پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391 12:08 PM
صحيفه نور جلد 1 صفحه 267
بيانات امام خمينى پس از فاجعه كشتار نوزدهم دى
از چه كسانى بايد تشكر كرد؟ به چه كسانى بايد تسليت گفت؟
بسم الله الرحمن الرحمن الرحيم
من متحيرم كه اين فاجعه را، اين فاجعه بزرگ را به كى بايد تسليت بگويم؟ آيا به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام و به حضرت حجت سلام الله عليه تسليت بگويم يا به امت اسلام، به مسلمين، به مظلومين در تمام اقطار عالم تسليت بگويم، يا به ملت مظلوم ايران تسليت بگويم، يا به اهالى محترم قم داغديده تسليت بدهم، يا به پدر و مادرهاى مصيبت ديده تسليت بدهم، يا به حوزههاى علم و علماى اعلام تسليت بگويم؟ به كى بايد تسليت گفت و از كى بايد تشكر كرد در اين قضايا كه براى اسلام پيش مى آيد و اين ملت بيدار ايران در مقابل اين مصيبتها استقامت مى كند، كشته ميدهد، هتك مىشود. بى جهت و بدون هيچ مجوزى مردم را به مسلسل بستند و تاكنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لكن بعضى از خبرگزارىها هفتاد و بعضى صد و غالبا كه به ما تذكر دادهاند صد تا دويست و پنجاه نفر و از بعضى تلگرافاتى كه از اروپا آمده است يا از امريكا، عدد را سيصد نوشتند و باز هم معلوم نيست. عدد مجروحين الان معلوم نيست بعد احصائيه لابد پيدا مى كند اگر بتواند، اگر مثل 15 خرداد به درياچه حوض سلطان مردم را نريخته باشند، اگر بتوانند آمار پيدا كنند. گفته شد، تاييد هم شد كه اشخاصى رفتند كه خون خودشان را بدهند به اين اشخاصى كه محتاج به خون بودند در مريضخانهها و آنها را گرفتهاند و آنهايى كه خون به آنها نرسيده بعضى مردهاند و كشتهها را ندادند به صاحبانش، اگر يكى هم اصرار كرده، مى گويد پانصدتومان گرفتند براى اينكه كشتند او را، اينها را بايد ما از كى تشكر كنيم؟ به كى تسليت بگوئيم؟
ملت ايران را بايد ما از آنها تشكر كنيم، ملت بيدارى است، ملت هوشيار و مقاومى است در مقابل ظلم. در عين حالى كه اينهمه ظلم مىبيند، اينهمه كشته ميدهد، در عين حال مقاومت مى كند، ايستادگى مىكند و اين ايستادگى به نتيجه خواهد رسيد. هيچ اشكالى نيست كه بعد از اينكه ملتها بيدار شدند و بعد از اينكه حتى زنها قيام كردند بر ضد دولت و بر ضد اين جباران، يك همچنين ملتى پيروز مى شود ان شاءالله.
گرفتن اسلحه از افراد نالايق، از اهداف انبياء
من شنيدهام كه در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان پدر اين خان گفته بوده است كه من شنيدم كه شيخ الرئيس گفته من از گاو مىترسم براى اينكه اسلحه دارد و عقل ندارد. اين حرف اگر از شيخ الرئيس هم مثلا ثابت نباشد يك حرفى است حكيمانه كه اسلحه وقتى در دست اشخاص غير صالح افتاد و ناشايسته، چه مفاسدى دارد. از اول بشر مبتلاى به همين مشكل بوده كه اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولى كه بشر تمدن پيدا كرد به خيال خودش، اسلحهها در دست ناصالحها بوده و همه مشكلات بشر همين معناست. تا خلع سلاح نشوند اين اسلحهدارهاى ناشايسته، كار بشر سرانجام پيدا نمىكند. انبيا هم آمدند كه اين اسلحه دارهاى بى صلاحيت بى عقل را خلع سلاح كنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصرى هم اشخاص لايق كه خواستند اين اسلحه را از نالايقها بگيرند و خود در دست بگيرند موفق نشدند و اين اسلحه در دست نالايقها و بى عقلها و غير صالحها بود. همه اين مشكلاتى كه شما ملاحظه مى كنيد همين معناست. از اولى كه بشر در دنيا آمده است و باب تنازع بين صالح و غير صالح پيدا شده است، در همه اين دورهها اسلحهها دست غير صالحها بوده (مگر بسيار كم بسيار نادر ) و با اين اسلحهها چه جنايتها كه واقع شده است. حالا ما به آن تاريخهاى خيلى دور نمى رويم، اين جنگ هايى كه اخيرا" يعنى در اين صد سال در دنيا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانى، جنگ دوم جهانى،اين جنگ هايى كه در ويتنام در اين آخر اتفاق افتاده، اين كشتارهايى كه از مردم شد براى اين بود كه اسلحهها در دست غير صالح ها بود، ناشايستهها اسلحهها را به دست داشتند.
جنايات پنجاه سال سلطنت غير قانونى پهلوى
اين خونريزى هايى كه در اين 50 سالى كه ما ياد داريم و چه تلخىها در ذائقه ما هست از اين 50 سال و كمى از شما يا هيچ يك از شما تمام اين قضايايى كه در اين 50 سال سلطنت غيرقانونى اين روسياهها منعقد شده است، ما كه سنمان به كهولت رسيده است شاهد اين سياه بختىهاى مردم و اين جنايات و اين كشتارهائى كه اين قدارهدارهاى غير صالحانجام دادندبوديم ازاول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت در اراك بوديم، اين به حسب چيزهايى كه در راديوهاى آنوقت در بعد از اينكه اين جنگ دوم شروع شد، در راديوهاى آنوقت اين مطلب را گفتند، مردم مى دانستند تا يك حدودى لكن درست نه،تبليغات سوءنمى گذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را، آن آدم سياهرو را، رضاخان را از ايران بيرون كردند در راديوهاى دهلى گفتند كه ما اين را آورديم سركار وچون خيانت كرد حالا برديمش . رضاخان را از اول انگليسىهاى جنايتكار، انگليسىهاى غير صالح كه اسلحه در دستشان بود،رضاخان را اسلحهدار كردند واين آدم ناشايستهبى اصل را بااسلحهآوردند و مسلط كردند برمردم وچهجناياتى،چهجناياتى دراين مدتى كه آن مرد سياهرو روى كار بود، نمى شود تشريح كرد، نمى توانيم تلخىهاى آن روزها را براى شما تشريح كنيم . اينها به طور اطمينان در
تواريخ محفوظ است و ان شاءالله با انقراض اين دودمان سياه رو تاريخها بيرون مى آيد و نوشتهها بيرون مى آيد و ان شاءالله شماها ببينيد و اگر ماها و شماها نديديم نسلهاى بعد خواهند ديد، اگر بتوانند تشريح كنند آن جناياتى كه آن مرد كرد، چه خونريخت، چقدر از علما را اسير كرد، چقدربه اسم اتحاد شكل به اين ملت بيچاره فشارآوردند و چقدر مظلومها را كتك زدند و چقدر علما را هتك كردند و چقدر عمامهها را از سر اهل علم برداشتند اين مرد بى صلاحيت وقتى كه تركيه رفت، آن جا ديد كه آتاتورك يك همچون كارها و همچون غلط هايى كرده است، از همانجا از قرارى كه آن وقت مى گفتند تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحد الشكل كنيد. آن وقت منتهى به عذر اين كه اين زارعين از باب اين كه در آفتاب مى خواهند بروند كار بكنند، كلاه لبه دار داشته باشند تا اين كه توى آفتاب اذيت نشوند لكن مطلب معلوم بود كه اينها نيست. وقتى هم كه از سفر آمد كه ديگر فشارها شروع شد.
يك رشته فشارهاى زياد دنبال همين اتحاد شكل بود و جنايات. چقدر علما را در اين قضايا اذيت كردند، تبعيد كردند، بعضى را كشتند و بهانه دومى كه باز به تقليد از آتاتورك بىصلاحيت، آتاتورك مسلح غير صالح باز انجام داد قضيه كشف حجاب با آن فضاحت بوده. خدا مىداند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب، حجاب انسانيت را پاره كردند اينها. خدا مىداند كه چه مخدراتى را اينها هتك كردند و چه اشخاصى را هتك كردند. علما را وادار كردند با سرنيزه كه با زنهايشان در مجالس جشن يك همچو جشنى، كه با خون دل مردم با گريه تمام مىشد. شركت كنند. مردم ديگر هم به همين ترتيب، دسته دسته را دعوت مىكردند و الزام مىكردند كه با زن هايتان بايد جشن بگيريد. آزادى زن اين بود كه الزام مىكردند، اجبار مىكردند با سرنيزه و پليس، مردم محترم رابازرگانهاى محترم را، علما را اصناف را به اسم اينكه خودشان جشن گرفتند. در بعضى از جشنها (به اصطلاح خودشان) آن قدر گريه كردند مردم كه اينها از آن جشن شايد اگر حيايى داشتند پشيمان مىشدند. يك رشته هم اين بود كه خدا مىداند كه چى كردند.
يك رشته هم جلوگيرى از منابر و جلوگيرى از روضه خوانى و خطابه به هر عنوان. در تمام ايران شايد گاهى اتفاق افتاد كه عاشورا يك مجلس نباشد. بعضى از اشخاصى كه يك قدرى مثلا جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب سحر مجلس داشتند كه اول اذان مثلا تمام بشود. همه ايران را از اين فيض و از اينكه حتى ذكر مصيبتى بشود، ذكر حديثى بشود محروم كردند. اين جز اين است كه اسلحه در دست بىعقل بود؟ افاضل بايد اسلحهدار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آنوقت اين مفاسد از آن پيدا مى شود و آن جناياتى و كشتار عامى كه در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن علماى خراسان را گرفتند آوردند، به تهران حبس كردند، علماى بزرگ را حبس كردند و بعضىشان را هم محاكمه كردند و بعضىشان را هم كشتند. براى اينكه اسلحه در دست بىعقل بود. علماى اصفهان، علماى آذربايجان، اينها به مجرد اينكه كلمهاى گفتند، يك نهضتى كردند، اينها را گرفتند و تبعيد كردند و بردند به جاهايى. علماى آذربايجان مدتها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج ميرزا صادق آقا رحمة الله
تا آخر هم نرفت به تبريز. يك رشته هم در زمان آن مرد خبيث اين رشتهها بود كه چه كردند وقابل ذكر نيست يعنى من كه حافظه ندارم، كسى هم كه حافظه داشته باشد با يك مجلس و دو مجلس نمىشود اين مصايب را ذكر كرد.
تمام كشتارها و جنايات به امر شاه است.
در زمان شماها هم كه مبتلاى به اين شاهزاده بىعقل شدهايد گمان نكنيد كه يك تفنگ انداخته بشود در ايران طرف يك آدم بدون اذن شاه، هيچ همچو گمانى نكنيد كه رئيس نظميه قم، رئيس سازمان قم، پليس قم يك چنين جرأتى داشته باشد كه تفنگ بزند و مردمكشى كند. گمان اين مطلب را هيچ عاقلى نبايد ببرد. تمام اينها گزارش داده مىشود كه وضع اينطور است و تصريحا خود اين خبيث بايد دستور بدهد كه بزنيد. 15 خرداد را خود اين خبيث از قرارى كه گفتند در طياره، در هليكوپتر چرخ مىزد و فرمان مىداده، فرمان مىداده كه به لشكرهاى خارجه دنيا، لشكرهايى كه هجوم آوردند به ايران، به آنها حمله كنند!! اين بيعرضه كه در مقابل سلاطين يا در مقابل رئيس جمهورها خصوصا رئيس جمهور آمريكائى بالفعل اينقدر خاضعند و اينقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پيوسته بهاينها مىدانند، همين بيعرضهها - بيعرضگىشان - وقتى كه وارد مىشوند در جمعيت خودشان چون مسلط هستند اينها را اذيت مىكنند. آنجا دستبوسى مىكنند و چاپلوسى، وقتى كه مىرسند به مملكت خودشان شروع مىكنند به كارهاى هرزگى. من قبلا، كه مىگفتند آزادىهايى دادهاند، همين جا اين مطلب را به آقايان عرض كردم كه اگراين آدم نوكرى خودش را تحكيم كند با اين كارتر خبيث - اين - اين دفعه يك سيلى به صورت مردم بزند كه بالاتر از هميشه باشد.لكن ما نمىدانستيم بهاين زودى همچو دنبال اين كه، دنبال اين معنا كه با كارتر حسابش را تمام كرد و نوكريش را تثبيت كرد بهانه درست كند كه ضرب شست نشان بدهد. بهانه درست كردند در قم و الا قم آنطورى كه همه نقل مىكنند، آن طورى كه اشخاص نقل مىكنند، غير مطبوعات خودشان آنهايى كه بودن در آن جا، باآرامش مردم مىآمدند و مىخواستند عرض حالشان را به علما بكنند، يكى از بين آنها (از خودشان وادار مىكردند آنها) يك سنگى زده يك جايى را شكسته، هجوم كردند و تيراندازى كردند. 15 خرداد هم همين بود، 15 خرداد هم مردم البته خودشان براى فرض كنيد كه مصالحى قيام كرده بودند لكن شلوغكارى نبود در كار.
اينها يك دستهاى خودشان در تهران چيز كردند، كتابخانهاى را آتش زدند و جايى را، دكانى را غارت كردند و بهانه درست كردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند، بهانه درست كردند. اين جنايت اخير هم كه با بهانه واقع شد و الا مردم كه نمىخواستند جنگ بكنند. كسى كه اسلحه ندارد با يك گاو اسلحهدار نمىتواند جنگ بكند، جنگى در كار نبوده است .
همه به من راى دادند! همه با من موافقند!
لكن ايشان بايد بفهماند كه من ديگر، آن آدمى كه قبلا بود، نرفته ملاقات نكرده بود، نيستم، من
ملاقات كردم، من كارم را درست كردم. من تحكيم كردم نوكرى را، ديگر شما حق نداريد كه خيال كنيد كه من نخير ديگر وابسته نيستم، من وابستهام، من مىكشم. اين اشتلمها و الدرمها براى همين معناست كه مىخواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد كه مبادا يك وقتى يك چيزى، يك كسى خيال بكند، لكن بدخوانده بود، نمىدانست كه با اين كشتار چه فضاحتى به سرش در مىآيد. آدمى كه مىگويد يك ملت همه بامن موافقند، همه راى دادند به اينكه مثلا اين انقلاب سفيد خونين، همه رأى به من دادند، مردم سرتاسر ايران بر ضد ايشان قيام كردهاند، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربايجان و از آن طرف تا كرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض مىكنم كه - آبادان، سرتاسر ايران قيام كردند بر ضد ايشان. اين اشخاصى كه ايشان ادعا مىكرد كه همه با من موافقند، ما همه هستيم، ما را مىخواهند، ملت من را مىخواهد، اگر يك روز اين سرنيزه امريكا از سر اين برداشته بشود، در خود دربار پوست اين آدم را مىكنند، خود دربار. يك روز، يك همچون تجربهاى آقاى كارتر بكند، رها كند اين ملت ضعيف را، رها كند اين مردم را. اين سازمانهايى كه گوش ما مىرسد سازمان مثلا چه وكذا همهاش بازى است،امنيتى در كار نيست كه سازمان امنيت اين جا باشد يا امنيت عمومى باشد اينها همه براى بازى دادن مردم است .
مىخواهند مردم را نظير كمونيستى تخدير كنند، كمونيستى يك مخدرى است براى مردم، نه اين است كه يك چيزى، يك حل عقدهاى مىكند، مگر مىشود كسى كه خودش آدم نيست براى آدمها كار بكند. مگر مىشود كه يك مسلح غير صالح براى مردم ضعيف كار بكند؟ من خودم شاهد اين قضيه بودم كه وقتى كه در همين جنگ عمومى كه بنا بود سران لشكرها، سران دول در ايران با هم ملاقات بكنند، استالين آنوقت رئيس شوروى بود، اين استالينى كه حالا هم عكس هايش را مىاندازند و چه ميكنند، گرچه اخيرا ديگر آبرويى ندارد لكن ايشان رئيس شوروى بود، آن دو تاى ديگرى كه يكى از آن آمريكا بود و يكى ديگر از انگلستان بود، اينها با امر عادى آمدند و رفتند (آنطور كه نقل مىكردند آنوقت ) به سفارتخانههاى خودشان و بنا بود در تهران يك جلسهاى داشته باشند لكن استالين كه همه به او برادر مىگفتند و همه مىگفتند ما همه با هم مثل هم هستيم و براى مردم دلسوزى مىكرد و قارداش به او مىگفتند، ايشان، مىگفتند حتى گاوى كه از آن شير مىخواهد بخورد آوردهاند همراهش كه مبادا از گاوهاى ايران شير بخورد، گاو را با طيارهاى كه حامل خودش بوده، حامل يك گاو هم بوده، هم گاو اسلحهدار بىعقل و هم خودش اسلحهدار بىعقل، بلكه خدا مىداند كه او بدتر از آن رفيقش (گاو) بود، خدا مىداند كه اينطور بود. ايشان كه اين آدم با حتى گاو شيرده آمد و وارد شد و اين را ديگر خودم با چشمم ديدم كه در بين راه خراسان از شاهرود يا يك قدر جلوتر اين ديگر منطقه آنها بود، منطقه شوروى بود، ايران را به چند منطقه قسمت كرده بودند، آن منطقه شوروى بود، من خودم ديدم كه ما در اتوبوس مىرفتيم براى زيارت،اين سربازهاى آنها مىآمدند گدايى مىكردند
جلوى اتومبيل و يك دانه سيگار وقتى كه به يكى مىدادند آن قدر خوشحال مىشد كه دستش راپشتش مىگذاشت و شروع مىكرد به سوت زدن كمونيستى براى اين است كه مردم را بازى بدهند. مگر مىشود كسى به مبادى غيبى اعتقاد نداشته باشد و در فكر مردم باشد و در فكر اصلاحات؟ بازى است همهاش. همه اين اسلحهدارها گاهى با كتك و گاهى با تبليغات و گاهى با كتك و تبليغات توأم با هم كار خود را از پيش مىبرند. الان هم مىبينيد كه زدهاند مردم را كشتهاند، اينهمه جنايت وارد كردند.حالا تبليغات را ببينيد چه مىكند، تبليغات دست خودشان است، همه گناهها را گردن مردم مىاندازند و (كشتهها هم 6 تا بودند كه چندتاش زير پاى مردم رفته، يك بچه 13 ساله، يك چيزى از طرف آنها جنايتى واقع نشده) اينها تبليغات دست خودشان است، از آن طرف اينطور تبليغات مىكنند،از آن طرف اين طور كشتار مىكنند. تمام اين مفاسد براى اسلحهدار بودن غير صلحاست، صلحا بايد اسلحه داشته باشند.
اگر عدالت بين زمامداران باشد اين مفاسد پيش نمىآيد.
اسلام خدايش عادل است، پيغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضىاش هم معتبر است كه عادل باشد، فقهيش هم معتبر است كه عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جمعهاش هم بايد عادل باشد، از ذات مقدس كبريا گرفته تا آن آخر زمامدار بايد عادل باشد ولات آن هم بايد عادل باشند، اين ولاتى كه در اسلام مىفرستادند، والىهايى كه مىفرستادند به اين طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بودهاند، بايد عادل باشد، اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بين زمامداران نباشد، اين مفاسدى است كه داريد مىبينيد، اسلحه دست اشخاص غير صالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بىانصاف، بيعدالت. اينها از اين طرف آدمكشى مىكنند، از آن طرف (عدالت اجتماعى، عدالت اجتماعى) از آن طرف فشار مىآورند به زنها كه بايد بىحجاب بشويد، از آن طرف (آزادى نسوان، آزادى نسوان) اينها مضحكه است، آزادى نيست. از آن طرف (اصلاحات، اصلاحات ارضى چه) از آن طرف بازار براى امريكا درست مىكنند. تماماصلاحات ارضى ما اين شد كه ما يك گوشهاى از مملكتمان براى تمام مملكتمان آذوقه داشت باقيش بايد مىرفت بيرون و پول مىگرفتند، حالا به هر چه دست مىزنى مىگويند از خارج بايد بيايد آنوقت هم افتخار مىكنند به اين كه ما آنيم كه گندم از خارج آورديم، جو از خارج آورديم، پرتقال از خارج آورديم، تخم مرغ از خارج آورديم . گريه دارد اين و حيا در كار نيست . اصلاحاتشان هم يك همچنين اصلاحاتى است كه همه آن مفسده است
تنها معممين ساختگى شاه با او موافقند.
آنوقت مىگويند كه همه علما موافق با اصلاحاتى است كه ما كرديم و با انقلاب سفيد در تمام ايران اگر يك عالم تو پيدا كردى كه موافق با انقلاب خونين تو باشد حق دارى بگويى همه علما، اين معممى كه خودت درست كردى را بگذار كنار، اين كه عالم نيست. معممى كه خودت عمامه سرش گذاشتى و مىرقصانيش هر
جورى دلت مىخواهد، خوب البته در هر جا يك همچو چيزى يكى دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران يك امام جماعت پيدا كن كه موافق با تو باشد، كه بگويد من موافقم، در تمام ائمه جماعت ولايات يك امام جماعت پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم، در قم تو يك ملا پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم. حيا در كار نيست. همه مفسدهها را انجام مىدهند، همه كارهاى خلاف را انجام مىدهند و بعد براى اينكه مردم را بازى بدهند مىگويند (كه بامن، همه علما موافقند، يكى هم كه اهل اينجا نيست مخالف است).
اسلحه دست بى اصل و دست غير صالح است، همه اسلحهها را ملاحظه كنيد، يك نظر عمومى بكنيد، قلم خودش يكى از اسلحههاست، اين قلم بايد دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد، وقتى كه قلم دست اراذل افتاد، مفسده زياد خواهد شد. الان قلم دست اراذل است در يك محيطهايى و در يك جنبههايى و اين اراذل هر چه آن رذل انجام مىدهد، به يك صورت زيبايى با يك قلم شيوايى اينها خوب بزك كرده نشان مىدهند. اين جنايتى است كه از قلم به اين ملت مىخورد. مفسدههايى كه آنها مىكنند، جناياتى كه آنها مىكنند، خونريزىهايى كه آنها مى كنند، اين اهل قلم غيرصالح كه اين حربه در دستش است، اين با قلمفرسايى خودش و مىنشينند توى خانهاش و قلمفرسايى مىكند و همه چيزها را وارونه نشان مىدهد، هر مطلبى شده باشد عكسش مىكند. اين هم يك رشته است كه قلم بايد دست اشخاص صالح باشد.
فرهنگ، مبدأ همه بدبختىها و خوشبختىهاست.
فرهنگ مبدأ همه خوشبختى و بدبختىهاى ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد اين جوانهايى كه تربيت مىشوند به اين تربيتهاى فرهنگ ناصالح، اينها در آتيه فساد ايجاد مىكنند. فرهنگ استعمارى، جوان استعمارى تحويل مملكت مىدهد. فرهنگى كه با نقشه ديگران درست مىشود و اجانب براى ما نقشهكشى مىكنند و با صورت فرهنگ مىخواهند تحويل جامعه ما بدهند، اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى و انگلى است و اين فرهنگ از همه چيزها حتى از اين اسلحه اين قلدرها بدتر است. اين قلدرها اسلحهشان بعد از چند وقت مىشكند و حالا هم شكسته اما وقتى فرهنگ فاسد شد جوانهاى ما كه زير بناى تأسيس همه چيز هستند، از دست ما مىروند و انگل بار مىآيند، غربزده بار مىآيند، اينها را از همان اول، همان كلاسهاى اول توى ذهنهايشان هى مطالبى مىكنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ، فرهنگ صحيح باشد جوانهاى ما صحيح بار مىآيند. اگرفرهنگ، فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهى باشد، فرهنگى باشد كه براى منفعت اهل ملت، براى منفعت مسلمين باشد، اين افرادى كه مىبينيد كه الان سر كار هستند،اينها ازآن بيرون نمىآمد. فرهنگ ما يك فرهنگ استعمارى است، فرهنگ ما در دست صلحا نيست، صالح ادارهاش نمىكند.
اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيح استقلالى بود، مستقل بود و اشخاصى كه در آن جا (اگر صالحى هم در آنجا باشد) مىتوانستند كه كارى را كه مىخواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملكت ما به اينجا نمىرسيد و به بدتراز اين براى نسل آتيه شايد خداى نخواسته بشود. دانشگاه ما را اشخاصى قبضه كردند كه اينها خودشان انگل هستند و خودشان استعمارى هستند و خودشان نوكرمآب هستند و تمام اينها سرچشمهاش همان يك نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر يك معلمى، يك استادى بخواهد يك چيزى بگويد قدرت دارد، مگر سازمان امنيت به امر اعليحضرت مىگذارد كه يك چنين حرفى بشود.اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيحى بود،اين جوانهاى ما كه در دانشگاه مىخواهند يك حرف حقى رابزنند،با پليس خفهشان نمىكردند. دختر را مىزنند، پسر را مىزنند، جوان را مىزنند، حبس مىكنند، چه مىكنند، اين براى اين است كه دانشگاه ما استقلالى ندارد. دانشگاه ما نداريم، دانشگاهى كه يك نفر آدم بر آن حكومت كند،اين دانشگاه نمىشود، محيط علم بايد محيط آزاد باشد.
مجلس ملى و مصونيت مستشاران نظامى!!
اگر مجلس ما يك مجلس صالحى بود و اين ابزار دست صلحا بود، اين قوانين را مىگذاشتند بگذرد؟ مصونيت مستشارهاى امريكايى كه ذلت ايران و ننگ ايران است و بود، اينها مىگذاشتند تصويب بشود؟ مجلس ما نداريم،يك عده اشخاص را مأمور هستند، هم مأمور سازمان امنيت اسمش را گذاشتهاند مجلس اينها مأمور هستند همهشان، اگر اينها آزاد بودند و اگر مجلس، مجلس ملى بود و مال مردم بود كه نمىگذاشتند اينهمه اسلحه بخرند، نفت ما را بدهند و آهن بخرند، آهنى كه نمى توانند به كار بيندازند، خودشان هم متحيرند بايد مستشار آمريكايى و متخصص آمريكايى بيايد نشان بدهد و به اينها هم نشان نمىدهند، آنها يك جانورهايى هستند كه به اين حرفها تسليم نمىشوند، و آنها آمدند اينجابا حقوقهاى گزاف، حقوقهاى گزاف كه مااطلاع نداريم و تصورش هم نمىكنيم كه اينها هر يكيشان ماهى چقدر مىگيرند، همين قدر عددشان را مى گويند زيادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و يا چند هزار نفر من الان نمىدانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق، هر يك چقدر حقوق از اين ملت مىگيرد، از جيب اين فقرا و بيچارهها در مىآورند و به جيب اين گردنكلفتها مىريزند و آنوقت اينها مگر به نظامى ما تعليم نظامى مىدهند؟اينها مىخواهند اين نظامىها را همين طورى نگه دارند كه هر طورى دلشان مىخواهد عمل بكنند.
اگر ما يك ارتش انگلى نداشتيم و يك ارتش مستقلى داشتيم اجازه نمى داد كه مستشارها بيايند همه چيزها در تحت دستور آنها باشد و اينها صاحبمنصبهايشان جز آلت هيچ چيز نباشند براى اين كه
ارتش ما هم يك ارتشى نيست، همهاش در تحت نظر يك آدم است. يك آدم فاسد همه چيز را فاسد كرده است. يك بز فاسد كچل، مىگويند يك گله را كچل مىكند. اين فساد، همه فسادها، منتهى ايران از باب اختناقى كه هست نمىتوانند دست بگذارند روى آن كه همه مفسدهها زير سراوست، مىگويند مأمورين، مأمورين، آقا مأمورين از كى امر دارند كه بكشند مردم را؟ از كى امر دارند كه بريزند توى مدرسه حجتيه و طلبه ها را بكشند؟ از كى امر دارند كه بكشند مردم را؟ از كى امر دارند كه در چهارراهها مسلسل را بكشند و مردم را بكشند؟ مگر كسى مىتواند امر بدهد الا خود آن مردك؟ از خود اوست همه اين مفاسد. مگر مجلس حق دارد كه يك كلمه اى بگويد بدون اذن اين مردك؟ مگر ارتش حق دارد يك كلمه بگويد بودن اذن اين؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضايى ما داريم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحيت هم ندارند. اشكال اين است كه چرا رفتى قاضى شدى، مى گويى نمىتوانم حكم حق بكنم، خوب غلط كردى رفتى قاضى شدى رها كن الان اداره مملكت ما هر گوشهاش را دست بگذاريد اسلحه دست غير صالحهاست و سر همه امور هم برمى گردد به دربار و بر مى گردد به اين شخص، اين را بايد از بين برد.
من نمىدانم كه اين ارتش چرا خواب است، آخر چرا اينقدر ذلت مى كشد چند روز بيشتر نگذشته بود از رفتن كارتر زهرمارى اين بساط را درست كرد، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پيدا نكرده باشند كه چند نفر را كشتند و يك هياهويى پيدا شد كه موجش در همه دنيا رفت و همه عالم فهميدند و راديو صدايش را به خارج و همه جا برپا كرد. راديوى خودشان هم هر چه دلشان مىخواهد بگويند، مگر مردم ديگر بازى مىخورند از اين حرفها، ملت بيدار شده آقا، مردم بيدار شدند، اگر مردم بيدار نبودند كه بازارها را اينطور نمى بستند. روز جمعه، روز پنجشنبه از قرارى كه هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمى اطلاع دادهاند بازار تهران اعتراضا تعطيل شده. مسأله تعطيل بازار تهران يك امر عادى نيست، يك امر خلاف عادت است، هيچ كس نمىتواند اين كار را بكند، اين احساسات و بيدارى ملت است كه اين كار راانجام داده. اين آقا كه مىگفت كه (همه با من موافق هستند) اين بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان آن هم شيراز، اين كيفيت زندگى ماست.
اتحاد و تفاهم ملت، بركننده ريشه هاى استعمار ما.
اميدواريم كه همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدين و چه طبقات محصلين علوم دينيه و چه بازارى ها، بازرگان و چه لشكرىها و كشورىها كه همه خون دل مىخورند از دست اين خبيث ما اميدواريم كه تمام اينها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سياسى ما مستقلا كار نكنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطورى كه اخيرا در اين قضيه اخير هم اظهار تنفر كردند و هم بعضى احزاب سياسى اظهار تنفر كردند
و هم علماو هم اهل بازار و هم دانشگاهىها و همه داخلىها و هم خارجىها براى ما تلگراف كردند واظهار تنفر خودشان را از دستگاه كردند، از امريكا، از اروپا و آنها بعضى شان نوشتند سيصدنفر در اين قضيه از بين رفتهاند، من اميدوارم كه همه جبههها،همه جبههها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود، اين اسلحه از دست اين ناصالحها خلع مىشود و شاخ اين گاو شكسته مىشود. تشتت نكنند، اسباب تشتت فراهم نكنند، با بهانههاى جزئى و بچگانه با هم جنگ نكنند، با هم در نيفتند. اين چيزها را آنها درست مىكنند و بين مردم درست مىكنند تا مردم را به هم مشغول كنند و استفاده كنند. بيدار بشوند مردم كه شدهاند ان شاء الله و با هم بشوند، مجتمع باشند، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء الله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبههها با هم به زودى قطع مى شود اين ريشه، به زودى ان شاء الله قطع مىشود ان شاء الله. و من از خداى متعال سلامت همه را خواهانم و من تشكر خودم را به همه طبقات، به همه از اينكه علماى اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبههخصوصا علماى اعلام، خصوصا بازارىهاى بزرگوار، من تشكر از همه آنها مىكنم و از همه آنها استدعا دارم كه هم دعا به اسلام بكنند و هم جبهههاى خودشان را محكم كنند و واحد كنند و كلمه واحده باشد و آن كلمه واحده قطع ايادى ظلمه و ايادى اجانب باشد بلكه اين مملكت يك سر و سامانى پيدا بكند و دست اجانب از آن كوتاه بشود، منافعى كه خود مملكت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملكت بشود و همه چيزش درست بشود و اين نمىشود الا اينكه خلع بكنند اين سلاح را از آنها و اميد است ان شاء الله خلع بشود اين سلاحها.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته