پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 9:47 AM
4 : نقد ادبي پاييز 1390; 4(15):87-111. |
نقش موقعيت در شکل گيري ژانر: معرفي يک رويکرد |
عمارتي مقدم داوود* |
* دانشگاه فردوسي مشهد |
اين مقاله مي کوشد نقش «موقعيت» را در شکل گيري ژانرها بررسي کند. براي اين منظور، مفهوم ژانر در حوزه رتوريک - که از فن خطابه غرب باستان تا حوزه هاي ارتباط شناسي در قرن بيستم را دربرمي گيرد - به بحث گذاشته شده است. برخلاف رويکردهاي ادبي - که اغلب ويژگي هاي درون متني (فرم و محتوا) پديدآورنده ژانرهاي متفاوت است - در اين رويکرد، عوامل برون متني مانند موقعيت و مخاطب زيربناي تعريف ژانر است و هرگونه تغيير در درک منتقدان از اين عوامل، تغييرات چشمگيري در تعريف ژانر به وجود مي آورد. تا پيش از قرن بيستم، «موقعيت» مفهوم محدود و ايستايي داشت که سخنور و مخاطب در شکل گيري آن نقش خاصي نداشتند، به همين دليل ژانرهاي متناسب با هر موقعيت نيز کاملا مشخص و تعريف شده بود. حال آنکه در قرن بيستم و با طرح نظريه هاي منتقداني مانند باختين و کارولين ميلر، موقعيت و - به تبع آن - ژانر به مفهوم پويا و دگرگون شونده اي تبديل شد که در فرايندي ارتباطي شکل مي گيرد و به همين دليل، خود، محصول کنش مشارکان در موقعيت است. در اين مقاله، پس از پرداختن به نظريه هاي ژانر در حوزه فن خطابه يونان و روم باستان، نشان مي دهيم که پيوند ژانر با کنش اجتماعي در قرن بيستم، ژانر را به ابزاري براي توليد و بازتوليد ارزش ها و پيش فرض هاي ايدئولوژيک در فرهنگي خاص تبديل مي کند. در اين فرايند، مولف، متن و مخاطب به طور هم زمان دخيل اند. اين رويکرد به ژانر، در مطالعات ادبي نيز پيامدهايي داشته که در پايان به برخي از آن ها اشاره مي کنيم. |
كليد واژه: ژانر، موقعيت رتوريکي، فن خطابه، کنش اجتماعي |
![]() |
نسخه قابل چاپ |