0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:32 AM

 

صحيفه نور ج 2 صفحه 125

تاريخ: 19/7/57

بيانات امام خمينى در مورد سرسپردگى رژيم پهلوى، به ابر قدرت‏ها و وظيفه مسلمين در قبال نهضت

بسم الله الرحمن الرحيم

رئيس اطلاعاتشان آمد پيش من و راجع به اينكه شما ملت ايران را مسلح نكنيد، شما فعاليت نكنيد، ما تعهداتى داريم نسبت به دولت ايران. من گفتم كه خوب شما تعهداتى نسبت به دولت ايران داريد اما من نسبت به آن تعهد ندارم و ما هم تعهداتى خودمان داريم نسبت به اسلام و نسبت به ملت خودمان ما به كار خودمان ادامه مى‏دهيم شما هر كارى كه مى‏خواهيد بكنيد. گفت آخر شماها هى اعلاميه مى‏دهيد، هر روز يك نوارى فرستيد و چه مى‏كنيد، شما كمش كنيد. گفتم نه، من اعلاميه مى‏دهم، نوار هم پر مى‏كنم و مى‏فرستم منبر هم اگر رفتم صحبت مى‏كنم اينها چيزى است كه من نمى‏توانم كنارشان بگذارم. او هم رفت و بعد تشديد كردند به طورى كه من ديدم كه اينها ديگر تحمل مطلب را ندارند و پيشتر او اين را گفته بود كه فلانى حالا هيچ، اما شماها (رفقاى ما) را چه خواهيم كرد. من ديد كه ممكن است يك وقتى اينها به رفقاى ما يك تعرضى بكنند و ما هم مقصدى (مكانى) پيشمان مطرح نيست، ما مى‏خواهيم كارمان را انجام بدهيم بنا گذاشتم كه بروم به كويت و از آنجا بعد به يكى از ممالك اسلامى بروم. با اينكه ويزا هم داشتيم، در سرحد كويت دولت كويت مانع شدند، حتى اجازه اينكه ما برويم به فرودگاه از آنجا پرواز كنيم، آن قدر هم اجازه ندادند، ما باز برگشتيم به عراق. معلوم شد كه خود آنها هم تفاهمى داشتند، منتظر ما بودند، همان جمعيتى كه ما را آورده بودند باز آنجا ايستاده بودند. ما برگشتيم عراق و ما را بردند بصره و بعد از چندين ساعت بردند بغداد و از بغداد هم ديديم كه حالا بيائيم اينجا شايد بتوانيم يك فلان محلى براى خودمان انتخاب كنيم. موقتاً آمديم به فرانسه و من خودم را ملزم مى‏دانم يعنى ملزم شرعى مى‏دانم عقلى ميدانم كه در يك وقتى كه مردم ايران قيام كرده‏اند و دارند كشته مى‏دهند، جوان هايشان را گرفته‏اند ازآنها يك دسته‏اى را كشته‏اند، يك دسته‏اى را حبس كرده‏اند، عده‏اى از علماى ما الان در حبس هستند، عده زيادشان در تبعيد هستند و مردم همه از بچه كوچك تا پيرمرد ايستاده‏اند الان در مقابل دستگاه شاه و همه با يك صدا مى‏گويند ما شاه را نمى‏خواهيم، همه مسؤول مى‏شويم براى اين ملت.

ملت حق تعيين سرنوشت خود را دارد

و اين ملت و هر ملتى حق دارد خودش تعيين كند سرنوشت خودش را.

صحيفه نور ج 2 صفحه 126

اين از حقوق بشر است كه در اعلاميه حقوق بشر هم هست، هر كس، هر ملتى خودش بايد تعيين سرنوشت خودش را بكنند، ديگران نبايد بكنند. اين ملت با هم الان همه ايستاده‏اند و مى‏خواهند سرنوشت خودشان را تعيين كنند.

بى تفاوتى در مقابل جنايات بر خلاف شرع و انصاف و انسانيت است‏

اين است كه ما، اين آدمى كه به ما خيانت كرده است، به اسلام ما، به دين ما خيانت كرده است مخازن ما را دارد به اجنبى مى‏دهد، در مقابلش يا اسلحه مى‏گيرد و مردم را مى‏كشد و يا مى‏گيرد و مقدارى، يك مقدارش را خرج همين كارها مى‏كند باقيش را هم خودشان و رفقاى خودشان از بين مى‏برند، يك مردمى كه الان ايستاده‏اند و دارند خون مى‏دهند براى اين كار، مائى كه در خارج هستيم مكلف هستيم كه با اينها همزبان باشيم. الان آنها، همين الان هم كه ما اينجا نشسته‏ايم شما بدانيد كه در آنجا انقلاباتى هست، الان در ايران، همين چند روز پيش از اين در خيلى از جاهاى ايران آدم كشته‏اند. خيلى است، الان هم كه ما اينجا نشسته‏ايم، باز نمى‏دانيم، شايد الان هم در ايران يك صدائى باشد و هست اما حالا كشتار هست يا نه، الان ما نمى‏دانيم، چرا، دور هستيم. هر روز اين مسائل هست. آنها در ميدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستندماها اينحا بى تفاوت باشيم و مشغول به مثلاً كارهاى عادى خودمان باشيم اين برخلاف انصاف، برخلاف انسانيت‏برخلاف شرع، بر خلاف همه اينها هست. من مى‏توانم حالا با شما صحبت كنم و شما را دعوت كنم به اينكه با ملت خودتان كه براى منافع همه كه شماها هم جزو آنها هستيد، قيام كردند و شماها موافقت كنيد، اين جبهه‏هاى خارجى هر چه هستند، اينها همه همدست بشوند. من به‏اندازه‏اى كه مى‏توانم براى شما چند نفر حالا صحبت كنم صحبت مى‏كنم، آن مقدارى هم كه مى‏توانم بنويسم مى‏نويسم و منتشر كنم. شما هم به هر اندازه‏اى كه مى‏توانيد، تظاهر هر وقت وقتش شد، مناسب شد، نوشتن، گفتن، به روزنامه نگارها چيز گفتن، هرچه مى‏توانيد، هر كس به هر اندازه‏اى كه مى‏تواند با اين ملت ضعيف كه الان تحت چكمه اين بى‏انصاف‏ها هست بايد همراهى كرد.

قيامى كه در تاريخ سابقه ندارد

و يك همچنين قيامى كه الان در ايران هست من گمان ندارم در تاريخ سابقه داشته باشد اين را كه يك مسأله واحدى را همه بخواهند. الان همه، اين بچه‏هايى كه تازه خودشان هم الان نمى‏دانند چه دارند مى‏گويند اما مى‏گويند ما شاه را نمى‏خواهيم، يا اينكه همه گفته اينها هم گويند. يك بچه هفت، هشت ساله، پنج شش ساله، آن كه زبان باز كرده الان مى‏گويد كه (مرده باد شاه) براى اينكه ديده همه مى‏گويند او اين هم مى‏گويد. اين زبان همه است، اين منطق همه است و در طول تاريخ شايد ما نداشته باشيم يك وقتى كه همه يك مطلبى را با هم بگويند يعنى آن كه در آن طرف ايران، در اقصى بلاد ايران است با آن كه در مركز است حرفش يكى باشد. الان وضع اينطور شده است و يك ملتى وقتى وضعش اينطور شد، اين پيش مى‏برد. اين ديگر نمى‏شود كه اين ملتى كه ايستاده الان در مقابل‏

صحيفه نور ج 2 صفحه 127

ظلم و در مقابل قلدرى‏ها و آنها با توپ و تانك و او با مشت دارد مقاومت مى‏كند و نمى‏رود كنار، اين ملت شكست نمى‏خورد.

بسيج تبليغاتى براى شكست نهضت

الان تبليغات مختلف شروع شده است، اين شروع بود، زياد شده است تبليغات مختلف براى اينكه بشكنند اين وحدت را و جبهه‏هاى مختلف اشخاص مختلف، اينها با آن صورت‏ها حتى گفتند كه بنا دارند كه در دانشگاه وقتى كه باز شد دانشگاه، يك دسته سازمان امنيتى را به صورت دانشجوها بياورند و شعار كمونيستى بدهند براى اينكه به مردم بفهمانند كه اگر شاه نباشد خواهد اينطور شد. اين شاه از كمونيست‏ها هم بدتر است، اين شاه، هر كسى از اين شاه، از اين آدم كه بهتر است. اين چه گذاشته براى مملكت ما، جز اينكه همه‏اش تبليغات است؟ چقدرها خرج تبليغات در داخل و خارج مى‏شود تا اينكه روزنامه‏ها در خارج براى او دروغ‏ها را بنويسند و در داخل برايش دروغ‏ها را بنويسند. اين مشغول اين كارهاست و مشغول جمع كردن مال و در اطراف دنيا زينت تهيه كردن و زمين خريدن، همين است كار ايشان، ديگر چيست؟ يا آدمكشى و آدمزنى است يا يك استفاده اينطورى از مردم. دارد استفاده مى‏كند و مال اين ملت را دارد تضييع مى‏كند.

استعمارگران بر سر خوان يغما

حرف ما اين است. ما يك كلمه حرف داريم و آن اين است كه اينهائى كه نشسته‏اند سر اين خوان يغما كه اسمش ايران است و هر كس از هر طرف آمده است، هر مملكتى از هر طرف آمده است دارند از اين خوان يغما مى‏خورند و اين ملت ما، كنار اين دارد گرسنگى مى‏خورد، ما مى‏گوئيم اين نباشد. ما مى‏گوئيم يك مملكتى ما داريم نفت دارد، مخازن ديگر دارد، غنى است مملكت ما اين مملكت را براى خودمان بگذاريد، خودمان هم كارهايش را مى‏كنيم، اگر بخواهيم هم كارشناس بياوريم خودمان مى‏آوريم، چرا شما مى‏آوريد با ماهى نمى‏دانم چند صدهزار تومان. كارشناس مى‏آوريد كه اينطور نباشد، خودمان كارشناس درست مى‏كنيم.

فرهنگ استعمارى، مانعى براى رشد استعدادها

دانشگاه حالا از وقتى كه امير كبير ايجاد كرده است تا حالا به قدر 70 سال يا بيشتر، خيلى سال مى‏گذرد از عمرش، لكن نگذاشتند جوان‏هاى ما درست بشوند خوب، خوب كار را انجام بدهند. اصلاً مانع شدند از اينكه رشد بكنند جوان‏هاى ما. دانشگاه‏هائى كه به دست ديگران درست شده است كه نگذارند رشد در آن پيدا بشود. نظامى‏هاى ما را نمى‏گذارند كه تربيت نظامى صحيح بشوند. مستشارهاى آمريكايى اينها را به راه كج مى‏برند يعنى راهى كه براى آنها سازگار است مى‏برند. فرهنگ ما فرهنگ استعمارى است. ما بايد فرهنگ خودمان را داشته باشيم. اين فرهنگها

صحيفه نور ج 2 صفحه 128

فرهنگ‏هائى است كه نمى‏گذارند بچه‏هاى ما با فرهنگ بزرگ بشوند يك لوزه الان مى‏خواهد عمل كند، همين خود اين شاه راجع به يكى از لوزه‏اش يكى را از اروپا آوردند اين لوزه را عمل كرد. خوب، توئى كه مى‏گويى كه ما ديگر مملكتمان را ترقى داديم، لوزه‏تان را هم داريد جاى ديگر عمل مى‏كند، پس معلوم مى‏شود كه شما هيچى نداريد. يك خط مى‏خواهند بكشند از اينجا به آنجا از خارج مى‏آورند و درست مى‏كنند براى اينكه يك خطى بكشند. آنوقت يك قرارداد با يك كمپانى مى‏بندند، در يكى از اين قراردادها بوده است من يادم نمى‏ماند اين چيزها كه نمى‏دانم چند متر راه درست كرده بود و باقى آن را برداشت و رفت پى كارش اينها اينطور ريختند به جان اين مملكت. گازش را شوروى مى‏برد، نفتش را آمريكا مى‏برد. ما كه مى‏گوئيم كه حكومت اسلامى مى‏خواهيم، مى‏خواهيم جلوى اين هرزه‏ها گرفته بشود، نه به منطق شاه كه مى‏گويد (اينها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم برگرديم به زمان هزار و چهار صدسال پيش ازاين ما مى‏خواهيم به عدالت هزاروچهارصد سال پيش از اين برگرديم، نه اينكه زندگيمان زندگى آنوقت بشود، نه، همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داريم لكن اينهائى كه اينها دارند مظاهر تمدن نيست.

مظاهر تمدن شاه!!

اينهمه آدمكشى مظاهر تمدن است؟ اين حكومت نظامى عرض مى‏كنم كه به جان مردم ريختن، اين مظاهر تمدن است؟ اينهمه نفت‏هاى ما را به ديگران دادن و در مقابلش اسلحه‏اى كه نمى‏توانند اين اسلحه را به كار ببرند. اسلحه‏هايى كه به ايران مى‏آورند ما نداريم كسى كه كارشناس باشد بداند اين را چه جورى بايد به كارانداخت، بايد خود مستشارهاى آنها بالاى سرشان باشد. پاپگاه درست كردند اينجا، پايگاه آمريكائى درست كردند به صورت اينكه ما مى‏خواهيم مملكتمان را چه بكنيم، پايگاه آمريكاست اينجا ما اينكه حرفمان است اين است كه مى‏خواهيم اينطور اين آشفتگى كه الان اين آقا ايجاد كرده است، اين نوكر ايجاد كرده براى ارباب‏هاى خودش، ما مى‏خواهيم اين نباشد.

تاريخچه سرسپردگى رژيم پهلوى

از روز اول كه من يادم است، شماها جوانيد يادتان نيست، از روز اولى كه رضاشاه كودتا كرد، كودتايى بود كه با دست انگليس‏ها بود، خود انگليس‏ها هم وقتى كه اين رفت، در راديو دهلى گفتند كه (من خودم شنيدم) ما رضاشاه را آورديم و ليكن خيانت كرد برديمش. آنوقتى كه بردند او را به جزيره كذا، در راديو دهلى كه مربوط به انگليس‏ها بود گفتند كه ما رضا شاه را آورديمش سركار و بعد از اينكه خيانت كرد او را برديم. خود آقاى محمد رضاخان گفت كه، دريكى از چيزهايش نوشته بود كه (شايد هم در همان خدمت براى وطنم باشد لكن بعدش اين را از بين بردند ديدند بد حرفى زده است) (متفقين وقتى كه آمدند اينجا صلاح ديدند كه من باشم، از خاندان ما باشد) لكن جنابعالى هم دست نشانده هستى. (صلاح ديدند كه من باشم)

صحيفه نور ج 2 صفحه 129

معنايش اين است كه آنها مرا قرار دادند. ما مى‏گوئيم نمى‏خواهيم يك كسى كه با پناه متفقين آمده اينجا و حالا هم براى متفقين دارد كار مى‏كند، زحمت مى‏كشد، همه هستى ما را دارد به باد مى‏دهد. استقلال ما نداريم. آزادى بيان نداريم، آزادى قلم نداريم هيچى نداريم.

غارتى به نام اصلاحات ارضى

زراعت يك مملكت زراعى كه زراعتش بايد صادر بشود چقدرها، اينها براى سى وسه روز (مثل اينكه اينطور نوشته بودند، يا سى‏وچهار روز يك همچو چيزى) دارد، باقى آن را بايد از خارج بياورند. شما الان بينيد كه از خارج هى سيل گندم است و جو است و چه و چه وچه، تخم مرغ است و همه چيز را از خارج دارند مى‏آوردند. اينها به اسم اصلاح ارضى زراعت ايران را به باد دادند يعنى دهقان و رعيت بيچاره را بيچاره كردند كه ديگر نتوانستند اينها بمانند در مزرعه خودشان، از آنجا كوچ كردند و آمدند به تهران و اطراف شهر تهران به وضع بدى زندگى مى‏كنند، به وضع بسيار اسفناكى. الان عده كثيرى، زياد شايد قريب چهل مورد، چهل محل شايد اين مقدارها كه صورتش را به من داده‏اند كه در نجف اين صورت پيش من بود كه در كجاى شهر، فلان عده، در كجاى شهرفلان عده، همين طورى در شهر متفرق با كوخ كوچك با چادر نشينى، اينطورى است، در تهران مركز اينطور است كه با چادرنشينى و كوخ نشينى دارند اينها زندگى مى‏كنند. نوشته بود كه بخواهد يك كوزه آب براى بچه‏هايش بياورد بايد نمى‏دانم چند پله، صد پله، چقدر از آن گودالى كه اينها زندگى در آن مى‏كنند بايد بياورند به بالا و برسند به شير آبى كه اينجا گذاشته‏اند. در زمستان سرما اين زن بايد اين كوزه را بياورد بالا و بعد از اين پله‏ها برگردد يك كوزه آب ببرد براى بچه هايش.

ماموريتى براى غارت بين المال مسلمين

ما مى‏گوئيم اين وضع آشفته بايد از بين برود.از آن طرف خرج‏هاى خودشان آنطور خرج‏ها است كه همين آخرى من خواندم كه براى فلان ويلائى كه براى يكى از خواهرهاى شاه بود، خود ويلا را چقدر خريدند الان من يادم نيست ولى زياد بود و پنج ميليون دلار براى خرج گلكارى و زينت گلكارى بود اين وضع اينها و بيشتر از اينها كه الان ما نمى‏توانيم تصورش را بكنيم، اين وضع عده كثيرى از مردم كه در خود شهر تهران زندگى دارند مى‏كنند با يك چادرى، با يك كوخى، بى همه چيز، نه يك چراغ دارند نه يك عرض بكنم كه آب دارند، اسفالت و اين حرفها هم اصلش معنى ندارد. ما كه مى‏گوئيم حكومت اسلامى، ما مى‏گوئيم اين وضع بايد از بين برود. نمى‏گوييم كه حكومت اسلامى شاه مى‏گويد كه اينها مى‏گويند كه بايد ما برگرديم به آن زمانى كه با الاغ راه برويم، كدام آدم اين حرف را زده است كه شما بايد با الاغ برويد؟ ما مى‏گوئيم كه اين وضع را بايد به هم زد و تا محمد رضا و دودمان پهلوى هست ما مى‏توانيم يك روى آزادى و يك روى استقلال براى مملكتمان ببينيم. اين يك‏

صحيفه نور ج 2 صفحه 130

نوكرى هست كه گذاشتند او را اينجا و مامور براى وطنش هست، خودش هم مى‏گويد (ماموريت براى وطنم) راست مى‏گويد اما ماموريت از جانب كيست؟ مامور است از جانب آمريكا براى وطنش كه اين وطن را، وطن بيچاره را نه بگذارد رشد معنوى بكند و نه مالشان را خودشان بخورند، مالشان بايد نصيب آمريكا بشود ما كه مى‏گوئيم حكومت اسلامى، مى‏گوئيم حكومت عدالت ما گوئيم يك حاكمى بايد باشد كه به بيت المال مسلمين خيانت نكند، دستش را دراز نكند بيت المال مسلمين را بردارد، ما اين مطلب را مى‏گوئيم. اين يك مطلب مطبوعى است كه در هر جامعه بشرى كه گفته بشود، براى هر كس گفته بشود از ما مى‏پذيرند. ملت ما امروز قيام كرده است براى اين مطلب كه اين آدم به ما خيانت كرده، اموال ما را خورده است و برده است و عرض مى‏كنم كه در ممالك ديگر براى خودش و براى خانواده‏اش و براى اتباعش ويلاها خريد و عرض مى‏كنم كه زندگى هاى بزرگ تهيه كرده است و ما گرسنه هستيم گرسنه‏ها جمع شده‏اند و مى‏گويند كه ما نمى‏خواهيم او را، چى مى‏گويد؟ خوب، منطق ما اين است، ما غير از اين حرفى نداريم‏

حكومت اسلامى، بازگشت به عقب نيست

حالا در ضمن روزنامه‏هاى اينجا هر چه مى‏خواهند بنويسند اسلام ارتجاعى است، اسلام هر چه هست، اينها اين كلمه را، شما اين را جواب بدهيد. من اين كلمه را كه مى‏گويم، اين روزنامه‏ها، همه روزنامه دنيا جمع بشوند جواب اين كلمه را بدهند كه آقا ما مخازن نفت داريم مخازن مس داريم، مخازن چيزهاى ديگر داريم، همه چيز داريم لكن دارند مى‏برند، غارت مى‏كنند، ما ملت ضعيف عقب افتاده نمى‏خواهيم غارت بشويم. شما مى‏گوئيد عقب افتاده‏ايم، بسيار خوب، خواهيم آقا، شما كه غارت مى‏كنيد جلو افتاديد، ما كه غارت شديم عقب افتاديم شما به عرض كنم دروازه تمدن!! رسيديد كه داريد مردم را غارت مى‏كنيد، مردم ديگر شايد نرسيده‏اند به آنجا كه به آنها آزادى بدهيد. مرديكه مى‏گويد: (اينها نرسيدند به آن حدى كه لايق آزادى بشوند). نرسيدند به آن حد، من نمى‏فهم يعنى چه چطور نرسيدند به آن حد كه به آنها آزادى بدهند؟ مردم كه داد مى‏كنند كه آقا چرا آن كارهاى غلط را مى‏كنى، اينها نرسيده‏اند به آن ؟، حالا برسند به آن حد بايد حرف نزنند؟ هر چه تو سرشان مى‏زنند ديگر حرفى نزنند تا اينكه رسيده باشند به آن حدى كه بشود به آنها آزادى داد؟!

ملت، طالب حقوق اوليه بشر

مملكت ما امروز قيام كرده است و اين قيام، قيامى است كه همه موظفيم دنبالش برويم يعنى از منى كه طلبه هستم تا شمايى كه محصل هستيد، تا آن كه كاسب است، تا آن كه تاجر است، تا هر كس كه هست، اهل اين مملكت است بايد دنبال اين اهالى مملكتش باشد تا اين كار بشود، بلكه مسأله‏اى است كه، منطقى است كه بشر بايد دنبالش باشد. اينها دارند حقوق اوليه بشريت را دارند مطالبه مى‏كنند. حق اوليه بشر است كه من مى‏خواهم آزاد باشم، من مى‏خواهم حرفم آزاد باشد، من مى‏خواهم‏

صحيفه نور ج 2 صفحه 131

مستقل باشم، من مى‏خواهم خودم باشم. حرف ما اين است، اين حرفى است كه در هر جا شما بگوئيد همه از شما مى‏پذيرند.

كمك به نهضت با تمام قوا

و ما همه موظفيم كه دنبال اين مطلب باشيم، تا آن اندازه‏اى كه مى‏توانيم به برادرهائى كه دارند كشته مى‏دهند كمك بكنيم، هر چه مى‏توانيم وآنهائى كه الان در ميدان جنگ هستند، ما به اينها كمك برسانيم، هر طورى كه مى‏توانيم كار كنيم، با قلم، با بيان، با صحبت، با هر چه كه مى‏شود، با تظاهرات، اين حرف ماست.

از خداى تبارك و تعالى توفيق همه‏تان را مى‏خواهم و اميدوارم كه همه‏تان يك اشخاص صحيح و مبارز باشيد و با فساد مبارزه كنيد و همه موفق باشيد ضمن اينكه رضاى خداى تبارك و تعالى را كه همه‏اش اين است كه اين ملت ملت‏هاى قوى باشند، ملت قدرتمند باشند، ملت‏هاى مرفه باشند، انشاءالله همه موفق باشيد كه اين مطلب را به دست بياوريد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها