پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391 8:11 PM
5 : مجله جامعه شناسي ايران تابستان 1386; 8(2):112-141. |
طبقات اجتماعي و دموکراسي: بررسي تطبيقي- تاريخي ايران، ترکيه و کره جنوبي |
رجب زاده احمد*,فاضلي محمد |
* دانشگاه تربيت معلم تهران |
مطالعات متعدد در تحقيقات جامعه شناختي درباره دموکراتيزاسيون بر نقش طبقات اجتماعي در گذار به دموکراسي يا تحکيم آن تاييد مي کنند. برخي نظريه پردازان مانند برينگتن موربورژوازي و برخي نظير روشه مير و همکارانش کارگران را کارگزار تحقق دموکراسي مي دانند. اين مقاله مدعي رويکرد ديگري به نقش طبقات اجتماعي در دموکراتيزاسيون است و از رهگذر بررسي تطبيقي فرايند گسست دموکراسي در سه کشور ايران، ترکيه و کره جنوبي در سال هاي بعد از جنگ جهاني دوم، در خصوص فقدان منافع ذاتي از پيش تعيين شده براي هر يک از طبقات اجتماعي در دموکراسي استدلال مي کند و متعقد است بايد منافع هر طبقه اجتماعي را بر ساخته شرايط تاريخي خاص لحظه اي از تاريخ که درباره آن تحليل صورت مي گيرد دانست. با اتکا به اين رويکرد، دموکراسي نه کارکرد کنش تاريخي طبقه اي خاص بلکه محصول تعادل قدرت نسبي طبقات اجتماعي دانسته مي شود. چنين ديدگاهي از رويکردي ساختارگرايانه به تحکيم دموکراسي طرفداري مي کند. |
كليد واژه: نظريه فشار عمومي، بزهکاري، روابط اجتماعي منفي، محرک مثبت |
نسخه قابل چاپ |