پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 6:18 PM
2 : پژوهشنامه علوم سياسي بهار 1390; 6(2 (22)):41-61. |
اجماع ارتدوکس: آسيب شناسي علوم اجتماعي در ايران امروز |
تاجيك محمدرضا* |
* دانشگاه شهيد بهشتي |
ديري است که از شکل گيري پروژه اي انباشتي و جمعي براي توليد دانشي فراگير و جهان شمول به نام علوم اجتماعي و اعمال قدرت از رهگذر آن مي گذرد. علوم اجتماعي آن گونه که در دامان نظام هاي دانش کلان و مسلط پرورش يافتند، اشکالي از انديشه و فرهنگ را تجسم بخشيدند که به تعبير دلوز و گاتاري، به نحوي خشونت آميز، دانش هاي «اقليت»، يا به بيان فوکو، «دانش هاي تحت انقياد» را قلمرو زدايي کرده اند، و انديشه غيرغربي را مستمرا از شکل دهي به دانش محلي خود در اين عرصه (علوم اجتماعي) محروم کرده اند. اما اکنون زمان شورش دانش هاي تحت انقياد فرارسيده است. شايد امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند تاملي انديشمندانه بر اين گفته فوکو باشيم که: طرح احيا بنيادين دانش هاي تحت انقياد، به علني شدن پيوند پنهان ميان دانش و قدرت کمک مي کند؛ پيوندي که «از طريق آن، يک جامعه دانش خود را منتقل و حيات آن را تحت نقاب دانش تضمين مي کند». و بر اين گفته دلوز تاکيد ورزيم که: «بازقلمروسازي» دانش هاي اقليت را به عنوان «تقويت کننده دستگاه انقلابي آينده» مسلم مي گيرد. |
كليد واژه: اجماع ارتدوکس، علوم اجتماعي، دانش مسلط، دانش محلي |
![]() |
نسخه قابل چاپ |