پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 10:08 AM
5 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):79-90. |
اثر هنري؛ نظر به وجود شي بررسي تطبيقي آراي ويتگنشتاين متقدم و شکلوفسکي در باب هنر |
عابديني فرد مرتضي* |
لودويگ ويتگنشتاين - فيلسوف پرآوازه قرن بيستم – که توانست دو فلسفه متفاوت و حتي متضاد از خويش به جاي بگذارد، در فلسفه نخست خويش معتقد است اثر هنري شيئي است که از وجهي ابدي و نه از دريچه نگاه معمول و هرروزه بدان نگريسته مي شود. شکلوفسکي، منتقد و نظريه پرداز ادبي، نيز هنر را راهي براي «آشنازدايي» از اشيا و «ناآشنا» نمودن امور آشنا مي دانست. ميان اين دو ديدگاه درباره هنر و اثر هنري، نسبت و تشابهي محسوس وجود دارد. ويتگنشتاين و شکلوفسکي به هنر به عنوان فرصت و مجالي مي نگرند که به مخاطب اجازه مي دهد نوع ديگري از ادراک و مشاهده را تجربه کنند: ادراک اشيا به صورت في نفسه و خارج از زمينه معمول آن ها. هنر باعث مي شود شي از بافت روزمره آن جدا شود و در وجه ديگري مقابل نگرنده قرار گيرد. همان طور که شکلوفسکي اظهار مي کند کار هنر آن است که از راه هاي متفاوت بکوشد اشيا را از «خودکاري ادراک» رها سازد؛ از سوي ديگر نيز، اشيا از منظر شيوه عادي نگريستن تقريبا اصلا ديده نمي شوند يا به تعبير شکلوفسکي «هيچ به حساب مي آيند». در اين نوشتار مي کوشم نشان دهم ديدگاه هاي اوليه ويتگنشتاين در باب زيبايي شناسي در هماهنگي با نظريه فرماليستي شکلوفسکي در باب هنر است. |
كليد واژه: هنر، نظريه ادبي، زيبايي شناسي، شي هنري، بافت |
نسخه قابل چاپ |