پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات عربی
پنج شنبه 31 فروردین 1391 3:52 PM
3 : الجمعيه الايرانيه للغه العربيه و آدابها فصيله محكمه پاييز 1390; 7(20):41-60. |
|
عنوان فارسي: فکاهه و طنز پردازي در آثار ابوحيان توحيدي (عنوان عربي: الفكاهة و الهزل في آثار ابي حيان التوحيدي) |
|
عابدي مهدي,ايرواني زاده عبدالغني,شاملي نصراله |
|
|
چکيده فارسي:
طنزپردازي و فکاهه، قلمرو فراخي است که گاهي پژواک دردها و دشواري ها و مصائب زندگي است و بي شک نفس در رنج و گريبان گير حوادث، با ابزار طنز و لطيفه گويي، خود را از اين گرداب، رهايي مي بخشد. ابوحيان از جمله افرادي است که به واسطه طنز و لطيفه گويي، جان درعذاب و گرفتار خويش را با وجود بدبيني به زندگي، مي رهاند و آسايش مي بخشد.
لطيفه گويي ابوحيان از زبان زنان، اغلب نابهنجار و ناپسند است، چرا که به علت سرکوب شدن غريزه جنسي و محروم بودن از مهر همسري و مادري، زن را تنها ابزار لذت و بهره مندي جنسي مي بيند! همچنين، لطيفه گويي او از زبان کودکان با نوع گويش کودکانه او بسيار، قابل توجه است.از موارد ديگر طنزپردازي ابوحيان، شيفتگي او به نکات اخلاقي و لطيفه هاي لفظي و بازي با الفاظ است که گواهي بر هوشمندي و حاضر جوابي صاحب آن است. نوع ديگر لطيفه اي که ابوحيان مورد توجه قرار مي دهد، ذکر لطايفي از زبان بخيلان و طفيلي ها و شکم بارگان است که در جنبه هايي، گوي سبقت را از پيشواي خويش، جاحظ، ربوده است.
بخش واپسين لطايف ابوحيان، تهکم و تصوير کاريکاتورگونه از افرادي همچون صاحب بن عباد و غيره است که عيوب افراد، بزرگ نمايي و برجسته مي شود. اين لطايف نشان مي دهد ابوحيان خنده را جايگزين گريه مي کند و لطيفه گويي او آميخته به نوعي تلخ کامي نهفته در زندگي اوست.
چکيده عربي:
إن الفكاهة قصة مترامية الاطراف، ربما جاءت صدي لما حفت به حياة الانسان من آلام و محن و مصائب و ليس من شك في أن النفس المعذبة كثيرا ما تلتمس في الهزل و الفكاهة ترويحا و تنفيسا عن نفسها، فلا تكون الفكاهة بالنسبة اليها سوي منفذ للتنفيس عن آلامها و محنها، و الفكاهة عند ابي حيان التوحيدي ليست الا أداة للتهرب من الواقع الذي كان ينوء بحمله و يثقل علي كاهله.
إن جملة النوادر التي رواها التوحيدي عن لسان النساء لا تخرج عن كونها مجموعة من الفكاهات المجونية التي يقبحها الذوق السليم و ليس سبب الإتيان بها الا لأنه كان مكبوت الغريزة الجنسية و ذلك بحكم فقره و تقشفه الجبري و لم يكن يري فيها سوي مجرد«موضوع جنسي» و أداة للمتعة! أما الفكاهات التي يرويها التوحيدي عن الأطفال و عن لسانهم فإنها أكثر طرافة و أبعث علي الضحك، لأنها تكشف لنا عن منطق الطفولة بمفارقاته العجيبة.
إن التوحيدي كان مولعا بالنكات العقلية و النوادر اللفظية، خصوصا ما كان منها شاهدا علي ذكاء صاحبه و سرعة بديهته و براعته في الرد.
و من النوادر التي كان يعني به التوحيدي، ذكر فكاهات عن ألسنة البخلاء و الطفيليين و أصحاب الشره و البطنة الذين حكي نوادرهم مرشده، الجاحظ في بعض ملامحه.
|
|
كليد واژه: کليدواژه فارسي: فکاهه، تهکم، کاريکاتور، بدبيني، خيلان (کليدواژه عربي: الفكاهة، الهزل، ابوحيان التوحيدي) |
|
|
نسخه قابل چاپ
|