0

مقالات علوم سیاسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
جمعه 1 اردیبهشت 1391  8:44 PM

 4 : پژوهش سياست نظري (پژوهش علوم سياسي) بهار و تابستان 1386; 3(4):75-103.
 
بررسي مقايسه اي ديدگاه هاي هگل، مارکس و گرامشي درباره دولت و جامعه مدني
 
سبزه اي محمدتقي*
 
* گروه جامعه شناسي، دانشكده علوم اجتماعي، دانشگاه رازي
 
 

هدف اين مقاله بررسي مقايسه اي آراي سه تن از نظريه پردازان تضادگرا، يعني هگل، مارکس و گرامشي درباره دولت و جامعه مدني و مناسبات بين آن دو است. هگل جامعه مدني را به منزله ترکيبي از سه نظام اقتصادي، حقوقي و انسجامي (پليس و اصناف) قلمداد مي کرد که بين خانواده و دولت قرار مي گيرد و در نهايت، جانشين دولت مي شود و مارکس از جامعه مدني به عنوان حوزه کار و زندگي روزمره که حوزه اي صرفا اقتصادي و غيرسياسي است، نام مي برد. برخلاف هگل و مارکس، گرامشي جامعه مدني را به مثابه فضايي فرهنگي قلمداد مي کند.
نتيجه اين تحليل نظري-تطبيقي نشان مي دهد هر چند هر سه نظريه پرداز تضادي اصول فلسفه هر چند اجتماعي مشترکي را پايه هاي تحليل خود قرار داده اند، نتيجه گيري آنها از الگوسازي جامعه با يکديگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهي خانواده-جامعه مدني-دولت را جانشين طرح کلاسيک دو وجهي خانواده-دولت شهر ارسطو نمود. همچنين الگوي مارکسيستي زيربنا (جامعه مدني) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشي به الگوي زيربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدني-نهادهاي غيردولتي+دولت) تغيير پيدا کرد. دولت گرامشي يک دولت ترکيبي است که از رضايت (سلطه)+زور (قدرت) تشکيل شده است و از اين رو، هم زيربنايي است و هم روبنايي.

 
كليد واژه: جامعه مدني، جامعه سياسي، جامعه بورژوازي، خانواده، دولت، دولت شهر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها