پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 9:54 AM
1 : نقد ادبي بهار 1390; 4(13):7-22. |
خاستگاه هنري ابهام و گونه هاي آن |
امامي نصراله* |
* دانشگاه شهيد چمران |
ابهام در مفهوم عام و رايج خود با ابهام در مفهوم هنري آن تفاوت دارد. ابهام به مفهوم شناخته شده اش و آن چنان که در برخي از منابع سنتي بلاغت مطرح مي شود، مترادف با غموض و پيچيدگي است و نوعي ضدارزش تلقي مي شود؛ در حالي که ابهام به مفهوم هنري خود، يکي از عناصر جوهري شعر است؛ زيرا مجال دريافت هاي متکثر و چندمعنايگي اثر را سبب مي شود و اين امکان را به خواننده مي دهد تا به گونه اي در بازآفريني اثر با آفريننده آن مشارکت داشته باشد. ابهام به معناي هنري خود، بيشتر در صور ابهام ذاتي و ارادي شعر نمود مي يابد و بخشي از آن، محصول قريحه تربيت شده شاعر است. اين پديده ادبي بيشتر در هيات ابهام صرفي، ابهام نحوي، ابهام تصويري، ابهام تعبيري و ابهام توصيفي ظاهر مي شود. هر يک از گونه هاي يادشده ابهام، پشتوانه اي از ارزش هاي بلاغي را نيز به همراه دارد. تحليل هر کدام از گونه هاي ابهام، ابعاد مهمي از بار هنري شعر را آشکار مي کند. گونه هاي مختلف ابهام ذاتي و ارادي با جلوه هاي هنرمندانه در گستره وسيعي از سروده هاي سرايندگاني مانند حافظ، سبب ظرفيت هاي تاويلي وسيعي شده است؛ به گونه اي که بخشي از مقبوليت سراينده بزرگي مانند حافظ که اغلب به عنوان شاعري ايهام پرداز شهرت يافته، در ابهام هاي هنري او است. اين مقاله بر آن است تا با بحث درباره پيشينه دريافت ابهام به مفهوم هنري اش، به تحليل هر يک از گونه هاي آن و شناخت بنيان ارزش هايشان بپردازد. |
كليد واژه: ابهام، بلاغت، خاستگاه هنري، گستره معنايي، تصوير |
نسخه قابل چاپ |