدرى شقى‏تر و شديدتر باشد لكن با اين سرنيزه‏ها نمى‏شود آرام كرد ملت را، با سركوبى نميشود راضى كرد مردم را. اينها دنبال اين هستند كه راضى كنند مردم را، آرام كنند مردم را. مگر امكان دارد كه به زور راضى بكنند كسى را؟ يا با سرنيزه آرام كنند؟ با سرنيزه موقتاً ميتوانند سركوبى كنند كه مثلاً موقتاً صدايى در نيايد لكن فايده ندارد. بر فرض اينكه صداها در نيايد، اعتصابات را چه مى‏كنند؟ الان ايران به شكل تعطيل درآمده يعنى در همه چيز الان اعتصاب هست، با سرنيزه مى‏توانند كه مردم را، همه را سركار ببرند و همه چرخ‏ها را راه بيندازند؟! اينها ديگر شكست خورده‏اند. اين دولت نظامى از اول معلوم بود شكست خورده است لكن حالا همه فهميدند كه شكست خورده است. حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اينها مى‏خواهند مردم را آرام كنند اعتصابات را مثلاً بشكنند، اين امكان ندارد.

تا دست اجانب دخيل در امور كشور است از آرامش خبرى نخواهد بود

ما كه مى‏گوئيم شاه تا نرود آرامش براى مردم پيدا نمى‏شود، ما مطالعه اوضاع ايران را كرده‏ايم. كارهائى كه شاه براى خارجى‏ها كرده و به نفع خارجى‏ها كرده است، خوب مطالعه شده است اين مسائل، معلوم است كه ديگر نمى‏شود با اين حرف‏ها كار را درست كرد. حالا اين تير آخرى را هم

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 111

به تركش گذاشتند. آن قدم بعد از اين اين است كه يك كودتاى نظامى بشود و شاه را ببرند و يك نوكر ديگرى بيايد، آن هم فايده ندارد. تا دست ديگران مثل آمريكا و شوروى و اينها در ايران كار مى‏كند نه آرامش براى مردم هست و نه اين اعتصابات را مى‏توانند ختمش كنند. بايد آنها دست بردارند از ايران. ايران، ملت ايران مى‏خواهد مستقل باشد، مى‏خواهد آزاد باشد، بايد آزادى بدهند به و ملت را رها كنند به حال خودش، فشار نياورند روى ملت كه با سرنيزه و توپ و تانك و اينها فشار بياورند كه مردم راضى بشوند، مردم دلخوش بشوند، امكان ندارد يك همچو مطلبى.

برچيده شدن حكومت شيطانى پهلوى و برقرارى حكومتى بر اساس قانون الهى خواست واحد اقشار ملت

ما هم كه حكومت اسلامى مى‏گوئيم، مى‏خواهيم يك حكومتى باشد كه هم دلخواه ملت باشد و هم حكومتى باشد كه خداى تبارك و تعالى نسبت به او گاهى بگويد كه اينهايى كه با تو بيعت كردند، با خدا بيعت كردند (انما يبايعون الله) يك همچو دستى حاكم باشد كه بيعت با او بيعت با خدا باشد. در جنگ هم وقتى كه تيرى انداخته است و رميى كرده است باز خدا بفرمايد كه (و مارميت اذرميت و لكن الله رمى) تو تير نينداختى، خدا تير انداخت، دست او را دست خدا بداند ظل الله باشد، يدالله باشد حكومت، حكومت الهى باشد. ما حكومتى را كه مى‏خواهيم، يك همچو حكومتى مى‏خواهيم. آرزوى ما اين است كه يك همچو حكومتى سركار بيايد كه تخلف از قانون الهى نكند. پيغمبر اكرم از باب اينكه دستش دستى بود كه تخلف در تمام عمرش از كارهائى كه خدا فرموده بود نكرده بود، اين دست دست خدا مى‏شود، بيعت، بيعت با خداست. از آنجائى كه كارهائى را كه كرده بود اراده‏اش تابع اراده خدا كارش تابع كارهاى خدا، حكومتش حكومت الهى است به او گفته مى‏شود كه تو تير نينداختى، وقتى كه تير انداختى تو نبودى، خدا تير انداخت. با اينكه پيغمبر تير انداخته بود اما ظل خدا بود، هيچ حركتى از خود نداشت، هر چه داشت تبع قانون بود، قرآن مجسم بود پيغمبر، قانون مجسم بود پيغمبر. ما يك حكومتى مى‏خواهيم كه قانون باشد، تبع قانون باشد، نه يك حكومتى كه تبع شيطان باشد و شيطان مجسم باشد، ابليس مجسم باشد در بين مردم مثل محمدرضا خان. اينها ابليسند، اينها لشكر ابليسند. اين دولت ابليس است، تابع ابليس است، شيطان است، تابع شيطان است، حكومتى نظامى، همان حكومت شيطانى است، يك حكومتى است كه بر خلاف رضايت خدا و بر خلاف رضايت ملت است، يك همچو حكومتى شيطانى است.

ملت ديگر فريب توبه شاه را نخواهد خورد

ما مى‏خواهيم يك حكومت الهى باشد، موافق ميل مردم، راى مردم و موافق حكم خدا. آن چيزى كه موافق با اراده خداست موافق ميل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهى هستند، وقتى ببينند عدالت را مى‏خواهد اجرا بكند، خدا مى‏خواهد عدالت در بين مردم اجرا بشود، خدا مى‏خواهد كه

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 112

به حال اين ضعفا و طبقه سوم يك فكرى بشود، نه مثل حالا كه همه قدرت‏ها را روى هم گذاشتند، يك عده‏اى مى‏خورند تا تخمه مى‏كنند، يك عده‏اى از گرسنگى ريختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چيزى دارند (مى‏خواهد عدالت باشد) بله اينها مرتب صداى عدالت اجتماعى و احكام مبين اسلام را مى‏گويند، اين حرف‏ها را مى‏زنند اما ادعاست. مى‏آيند در مقابل ملت و توبه مى‏كنند لكن فريب است اين. فريب نبايد بخورد اين ملت و نمى‏خورد (تا حالا ما اشتباه كرده بوديم و از اين به بعد ديگر اشتباه نمى‏كنيم) كى همچو التزامى داده كه شما اشتباه نكنيد. اشتباه كه نبوده، عمداً اين مال ملت را داديد به آمريكا و شوروى خورده است، عمدى است اين كارها، اشتباهى نيست. ميدانيد داريد چه ميكنيد، عالم، عامد با همه توجه به اينكه اين مال، مال ملت است و اين آمريكا دشمن اين ملت است و اين مال ملت را به اين دشمن ملت مجانى داديد. شما عالميد، نه اينكه اشتباه بوده. بعد از اين هم همين كارها را مى‏كنيد و ممكن است كه بعد از اين باز بيائيد بگوئيد من اشتباه كردم. شما اشتباه نكرديد، شما عمداً مال اين ملت را به ديگران داديد برخلاف مصلحت ملت و ما يك حكومتى مى‏خواهيم كه روى مصالح اين ملت كار بكند.

اشخاص صالح، مجرى قوانين شرع الهى بعد از سرنگونى حكومت شاه‏

البته ما دستمان به حكومتى كه مثل پيغمبر باشد كه ديگر نمى‏رسد تمام شد دستمان به يك حاكمى مثل على بن ابيطالب كه نمى‏رسد. اينها را ما حالا نمى‏خواهيم بگوئيم كه ما مى‏خواهيم على بن ابيطالب سلام الله عليه بيايد ما از كجا پيدا كنيم يك همچو چيزى اما ما ميخواهيم يك حكومتى باشد كه لااقل تبع قانون باشد، تبع قانون اسلام باشد، تبع قوانين مجعوله صحيح باشد.اينها از اول كه آمدند برخلاف قانون آمدند و تا آخر هم برخلاف قوانين رفتار مى‏كنند از اول نه شرع مقدس با اينها موافق بود نه قوانين جارى مملكت موافق با اينها بود، تا حالا هم هر چه كردند، بر خلاف قوانين كردند، برخلاف شرع مقدس كردند، بر خلاف رضاى خدا كردند، برخلاف رضاى مردم كردند، ما مى‏خواهيم يك دولتى تشكيل بدهيم، دولتش مشكل نيست كه خيال مى‏كنند كه اين را ما از آسمان مى‏خواهيم يك دولتى بياوريم، نخير توى همين زمين اشخاصى هستند كه مى‏توانند به عدالت رفتار كنند، اشخاصى هستند كه شريف هستند، در همين زمين، در همين ايران، در همين خارج، در همين داخل ما داريم اشخاصى كه اينها مى‏توانند اداره بكنند مملكتشان را، مى‏توانند كه عدالت كنند بين مردم، مى‏توانند مردم را به عدالت وادار كنند، مى‏توانند تنظيم كنند امور مملكت را نه به اين اختلاف و اين به هم خوردگى‏اى كه الان هست مى‏توانند اقتصاد مملكت را مهار كنند.

ما داريم چيز، خوردن‏ها زياد است، حلقوم‏ها خيلى گشاد است. تمام نفت را در يك حلقوم، دو تا حلقوم فرو مى‏برند، البته مملكت ديگر ورشكست مى‏شود. آنقدر بخور هست كه هر چه در آيد از اين مملكت، اين بخورها زيادتر دهانشان باز است و حلقومشان باز است. ما مى‏خواهيم اين حلقوم‏ها را ببنديم، اين مردمى كه حلقوم‏هايشان خيلى كوچك است، به اينها يك تقسيمى بشود، يك چيزى به اينها

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 113

برسد. ما يك همچو حكومتى مى‏خواهيم، نه حكومتى كه همه‏اش را خودش و عائله‏اش ببلعد و بخورد و برود، حالا ادعا بكند (بيائيد محاكمه كنيد اينها را، بيائيد اين اموال اينها را صورت بگيريد محاكمه كنيد) آخر براى كى اين حرف‏ها را مردك مى‏زنى؟ مگر مردم نمى‏شناسند تو را؟! نشاختند تو را؟! تو واقعاً مى‏خواهى محاكمه كنى عائله خودت و خواهرهاى خودت را؟! تو خودت را بنشين محاكمه كن، اجازه بده خودت را محاكمه كنند، ببينيم خودت چقدر خوردى، تو راس دزدها و سارق‏ها هستى، تمام خيانت‏ها را تو كردى، خواهرهايت هم دنبال تو هستند، آنها هم مثل تو. برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد، ديگر هر چى هست. مى‏گويند 60 هزار نفر همين عائله و بسط آنهائى كه با او هستند هست، مى‏گويند 60 هزار نفرند، شايد هم بيشتر باشد. همه منافع مملكت ما توى اين حلقوم‏ها دارد فرو مى‏رود، آنوقت مى‏گويند اقتصاد ما اقتصاد كذاست. (فكر اقتصاد را كرده‏ايد؟) ما فكر اين را كرديم كه وقتى اين منها بشود، اين خوراك حلقوم‏ها منها بشود، منافع مملكت ما به قدر خودش بيشتر هست. ما غنى هستيم، دزدى‏ها زياد است، خوراك زياد است، حلقوم‏هاى گشاد است، ويلاهاى خارجى بايد اداره بشود، بايد به اشخاص خارج، به مطبوعات خارجى سالى نمى‏دانم صد ميليون دلار بدهند كه از آقا تعريف بكنند و بگويند كه ايشان عدالت اجتماعى دارد و ملت ايران نرسيدند به اين حدى كه آزاد بشوند. يعنى چه نرسيدند به اين حد؟ ملت ايران نمى‏خواهند آزاد بشوند؟! نرسيدند به آن حد كه آزاد بشوند؟! شماها نرسيديد به آن حد كه آدم بشويد، كارترها نرسيدند به آنجا كه فكر آدمى بكنند، انسان باشند، نه ملت ايران نرسيده كه مى‏گويند نمى‏خواهيم مالمان را بدهيم به تو.

ضرورت بيدارى و تبليغ در قبال تبليغات سوء اجانب

بيدار بشويد آقايان. اين تبليغات در خارج زياد شده است، حالا هم دارند تبليغات مى‏كنند، از هر طرف تبليغات كه (نمى‏توانند اينها مملكت را اداره كنند) اگر اداره كردن، كشتن مردم است، همه حيوانات هم مى‏توانند اداره كنند، اگر گرگ‏ها هم بريزند توى مملكت ما بهتر از اين اداره مى‏كنند مملكت را. نمى‏توانند كدام است؟ مگر مملكت ايران رجال ندارد؟ مگر محصلين نداريم ما؟ آنها يا در خارج از كشور به سر مى‏برند و جرات نمى‏كنند بيايند در ايران يا در خود ايران در انزوا هستند، وقتى كه تو بروى و اين رژيم برچيده بشود اشخاص لايق صحيح مى‏آيند اداره مى‏كنند مملكت را، نمى‏توانند كدام است؟ شماها نمى‏توانيد كه آن قدر سروصدا بلند شده است و نمى‏توانيد هم الان بخوابانيد. الان شما نمى‏توانيد اداره كنيد مملكت‏تان را، خوب برويد وقتى نمى‏توانيد، ما خودمان را اداره مى‏كنيم.

تبليغات زياد است، شما هم توجه بكنيد، شماها هم تبليغ بكنيد، در مقابل اين تبليغات تبليغ بكنيد، بگوئيد اينها نمى‏توانند اداره كنند، بهتر از اين چه ديگر كه الان نمى‏توانند، همه كارهاى مملكت الان لنگ است، الان همه در اعتصابند از باب اينكه همه ناراضى هستند. شما يك عده ناراضى، يك مملكت ناراضى درست كرده‏ايد. اگر كسى بتواند يك مملكتى را اداره كند كه اينقدر ناراضى پيدا

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 114

نمى‏كند. شما نمى‏توانيد اداره كنيد، وقتى نتوانستيد همه ناراضى، تاجر بروى ناراضى، كاسب بروى ناراضى، ادارى بروى ناراضى،ارتش بروى ناراضى. شما خيال كرديد كه همه ارتش مثل اين چند تا الدنگ هستند كه به جان مردم افتادند؟ نه همه اينطور نيستند، آنها به ما پيغام داده‏اند (ما حاضريم، چه) پيغام دادند، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند براى كارها. كى را شما راضى قرار داديد، شما چهار نفر را راضى كرديد كه به جان مردم افتاده‏اند دارند مال و جان مردم را از بين مى‏برند. اين چهار نفر را با پول راضى كرديد، يا پول نفت ما را به اينها خورانديد يا چيزهاى ديگر منافع مملكت ما را به جان مردم ريختند، ما مى‏خواهيم اينها را بيرون بريزيم از مملكت‏مان، اينها بروند سراغ كارشان. تا حالا چاپيدند بس است. بعد بروند جاى ديگر بچاپند. وظيفه ايرانيان مقيم خارج آگاه كردن دنيا از خيانت‏ها و جنايات شاه و اجانب در ايران شما همه موظفيد كه مطالب ايران را بگوئيد براى مردم، بگوئيد براى اين اروپائى‏ها، براى اين آمريكائى‏ها، مطالب را به آنها بگوئيد، حاليشان كنيد كه مملكت ايران وضعش اين است، يك مملكت ناراضى الان پيدا شده است و اين مملكت ناراضى با دست آمريكا و شوروى و با نوكرى محمدرضا خان پيدا شده است اينها و پدرش كه مثل اين بود يا يك خرده بهتر از اين شايد، شايد. بگوئيد آقا، با هر كس ملاقات مى‏كنيد بگوئيد مسائل ايران را. اينها بد معرفى كرده‏اند ايران را، اينها معرفى كرده‏اند كه اينها يك مردم وحشى هستند كه نمى‏گذارند اداره بشود مملكت شماها وحشى هستيد كه نگذاشتيد اين مملكت ما دست خود ما باشد تا اداره‏اش بكنيم - شما- هر جا شما دست مى‏گذاريد دست آمريكا آنجاست. اين مملكت، ارتش را دست مى‏گذاريم 60 هزار نفر يا 45 هزار نفر مستشار آنجا هست، حالا دارند كم كم مى‏روند، فرهنگش را دست بگذاريم دست اينها تويش بوده، مجلسش، مجلس از خود اينهاست، افرادش شاه با ليست اينها تعيين شده، شاهش با دست خود اينهاست، همه‏اش با دست اينهاست. ما چه چيز داريم ديگر؟ ما هيچ چيز نداريم الان، اقتصاد ما داريم؟ همه‏اش دست اينهاست، همه‏اش با خيانت اين مرد و جنايات آنها، ارباب‏ها دارد مى‏شود. ما مى‏خواهيم يك مملكتى باشد دست خود شماها، دست اين سروپا برهنه‏هائى كه دارند گرسنگى مى‏خورند براى اينها فكر بكنيد شماها، مى‏خواهيم دست يك دسته‏اى بيفتد كه اينها شرافت انسانيت داشته باشند، اعتقاد به يك خدائى و يك روزى كه حساب‏ها كشيده مى‏شود داشته باشند - نه مثل اينها كه اصلاً خدا نشناسند - تا براى اين فقرا يك كارى بشود، براى خود مملكت يك كارى بشود، از دست اين نفتخورهاى مفتخور يك قدرى نجات پيدا كنيم ما. شما موظفيد كه به هر جا مى‏رويد، با هر كس تماس پيدا مى‏كنيد، اين درد اين مملكت را بگوئيد و درمانش را هم كه رفتن اين مردك و عرض كنم به هم خوردن اين رژيم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما، اين هم درمانش است. اگر اين درد برود آن درمان پيدا بشود كه آنها بروند و اين هم برود - همه‏شان دردند و مثل يك غده سرطانى مى‏باشند - و اينها را ما قطع‏شان

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 115

بكنيم، مملكت يك مملكت خوبى است، هم وسعتش خيلى زياد است هم نعمتش خيلى زياد است، همه چيزش هست اما يك دسته خائن دارد به همش مى‏زند اوضاعش را، اين دسته خائن بروند، يك مملكت خوبى داريم هم خودمان اداره‏اش مى‏كنيم. انشاءالله خدا همه‏تان را توفيق بدهد، موفق باشيد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته




پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها