پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:32 AM
بيانات امام خمينى در مورد حقوق بشر و فضاى باز سياسى!
بسم الله الرحمن الرحيم
تعهداتم نسبت به اسلام و مسلمين اجازه سكوت در برابر غارت و كشتار شاه را نمىدهد
گفتم نه و به وسيله سازمان امنيت نجف اين كاغذ را ابلاغ كردند. من كاغذ را گرفتم گذاشتم كنار، جواب ندادم به آنها لكن كار خودم را ادامه دادم، تا از يكسال به اين طرف كه كارها و فعاليتها زياد شد و برعلاوه بر اعلاميهها و فعاليتهاى ديگر مصاحباتى هم با بعضى روزنامههاى خارجه مثل لوموند و اينها شد، آنها تعقيبشان زياد شد كه رئيس امن عام آمد پيش من، خودش آمد (آن باز تقاضايش همين معنا بود كه يك وقت حرفش مىشد) كه شما هر فعاليتى مىخواهيد بكنيد لكن مصاحبه نكنيد. ماهم اصل مصاحبه خيلى عادت نكرده بوديم به آن، به اين جوابى نداديم لكن يك مصاحبه ديگرى شد، از فرانسه هم آمدند و مصاحبه كردند از فرانسه هم آمدند و با اينها هم مصاحبه شد ولو اينكه اينها آنها را گرفتند، بعد كه از منزل بيرون آمدند آنها را گرفتند. بعد از اين تشديد كردند راجع به اين معنى كه شما در اينجا (به تعبير آنها منزل خودتان است هر جورى مىخواهيد باشيد لكن فعاليت سياسى نكنيد، روحانى خوب است كه همان (حرفشان اين بود كه) درس بگويد و مسأله بگويد. من گفتم كه اسلام از سياست جدا نيست، اسلام مثل چيزهاى ديگر نيست، مثل مذاهب ديگر نيست كه ذكر و دعا باشد، اسلام سياستش با ساير احكامش با هم هستند و من دخالت سياسى مىكنم، - حالا ندارم - و من هم اعلاميه مىدهم و هم در ضبط حرف هايم را ضبط مىكنم و هم اگر مقتضى شد در منبر صحبتهايم را مىكنم و اين يك تكليفى است شرعى براى من. گفتند كه آخر ما يك تعهداتى با دولت ايران داريم، با آن تعهدات نمىشود اينكارها. گفتم خوب من هم (قريب به اين معنى) يك تعهداتى با اسلام دارم و با ملت ايران، من هم نمىتوانم كه از تعهداتم دست بردارم. منتهى شد به اينكه آنها گفتند كه نه، نبايد بشود و ما مىگفتيم بايد بشود و آنها ما را محصور كردند در منزل، البته نه اينكه بگويند شما نيا بيرون، نه همچنان نبوده است ايرانىهائى كه از بيرون مىآمدند، اينها را مانع شدند، يكروز هم طلبهها را مانع شدند، الا يكى دو سه نفر. من بيرون نيامدم از آنجا، بيرون كه نيامدم خوب در ايران يك چيزهائى كه رخ داد من ديدم كه خوب ما بخواهيم اينجا توى منزل بمانيم و كارى نكنيم و بگوئيم ما درس مىخوانيم وبه اين كارها كار نداريم مثلاًاين مخالف با وضع ماست
ما الان در ايران كشته داديم، ما بچه هايمان را، بزرگ هايمان را كشتند در ايران، الان هم هر روز اين بساط هست. الان هم در در روزنامههاى آنجا منعكس است كه در دانشگاه ديروز يا پريروز (گفته بود) هفتاد و چند نفر، هفتادوپنج نفر زخمى شدند (واين يك چيزى است كه معلوم است، دولت ايران گفته) و چندين نفر هم كشته. اينها به جان اين ملت افتادند، از اين طرف همه چيز ملت را مىبرند، حالا جان اين ملت را دارند مىگيرند. ما چطور با اين وضعى كه اينها دارند بتوانيم، وجدان ما اجازه به ما بدهد، ديانت ما به اجازه بدهد كه ما بنشينيم نگاه كنيم و فرزندان اسلام را اينها درو كنند و بكشند؟ ما صدايمان را به آنقدرى كه بتوانيم، آنقدرى كه بگذارند دولتها، صدايمان را به دنيا مىرسانيم كه ببينند كه اين وضع اين ايران چه وضعى است الان.
دوام سلطنت شاه در زير سايه سرنيزههاى آمريكا
من گمان نمىكنم كه هيچ مملكتى شبيه به مملكت ايران باشد، يك مملكتى باشد كه همهاش حكومت نظامى باشد. خوب همه شهرها را تقريباً دوازده شهر بزرگ ايران كه اساس شهرهاى ايران است، حكومت نظامى قراردادى، باقى آن هم حكومت نظامى است يعنى الان نظامى ايران را دارد اداره مىكند. حالا هم از قرارى كه گفتند بناست يك نظامى نخست وزير بشود. فريدون جم را مىگويند مىخواهد نخست وزير بشود، اين هم يك نظامى است. اينها نمىتوانند ادامه حيات بدهند، شاه نمىتواند ادامه حياتش را بدهد الا زير پرچم نظام و زير سرنيزه نظامىها كه دنبالش سرنيزه آمريكايى است. اگر سرنيزه آمريكائى نباشد معلوم نيست نظام ايران الان آنطور انقياد را داشته باشد.
حقوق بشر و شوراى امنيت، حربهاى در دست غارتگران ملل ضعيف اينها بيدار شدند، اينها آدمند، آنهم ايرانى، آنهم دارد مىبيند كه در ايران چى مىگذرد. روزى نيست كه در يك شهرى يك صدائى در نيايد به مجرد صدا درآيد مىزنند، كشند. با اين وضعى كه ايران دارد، با اين اغتشاشى كه الان در ايران هست و اين دول بزرگ هم كه بشر دوست!!حقوق بشر! همهاش شعر است همه اين حرفهائى كه اين دولتهاى بزرگ مىزنند و جامعههائى درست كردهاند براى حقوق بشر، براى امنيت، براى چه، نه امنيت شان به امنيت آدم مىبرد و نه اين حقوق بشرشان به حقوق آدم مىبرد، همهاش براى اين است كه اين ملل ضعيف را ببلعند. اين همه مسائلى كه ملاحظه مىكنيد در هر يك از اين ابرقدرتهائى كه يك صدائىاست، يك نظامى هست، نظام اين است كه اين بلاد شرق را، بلاد ضعيف را اينها ببلعند.
نفت در قبال استقرار پايگاههاى تسليحاتى آمريكا
در شرق چون مخازن زياد است، مخازن نفت زياد در شرق هست مثل كويت، مثل حجاز، مثل ايران، در اينجااينطور مخازن هست، آن خارجى تمام چشمشان دوخته شده است به اين مخازن ما و دارند
مجانى مىبرند همين طورى. شما خيال مىكنيد كه آمريكا پول به ايران مى دهد؟ آمريكا - اسلحه - براى خودش در ايران پايگاه درست مىكند، اين اسلحههائى كه مىگويند كه فروختند به ايران، به جاى نفت دادند، اين اسلحهها همانهائى است كه اينها مىخواهند در ايران باشد و پايگاه باشد كه مبادا يك وقتى شوروى حمله بكند، نه اين است كه اينها به ما چيزى دادهاند، اينها بازى است سر ما در مىآورند.
سكوت و تاييد خلق پرستان از شاه در برابر كشتار ملت استقلال طلب ايران
اين ابرقدرتهائى كه يكى به اسم مملكت كمونيستى، يكى كمونيست چين، يكى نمىدانم سوسياليست زهر مار، همه اينها بساطشان براى خوردن ماست. اين چينى كه گفته مىشود كه كمونيست است و با تودهها كذاست و با خلق كذاست، ديديد همه كه در اين كشتار بزرگ تهران كه تابيست هزار هم گفتهاند (ولى خوب حالا اين مبالغه است اما چهارهزار تا، حدود چهارهزار، اين زياد گفته شده است، حتى گفته شده است كه در قبرستان تهران يك همچو حدودى دفن شده) اين رهبر چين كمونيست، اين رهبرى كه بعضى جوان ما در اشتباه هستند و خيال مىكنند اينها مفيد هستند براى جامعه، اين در عين حالى كه اين كشتار داشت واقع مىشد آمد به ايران و دست داد به اين شاه غاصب پشتيبانى كرد، يك كلمه هم نگفت، به اينكه آخر اينها را چرا مىكشى؟ آخر چه كردهاند اينها؟ اينها دارند مىگويند ما آزادى مىخواهيم، چه مى خواهيم، اينها مىگويند ما مىخواهيم آزاد باشيم، آزادى، استقلال، دادشان اينطور در آمده بوده يك كلمه اين آدم نگفت كه خوب اينها بشر هستند، اينها انسان هستند، چرا اينطور؟ بچه كوچك اين قدرى را بچه دبستان را، حالا ديگر دستشان از آن بزرگها مثل اينكه چيز شد، حالا كوچكها، بچههاى دبستانى را حالا ديگر دستشان از آن بزرگها حالا كوچكها، بچههاى دبستانى را دارند مىكشند، اينهم هر روز دارد اخبارش مىآيد مثل اينكه چيز شد، اينجا، بچه كوچولوى دبستانى، دختر دبستانى، پسر، دوازده سال، دختر و پسر يا دختر، همين دو سه روز - يك جائى - كشتند، يك كلمه اين آدم نگفت به اين شخص كه شقى اين چه كارى است مىكنى؟ آمد و دست داد به او، با آغوش باز ملاقات كردند و به اين صورت و خنديدند به اين توده هاى بيچاره و ما جوان هايمان اشتباه مىكنند، خطا مىكنند، خيال مىكنند كه اينها براى آنها مفيد هستند. آنهم كاخ نشينان كرملين. پانزده خرداد كه پانزده هزار (آنطورى كه مشهور شد) اين اين مردم كشتند، در روزنامههاى شوروى تاييد كردند از آنها، الان هم تاييد كردند اين را با اين كشتار كه الان شما ملاحظه مىكنيد در ايران هر روز يك گوشهاى هست، الان هم هست اينها همه شان براى اين است كه اين گاز ايران را مىخواهد، آن نفت ايران را مىخواهد، آن دارد گاز ايران را مىبرد، آن دارد نفت ايران را مىبرد. همه دنبال اين هستند كه اين ملت ضعيف عقب بمانند، چشم هايشان باز نشود. مبلغ هايشان، تبليغاتشان هميشه تبليغ به ضد دين و به ضد روحانيت است تا مردم را از اينها جدا كنند، مردم را از ديانت جدا كنند، مردم را از روحانيت جدا كنند خودشان را به جان هم بريزند و آنها استفادهاش را ببرند. ما كشته بدهيم محمدرضاخان استفاده كند، آن بالاترها هم زيادتر استفاده كنند.
اعطاء آزادى و تشكيل جامعه مترقى با زور و سرنيزه!!
اين ملت برايش چه مانده، اين ملت برايش همين كه تو سرش بزنند و نظامى باشد، اصلش تمام حكومت هر جا هست حكومت نظامى باشد، هر كس سرش را از تنش در مىآورد بزنند بكشند. اين وضع يك وضع خاصى است كه ايران اين وضع را دارد، مطالعه كنيد ببينيد اصلاًدر دنيا شبيه دارد، يك همچو شبيهى ما در دنيا داريم كه مملكت حكومت نظامى باشد و نتوانند حكومت نظامى را بردارند؟ نمىتوانند هم بردارند براى اينكه مردم ايستادهاند، مقابلشان ايستادهاند. حالا هم كه حكومت نظامىاست مردم ايستادند اما ايستادهاند چه چيز مىگويند؟ ايستادهاند آن حرفى كه آقاى كارتر ديروز گفته است مىگويند؟! آقاى كارتر مىفرمايند كه شاه آزادى خوب مىخواهد بدهد، آزادى مطلق مىخواهد بدهد و شاه مىخواهد كه يك مملكت مترقى، يك اجتماع مترقى درست كند و اين مردم با آن مخالفند!! مخالفت مردم براى اين است كه مردم آزادى نمىخواهند و ايشان با زور، با سرنيزه مىخواهد آزادى بدهد!! اين سرنيزهها براى اين است كه تو سر مردم مىزند مىگويد آزادى بخواه! مردم جامعه مترقى نمىخواهند، سرنيزه آمده مىگويد بخواه! اين آقاى كارتر نمىدانم فهمش اينقدر است يا حقه بازيش اينقدر است؟ مىخواهد اغفال كند؟ آخر كى را مىخواهد اغفال كند؟ - مردم - شايد آنهائى كه نمىدانند در ايران چه مىگذرد آنهائى كه نمىدانند چه خبر است در ايران. شمائى كه مىدانيد در ايران چه خبر است، شمائى كه ميدانيد در ايران الان چه خبر است، مردم چه مىخواهند، اينها چه مىگويند.
طرح آمريكايى اصلاحات ارضى جهت تشكيل بازار فروش كالاهاى آمريكائى
مردم مىگويند آقا ما ميخواهيم نفت مان مال خودمان باشد، ما مىخواهيم مملكتمان آن زراعتى كه داشت دوباره برگردد به آن. آقا زراعت را همچنان به هم زدند، اين اصلاحات ارضى را كه آقا گفتند و آنقدر طمطراق كردند، اصلاحات ارضى به امر دولت آمريكا بود براى اينكه بازار درست كنند كه چيزهاى آنها فروش برود يعنى زراعت ما به هم بخورد ما محتاج بشويم. الان هم كه مىبينيد كه هر چى مىخواهيم از خارج بايد بيايد، زراعت ما اينجور شد، زراعت ما را آنجور كردند. خوب مردم ريختند، آن زارعين بيچارهاى كه ديگر در آنجا نتوانستند زندگى كنند ريختند به شهرها، به تهران. الان تهران يك محله زيادى چندين محل حدود چهل تاست كه براى من نوشته بودند، محلههاى كوخ نشين، محلههائى كه خانههاى گلى دارد كه هيچ چيز ندارد و ده نفر عائله در يك چادر كوچكى در اين زمستان سرد زندگى بايد بكنند، آب ندارد، بايد آب را از پنجاه، شصت پله ببرند بالا، لب خيابان برسند كه گودال منزلشان است، لب آن خيابان برسند و از آنجا آب را بردارند بياورند از اين پلهها پائين براى بچههايشان اين چه شد؟ براى اينكه اصلاحات ارضى فرمودند! در اصلاحات ارضى به هم خورد اوضاع دهقانها، وقتى كه به هم خورد اوضاع آنها، چاره نداشتند كه رو بياورند به شهرستانها، آمدند شهرستانها و آن شد، وضع بيچارهها اينطور شد، از آن طرف وضع زراعت ما به هم
خورد. ايرانى كه مركز زراعت بود، شايد آذربايجان ايران بس بود براى ايران، باقى آن را بايد صادر كنند، الان به اندازه يك ماه، سى روز يا سى و سه روز، آنهائى كه اطلاعات دارند و حساب كردند مىگويند ايران به اندازه سى و سه روزش براى خودش چيز دارد، باقى آن را بايد از خارج بياورند.
ملت غارت شده ايران يا مستشاران غارتگر، كدام يك وحشى هستند؟
خوب اين ايرانى جمع شدند، همه ايرانىها الان صدايشان درآمده الان سرتاسر ايران اعتصاب است، اگر اين حكومت نظامى و نظام را بردارند، مردم اين دستگاه را به قدر يك ساعت مىپيچندش به هم و پيروز مىشوند، براى اينكه بد ديدند از اينها اين مردم، مى خواهند آزادشان كنند و از رفاه بدشان مىآيد؟! از زندگى خوب بدشان مىآيد؟! مى گويند ما حتماًبايد توى خاكها بخوابيم؟! يا مىبينند كه مال اينها را دارند مىخورند و اينها را خاك نشين كردند؟ دادشان اين است. آقاى كارتر چه مىگويد؟ آخر اينها چه مىگويند؟ از جان ما چرا اين نفتهاى ما را مىبرند؟ آنهم مجاناًمىبرند. مىبرند و آقايان مىگويند كه ما اسلحه خريديم، تو اسلحه مىخواهى چه كنى؟ اسلحهاى كه خريدند اسلحهاى است كه فرمش را اينها نمىدانند، ايران مى تواند استعمال كند اين اسلحه را. آن چيزهائى كه آنها درست كردند، شياطين خودشان مىتوانند عمل بكنند، اينها نمىتوانند. مستشارها آمدند براى اينكه در اينجا باشند، هم نظام ما را نظام انگل بار بياورند كه هست و هم اينجا مطالعات بكنند كه چه جور - بايد - بهتر مىشود اين لقمه چرب را خورد آنطور ماند، آنطور باشد اين ملت حرف نزند، اگر حرف بزند يك ملت وحشى است!! يك ملت وحشى است كه داد مىزند كه آقا ما را آزاد كنيد!! يك ملت وحشى است كه داد مىزند آقا مال مارا نخوريد! اما آنها وحشى نيستند! آنها مترقى هستند! مال مردم را بايد بخورند آنها!! بايد غارت كنند!!
اين ملت ما الان صداشان از بچه كوچكش تا پيرمردش درآمده براى اينكه مىبينند كه مملكتشان دارد سقوط مىكند، دارد از بين مىرود اين مملكت، بايد به فرياد اين مملكت برسند ولهذا مىبينيد كه جان مىدهند، بچه هايشان را مىكشند و آنها مىگويند بايد كرد، دنبال مىروند باز. اين وضع ايران ما و اين وضع اين دولتهاى بزرگ با ما.
انعكاس اهداف قيام و مصائب ملت يك تكليف عقلى و شرعى است
و ما وظيفه داريم، مائى كه الان اينجا، شمائى كه اينجا نشستيد و منى كه اينجا نشستم، ما وظيفه داريم كه با آنها همصدا باشيم يعنى هر مقدارى كه از دست ما برمى آيد بايد كمك بكنيم. كمك به غير نيست، كمك به خودتان هست، اينها براى شما قيام كردند. مردم ايران الان براى شما دارند خون مىدهند، براى شما بچه هايشان، جوانان هايشان از بين مىرود، دخترهايشان، بسرهاشان از بين مىرود. ما بايد به آنها كمك كنيم، ما خيال نكنيم كه اينجا نشستيم تكليف نداريم، همه مان تكليف وجدانى داريم، تكليف شرعى داريم، تكليف عقلى داريم كه با اين جمعيت مظلومى كه قيام كردند مىخواهند حق خودشان را، آن حق خودشان كه حق ما هم هست بگيرند، ما هم با
آنها همراهى كنيم، ما هم دنبال آنها باشيم. مىتوانيم مقاله بنويسيم، مىتوانيم در روزنامه چيز بنويسيم، مىتوانيم به هر قدرى مىتوانيم در اين دانشگاههائى كه مىرويم به مردم بگوئيم، به مردم اينجاها بگوييم مسائل آنجا را. مسأله را منتشر كنيد. آقا هر كدام شما در يك نقطهاى كه هستيد مسايل ايران را منتشر كنيد، بگوييد، با آه دل بگوئيد روزنامه هايشان هم گاهى مىنويسند اما از خود شما بايد گفته بشود، نوشته بشود. بايد اين وضع آشفته ايران به همه عالم معلوم بشود.
سر نيزه ابر قدرتها در برابر خواستههاى بر حق ملت تاب مقاومت ندارد
و اگر چنانچه يك ملتى ايستاد و حق خودش را خواست سرنيزه نمىتواند جلويش را بگيرد. سرنيزه، اصلاً قدرت ندارد با گوشت طرف بشود، اين خيال است كه گوشت نمىتواند با سرنيزه. تمام قدرتهاى عالم جمع بشوند وقتى يك ملتى گفت من اين كار را نمىخواهم نمىتوانند تحميلش كنند.الان نمىتوانند تحميل به ايران بكنند كه شاه را قبول كن، نمىتوانند. الان زور ايستاده آنجا، اما مردم قبولش ندارند. مردم داد مىزنند نمىخواهيم. قبول كردن را مردم هيچ تن ندادند به اين مطلب. تن به اين ننگ، ايرانىها نمىدهند و نداده براى اينكه اين آدم را ديدند كه همه مصالح اسلام، همه مصالح كشور را به باد داده، در عين حال (ما آزادى داديم و ما نمىدانم چه داديم، ترقى داديم به ايران)، ترقياتشان همين است كه داريد مىبينيد، آزاديش همين است كه با سرنيزه است. ما مكلفيم به اينكه خدمت كنيم به اين مردم، به اين بيچارهها، به اين جوان مرده ها. ما انسانيم بايد خدمت كنيم و خدمت به آنها خدمت به خودمان است يعنى در اين منافعى كه ايرانى دارد مشتركيم، همه مان شريكيم. اگر مملكت ما يك مملكت مستقلى بشود، تبع نباشد، اگر مملكت ما يك مملكت آرامى باشد، اگر مملكت ما يك مملكت عرض مىكنم كه مرفعى باشد، خوب ما جزء آن مملكت هستيم، ما هم در رفاه هستيم، ما هم چه هستيم. اينها قيام كردند و ما هم بايد دنبال آنها باشيم، اينطور نيست كه عذر بياوريم كه من اروپا هستم و آن آمريكا هست و آنها ايران هستند، اين عذر نيست شما هم در آمريكا كه هستيد هر مقدارى كه مىتوانيد، شما هم در پاريس كه هستيد هر مقدارى مىتوانيد، من هم كه اينجا هستم هر مقدارى كه، من حالا شما را ديدم اين مقدار مىتوانم به شما چيز بگويم، حرف بزنم، مىگويم. شما رفقايتان را، آنهائى كه اهل اينجا هستند، خارج هستند، چه هستند، با هم قرار بدهيد كه كمك بكنيد به اين نهضتى كه هست.
تاريخ سراغ ندارد اينجور نهضتى كه الان در ايران هست تاريخ ايران تا حالا سراغ ندارد اينجور نهضتى كه تمام ايران تمام بايستند، بچه اينقدرى بگويد كه مرگ برشاه، پيرمردش هم بگويد مرگ برشاه، همچو نهضتى ما نداشتيم در ايران
اين نهضت را نگذاريد كه بخوابد تا اينها از بين بروند، تااين هيات حاكمه بروند يك هيات حاكمه صحيح سركار بيايد. خدا انشاءالله همه شما را حفظ كند. موفق باشيد. خدا شر اينها را بكند از سر مسلمين. شر اين ابرقدرتها را بكند كه اين نوكرها را نگذارند سربلاد مسلمين. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته