پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
جمعه 1 اردیبهشت 1391 6:15 PM
8 : پژوهش زبان هاي خارجي بهار 1385; -(30):109-126. |
شيوه هاي كاربرد داستان در داستان و ريشه هاي شرقي آن در ادبيات |
معتمدي آذري پرويز* |
* دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات |
با بررسي ادبيات ايراني و آلماني ديده مي شود كه چار چوب داستان در داستان؛ كه روشي شرقي است و از راه ايران به ادبيات اروپايي راه يافته در ايران و اروپا با هدف هاي مختلفي به كار برده شده است. در اروپا روش داستان در داستان گونه جديدي در ادبيات داستاني را پديد آورد كه در آغاز به عنوان يكي از ويژگيهاي گونه ادبي نوول (داستان كوتاه) شناخته شد. (تئوري) نظريه شهباز (سمبل نقطه عطف يا چرخش داستان) كه براي نوول ارايه شد به عقيده برخي از ادبا لازم دانسته شده است، ولي برخي ديگر از ادبا به آن چندان پايبند و معتقد نبوده اند مانند تئودراشترم Theodor, storm. گوته بر اين باور بوده است كه گونه ادبي نوول بايد حاوي واقعه اي باشد كه هرگز تاكنون شنيده نشده باشد (فون ويزه 1971 ص 5) در ادبيات ايراني سازندگان اين گونه داستان ها با بكارگيري روش داستان در داستان، بيشتر قصد روان درماني فرد روان پريش را دنبال مي كردند. در صورتي كه نويسندگان اروپايي در بكارگيري داستان در داستان هدف ديگري را مد نظر داشتهاند كه با هدف نويسندگان ايراني، در كاربرد اين روش، تا اندازه اي متفاوت است. اين تفاوت در دوره هاي مختلف ادبي اروپا نيز از يكديگر متمايزند. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |