پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 9:51 AM
4 : نقد ادبي تابستان 1389; 3(10):91-114. |
استعاره مفهومي نور در ديوان شمس |
بهنام مينا* |
* دانشگاه فردوسي مشهد |
در اين مقاله با استفاده از نظريه شناختي استعاره معاصر، كاركردهاي استعاره نور و خوشه هاي تصويري مرتبط با آن يعني خورشيد، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل هاي مولوي تبيين مي شود. از رهگذر بررسي نور در ديوان شمس درمي يابيم که شناخت و معرفت مقوله اي بصري است و به عنوان انگاره استعاري اوليه در ژرف ساخت اين اثر نمودار مي شود؛ مولوي با توجه به اين انگاره و انگاره ثانوي «جهانِ غيب نور است»، نور را به مثابه خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود، هدايت و اميد و نيز وسيله اي براي تبيين مقوله فنا و بقا برمي شمارد. اين انگاره هاي استعاري براي تحليل و تبيين مقولات انتزاعي موردنظر مولوي بستري مناسب است و انسجام درون متني غزل ها را در پرتو ايده اي واحد و انگاره اي نخستين به تصوير مي كشد. |
كليد واژه: نور، مولوي، استعاره مفهومي، ديوان شمس، انگاره، كلان استعاره |
![]() |
نسخه قابل چاپ |