پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
یک شنبه 17 اردیبهشت 1391 8:08 PM
7 : مجله جامعه شناسي ايران پاييز و زمستان 1387; 9(3-4):165-193. |
اثر وابستگي اقتصادي بر کشمکش سياسي شورشي |
طالبان محمدرضا* |
* گروه جامعه شناسي انقلاب، پژوهشکده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي |
سنت نظري وابستگي/ نظام جهاني متکي به تفکيک ميان کشورهاي مرکز (مادر) و پيرامون (اقمار) در جهان است. اين سنت نظري مدعي است که نظام جهاني سرمايه داري با انتقال منابع عمده کشورهاي کمتر توسعه يافته جهان سوم به کشورهاي توسعه يافته مرکز، مانع توسعه مستقل و ملي آنان شده و از اين طريق پيراموني شدن آن ها را در درون نظام تقسيم کار بين المللي تقويت مي نمايد. به عبارت ديگر، کشورهاي توسعه يافته مرکز، مازاد اقتصادي کشورهاي پيرامون را تملک مي کنند و آن را براي توسعه هر چه بيشتر خويش، اختصاص مي دهند. کشورهاي پيراموني نيز به دليل دسترسي نداشتن به مازاد خود، توسعه نيافته باقي مي مانند. يکي از نتايج سياسي يک چنين ساختاري عبارت است از تفاوت هاي قابل توجه مشاهده شده در سطوح کشمکش سياسي شورشي در ميان کشورهاي توسعه يافته مرکز با کشورهاي توسعه نيافته پيراموني. در پژوهش حاضر، استدلال هاي اصلي تئوري هاي وابستگي/ نظام جهاني در تبيين کشمکش سياسي شورشي در قالب فرضيات تحقيق استخراج و به صورت مدلي تئوريک تدوين گرديد. سپس، با مقابله اين مدل تئوريک با داده هاي مربوط به 95 کشور پيراموني در يک دوره بلندمدت زماني (بيست سال)، ميزان انطباق و تناظر پيش بيني هاي نظري تئوري هاي مزبور با شواهد بين کشوري مورد ارزيابي و داوري تجربي قرار گرفت. |
كليد واژه: کشمکش سياسي شورشي، نظريه وابستگي/ نظام جهاني، کشورهاي مرکز- پيرامون، نابرابري اقتصادي، رشد اقتصادي، تحليل بين کشوري |
نسخه قابل چاپ |