پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
دوشنبه 4 اردیبهشت 1391 6:17 PM
7 : پژوهشنامه علوم سياسي تابستان 1390; 6(3 (23)):187-224. |
ايران و دولت توسعه گرا؛ (1357-1320) |
نبوي سيدعبدالامير* |
* پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي |
پيشينه تامل درباره توسعه و نقش دولت در آن، به طور معمول، به دوره قاجاريه و آشنايي جدي ايرانيان با دنياي جديد برگردانده مي شود. با اين حال، اين موضوع همچنان زنده و دغدغه متفکران و دولتمردان ايراني است و امروزه ميراث پرباري از نکته سنجي هاي نظري و اقدامات انجام شده در اين زمينه در اختيار قرار دارد. در مقاله حاضر تلاش بر آن بوده است که با مبنا قرار دادن نظريه دولت دموکراتيک توسعه گرا، برنامه ها و اقدامات توسعه اي دوره پهلوي دوم (1357-1320) بازخواني و بررسي شود. بر اين اساس، در دوره 1332-1320 نوع سياست اجازه نمي داد دولت ظرفيت لازم براي توسعه گرايي را پيدا کند؛ در سالهاي 1341-1332 به دليل دگرگوني در روابط دولت - جامعه نوعي گسست و تغيير در نوع سياست رخ مي دهد و شرايط اوليه براي توسعه گرايي پديدار مي شود (دوره گذار و انتقال)؛ و در سالهاي 1357-1341 با تغيير ظرفيت دولت، به ويژه به واسطه افزايش درآمدهاي نفتي، ويژگي توسعه گرايي به طور بارزي نمودار شد. با اين حال، شرايط ايران و در نتيجه نوع سياست بدان گونه نبوده است که اين دولت گرايش دموکراتيک نيز پيدا کند. |
كليد واژه: دولت، سياست، توسعه، نظريه دولت دموکراتيک توسعه گرا، پهلوي دوم |
![]() |
نسخه قابل چاپ |