پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
جمعه 15 اردیبهشت 1391 6:57 PM
4 : فصلنامه سياست- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي پاییز 1384; -(69):95-114. |
رابطه حكمت مدني و عدالت در فلسفه سياسي اسلام |
جمشيدي محمدحسين* |
* پژوهشکده امام خميني و انقلاب اسلامي |
موضوع حکمت مدني، «کنش ارادي انسان» است که با خرد و آزادي او بستگي تام دارد و هدفش ايجاد دگرگوني بنيادين در آدمي براي نيل به سعادت راستين مي باشد و لذا ريشه در فطرت انسان دارد. با توجه به اين امر مفاهيم و گزاره هاي اخلاقي رابطه استي و بايستي در اين حوزه مطرح و داراي اهميتند. در چنين نگرشي «بايستي» به مفهوم «ضرورت» و «حتميت» است و اين ضرورت از نوع «بالقياس» مي باشد. بدين معنا که به حکم ضرورت بالقياس گوييم براي رسيدن به نتيجه «ب» کنش ارادي «الف» ضروري است؛ يعني بايد صورت گيرد. بنابراين در چارچوب حکمت عملي گزاره هاي عدالت، چون «عدل نيک است» يا «ستم بد است» و... به دليل نفس الامري بودن مفاهيمش در شکل بايد به معناي ضرورت مطرح مي شوند. پس به لحاظ هستي شناسي شکافي ميان است و بايد نيست و هر دو واقعيت دارند. است ها در حوزه کنش طبيعي و بايد ها در حوزه کنش ارادي مطرح مي شوند. از همين روي کنش ها داراي خصلت ذاتي نيکي يا بدي هستند و انسان به حکم عقل اين را در مي يابد. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |