پاسخ به:بانک مقالات جغرافیا
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 11:13 AM
7 : پژوهشهاي جغرافياي انساني (پژوهش هاي جغرافيايي) تابستان 1389; 42(72):103-120. |
تبيين جايگاه روش هاي اثباتي و فرااثباتي در مطالعات جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک |
افضلي رسول*,كياني وحيد |
* دانشکده جغرافيا، دانشگاه تهران |
بسياري از مسايل مهم جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک، اساسا روش شناسانه اند. موضوعات روش شناختي در ابتدا در دهه 50 و 60 با تحول رفتارگرايي در علوم سياسي و روابط بين الملل، به جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک نيز وارد شد و بسياري از پژوهشگران جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک، تلاش کردند تا روش هاي علمي را در جغرافياي سياسي به کار بگيرند. اين امر واکنش مدافعان رهيافت هاي سنتي يا کلاسيک را موجب شد. در نتيجه، روش هاي ديگر ملهم از علم يا اثبات گرايي، مانند انتخاب عقلي و تجزيه و تحليل ساختاري، توسعه يافت. اين امر به نوبه خود روش هاي ديگر فرااثبات گرايي و از جمله نظريه هاي انتقادي و پسامدرنيسم را سبب گرديد. اين تحقيق تقسيم اساسي بين دو گروه از محققان روش هاي اثباتي و فرااثباتي را مورد مطالعه قرار داده است: 1- آن دسته از پژوهشگران جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک که معتقدند روش پوزيتيويستي مي تواند براي تشريح علمي جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک به کار رود؛ و 2- آن دسته از پژوهشگران جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک که تصور مي کنند اين امر ناشدني است و آنچه در پژوهش هاي جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک مي توان بدان دست يافت. از لحاظ پژوهشي، تفسير پديده ها در قالب روش ه اي فرااثبات گرايي است. از اين رو تحقيق حاضر صرفا به ماهيت و جايگاه اين روش ها در مطالعات جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک پرداخته است و قصد سوق دادن پژوهشگران و انديشمندان اين رشته را به سوي روش خاصي مدنظر قرار نداده است. بلکه هدف اصلي اين است که اگر در تحقيقي از روش اثباتي يا فرااثباتي استفاده شده است، پژوهشگر بايد از چه اصول و معيارهايي پيروي کند تا مطالعه اي روشمند انجام داده باشد. |
كليد واژه: اثبات گرايي، فرااثبات گرايي، جغرافياي سياسي، ژئوپليتيک، نظريه هاي انتقادي |
نسخه قابل چاپ |