پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 11:21 PM
1 : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني (تبريز) بهار 1379; 43(174):1-34. |
رمان نو، ديالوگ نو |
اسدالهي اله شكر* |
* گروه آموزشی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تبریز |
ديالوگ (dialogue) و ايجاد ارتباط گفتاري با "ديگري" فلسفه وجودي زبان را بيان مي کند. به عبارت ديگر چنانچه انسان نمي خواست با همنوع خويش ارتباط برقرار کند و خواسته هاي دروني خود را در بستر کلام و واژگان جاري نمايد، از يکي از والاترين امتيازهاي خود، يعني زبان، بي بهره بود. وقتي که "من" در مقابل "ديگري" واقع مي شود، پويايي او به شدت تحريک مي گردد و در صدد بر مي آيد تا خود را بروز دهد و از چند و چون "ديگري" آگاه و از آنچه که در درون وي مي گذرد با خبر شود. اين وابستگي و رابطه زباني بين "من" و "ديگري" به قدري تنگا تنگ و تفکيک ناپذير است که "من" نه تنها معناي وجودي خود را در وجود "ديگري" جستجو مي کند، بلکه بدون او عنصري بي معني و عاري از اراده و عمل خواهد بود. تزوتان تودوروف Tzvetan Todorov در کتاب ميکاييل باختين اصل گفتگو Mikhail Bakhtine le principe dialogique در خصوص اهميت "ديگري" در انجام ارتباط زباني و ديالوگ به نقل از باختين مي گويد: «من زماني از خود آگاه مي شوم، و زماني به خويشتن خود مي رسم که تنها براي ديگري، از وراي ديگري و به کمک ديگري اظهار وجود کنم. اعمال بسيار مهم، که از شعور و آگاهي هر کسي نشات مي گيرد، معنا و مفهوم خود را همواره در ارتباط با يک شعور ديگري (با يک "تو") پيدا مي کند. از ديگري بريدن، گوشه گيري کردن و خود را در خويشتن حبس نمودن، دليل بارز خود باختگي است. بودن، به معناي بودن براي ديگري است، و از طريق او، بودن براي خود[...] نمي توانم وجود ديگري را ناديده بگيرم، بدون ديگري وجود داشته باشم، بايد خودم را در ديگري بيابم، همچنان که ديگري را در خود مي يابم.» باختين در ادامه همين بحث ياد آور مي شود که حتي گفتمانهاي (discours) دروني و روحي چون "تک گويي" (monologue) نيز داراي ابعاد ديالوگي است. زيرا در اين نوع ديالوگ گوينده با مخاطبي مجازي و ذهني (virtuel) سرو کار دارد. هرچند چنين مخاطبي در ذهن گوينده به درستي مجسم نشود...
|
كليد واژه: |