پاسخ به:بانک مقالات حقوق
جمعه 1 اردیبهشت 1391 1:37 PM
13 : پژوهش حقوق و سياست بهار و تابستان 1388; 11(26):319-354. |
تاثير سازمان ملل متحد بر تعديل اصل رضايت دولت درالتزام به تعهدات بين المللي |
موثقي حسن* |
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تبريز |
يکي از معضلاتي که جامعه بين المللي از وجود آن مي نالد سيطره و تفوق لاينقطع سياست بر حقوق بين الملل است که موجب بي ثباتي روابط بين الملل گرديده است. در طول تاريخ نزاع ميان قدرت و خرد هميشه وجود داشته و خواهد داشت معهذا تا پنج دهه گذشته اين دولتها بودند که نقش اصلي و تاثيرگذار در جامعه بين المللي را بر عهده داشتند. اما رويدادها، حوادث و ضروريات روابط بين الملل تغيير اين نقش را مطالبه نمود. امروزه به وضوح اين واقعيت مبرهن گشته که حقوق بين الملل نمي تواند صرفا حاصل اراده و تراضي دولتها باشد و نظام حقوق بين الملل به عنوان سيستم يک جامعه انساني، دولتها را محيط در دايره اين نظام ساخته است نه محاط بر آن. بر اين اساس هر چند که هنوز نمي توان نقش اراده دولت را در تکوين قاعده حقوق بين الملل موضوعه انکار نمود ولي اين نقش تا حدي تعديل يافته است و جامعه بين المللي آرام آرام از حاکميت اراده دولت به سوي اولويت ارزش هاي مشترک و حاکميت اراده جمعي گام برمي دارد. |
كليد واژه: ارزشهاي مشترک، اراده جمعي، نظام حقوق بين الملل، جامعه بين المللي، تراضي دولتها |
نسخه قابل چاپ |