پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 11:01 PM
4 : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني (تبريز) بهار 1382; 46(186):65-82. |
پارادايم «حكمت» و نقش آن در تعامل علوم |
خاقاني محمد* |
* گروه عربي دانشگاه اصفهان |
اعتقاد به تعامل و تفاعل همه علوم، اعم از علوم بشري و معارف منتج از سرچشمه وحي و شرايع، يكي از مبادي نسبي گرايي است. براي بررسي صحت و سقم اين داد و ستد، در اين مقاله به بحث در مورد "پارادايم حكمت" از ديدگاه اسلامي پرداخته شده است. دو تجربه ناموفق انديشمندان براي برقراري ارتباط بين كلي گرايي حكمت و جزيي نگري دانشهاي تجربي، يعني: رويكرد به قياس و كلي نگري، و استقراء و جزئي نگري مطرح شده، و ناكامي مكاتب مختلف در تلفيق اين دو نگرش مورد بحث قرار گرفته است. سپس، با توجه به تعامل و تفاعل بين علوم بشري، بر ايده هاي بازگشت به كلي گرايي در قالبهايي نظير: فلسفه علم، نظريه عمومي سيستم ها، سيميوتيك (نشانه شناسي) و هرمنوتيك مروري كرده ايم، و در نهايت: تعامل "وحدت حكمت" و "كثرت علوم" را در فرهنگ اسلامي در بسترهايي چون: پارادوكس قرآن و فرقان، صراط و سبل، دين و شرايع، ناس و زمر، و مقوله عدم تجزي در اجتهاد شيعي به عنوان نظريه راهبردي فرهنگ اسلامي براي رتق و فتق اين چالش فكري معرفي نموده ايم. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |