پاسخ به:بانک مقالات رشته مدیریت
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391 12:50 PM
6 : پژوهشنامه مديريت اجرايي تابستان 1388; 9(2 (پياپي 33)):119-144. |
بررسي رابطه بين هوش عاطفي و سبك رهبري تحول آفرين |
يعقوبي نورمحمد*,اورعي يزداني بدرالدين,مقدمي مجيد |
* دانشكده مديريت و حسابداري، دانشگاه سيستان و بلوچستان |
يكي از نظريه هاي نوين در زمينه رهبري سازماني، رهبري تحول آفرين است. رهبران تحول آفرين اثربخشي را به كارايي ترجيح مي دهند و سعي مي كنند با توجه به روحيات خود و كاركنان، از منابع انساني سازمان بهره مند شوند. هوش عاطفي نيز، يكي از مفاهيم تازه در حيطه روابط كاركنان و مدير است كه توانايي افراد را در شناخت و كنترل هيجانات خود و ديگران مي سنجد. در اين پژوهش به بررسي و تحليل رابطه بين دو متغير هوش عاطفي و رهبري تحول آفرين پرداخته شده است. جامعه آماري اين تحقيق مديران شركت هاي فعال در صنعت ريخته گري شهر قم است. داده هاي مربوط به هوش عاطفي به وسيله پرسشنامه قابليت هاي عاطفي «گولمن» و داده هاي مربوط به سبك رهبري تحول آفرين به وسيله پرسشنامه چند عاملي رهبري «بس و آووليو» جمع آوري گرديد. تحليل اطلاعات با استفاده از ضريب همبستگي اسپيرمن حاكي از اين است كه رابطه بين هوش عاطفي با سبك رهبري تحول آفرين رابطه معناداري دارند. هم چنين تحليل رگرسيون چند عاملي بيان كننده اين است كه از ميان مولفه هاي هوش عاطفي، خودآگاهي و مديريت روابط بيشتري تاثير را در رهبري تحول آفرين دارند. |
كليد واژه: هوش عاطفي، رهبري تحول آفرين، رهبري مبادله اي، رهبري عدم مداخله گر، سبك رهبري |
نسخه قابل چاپ |