پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
جمعه 15 اردیبهشت 1391 6:55 PM
3 : فصلنامه سياست- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي بهار 1386; 37(1):77-108. |
درآمدي بر روش شناسي انديشه سياسي در دوره ميانه تمدن اسلامي |
فيرحي داوود* |
* دانشكده حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران |
روش شناسي يك علم ابزاري است كه به اعتبار شرايط امكان آن، از دو جهت محدوديت دارد: 1. نسبت با نوع معرفت شناسي؛ 2. نسبت با ماهيت موضوع. بنابراين، مي توان گفت که معرفت شناسي ها، جهان بيني ها و، به طور کلي، نظام دانايي در هر تمدني، مبناي روش انديشه و زندگي يک قوم به طور عام، و زندگي سياسي آنان به طور خاص، را تشکيل مي دهند. دانش سياسي دوره ميانه اسلام نيز از نظام معرفتي ويژه اي پيروي مي كند و البته انديشه در باب امر سياسي در دنياي اسلام هم بر مبناي همان نظام عام دانايي استوار است. اين دانش داراي ويژگي هايي همچون نظام فطرت، ضرورت وحي و نبوت، بنياد شرعي عقل و فلسفه، بنياد عقلي و فلسفي شريعت، جهان نص، تقديم نص و رواج فقه سياسي مي باشد. در اين مقاله به اجمال، به اين دو نكته، يعني نسبت روش شناسي انديشه سياسي دوره ميانه اسلامي با معرفت شناسي از يک سو، و با ماهيت موضوع سياست از سوي ديگر، اشاره شده و تلاش کرده ايم نتايج منطقي اين نوع از نسبت و رابطه را در عمل سياسي مسلمان دوره ميانه تحليل كنيم. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |