پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
جمعه 1 اردیبهشت 1391 5:37 PM
7 : پژوهش زبان هاي خارجي 1387; -(48 (ويژه نامه آلماني)):107-119. |
اهميت شعر حاصل از تجربه در دوره هاي مختلف ادبي در قرن 18 و 19 |
ويزه فياض اورزولا* |
* دانشگاه شهيد بهشتي، ايران |
شعر حاصل از تجربه شعري است در مقام خاطره اي شاعرانه و به مقوله اي از سرايندگي گفته مي شود كه انگيزه آن بازگو كردن سرگذشت و تجربه منتهي تجربه گر، و واكنش او در قبال رويدادي است كه شاعر به شخصه با آن درگير بوده است. همه امكانات و ابزارهاي سازنده شعر، مانند وزن، قافيه، موسيقي كلام، ترجيع بند و تصويرپردازي به تجربه شاعر جان مي بخشند و به احساساتي كه وي در هنگام تجربه رويداد داشته است، تازگي و عمق مي دهند و همه اين موارد انتقال محسوسات شاعر را به خواننده امكان پذير مي سازد. شرط دريافت چنين احساسهايي از شعر، برقراري رابطه اي مستقيم ميان انسان و جهان است، رابطه اي كه امكان دريافت و تجزيه جهان را براي ما فراهم مي سازد. از اين رو، اوج شعر حاصل از تجربه و يا بداهه گويانه را در مكتب طوفان و طغيان، كلاسيك و رمانتيسم مي يابيم. زيرا كه موضوع كانوني اين مكتب ها انسان و رابطه وي با جهان خارج است. موضوعات و بن مايه هاي عمده شعر حاصل از تجربه عبارتند از عشق در مقام حس زمينه ساز، گذار از خويشتن، خانواده و نقش محوري مادر، فروپاشي هويت. |
كليد واژه: تجربه، شعر حاصل از تجربه، ترانه محلي، بار احساسات شخصي، سمبل، زبان احساسات |
نسخه قابل چاپ |