بانک مقالات علوم اجتماعی

نقش متغيرهاي فرهنگي در قلمرو مطالعات اجتماعي هميشه محل مناقشه بوده است. بسياري اساسا تبيين هاي فرهنگي را مهمل دانسته و به طور كلي تاثير متغيرهاي فرهنگي را در رخدادهاي اجتماعي ناديده گرفته و از آن به عنوان يك عنصر فرعي ياد مي كنند. بعدها با شكل گيري آنچه كه به چرخش فرهنگي شهرت يافته نوعي بازنگري در نقش و اهميت مولفه هاي فرهنگي به وجود آمد. چنين موجي، اشكال مختلف علوم اجتماعي و رشته هاي وابسته به آن را تحت تاثير خود قرار داد. نتيجه چنين چرخشي آشكارا در مطالعات مربوط به انقلاب هاي اجتماعي موثر بود. نظريات فرهنگي مربوط به انقلاب بعد از اين چرخش، كم و بيش اهميت خود را در مقابل ساير رقبا پيدا كردند. اما رخدادي كه اين گرايش را به اوج رساند، انقلاب اسلامي ايران بود. انقلاب ايران گذشته از پيامدهاي اجتماعي، تاثيري آشكار بر اقبال نظريات فرهنگي در باب انقلاب داشت. در اين نوشتار سعي شده به اختصار ريشه هاي چرخش فرهنگي توضيح داده شود و در قدم بعدي به نظرياتي اشاره شود كه به صورت عام بر مبناي متغيرهاي فرهنگي شكل گرفته اند. در نهايت هدف نويسندگان اين مقاله، نشان دادن تاثيرات اين موج فكري در تبيين هاي فرهنگي مرتبط با انقلاب اسلامي است.

 نسخه قابل چاپ