پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 10:47 PM
2 : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني (تبريز) پاييز 1383; 47(192):17-50. |
زمان گذران در نگاه بيقرار خيام |
حسام پور سعيد,حسن لي كاووس |
معماي پيچيده هستي، همواره، همچون رازي سر به مهر، كنجكاوي آدمي را برانگيخته و او را در درازناي زمان به خود مشغول داشته است. انديشمندان جهان، با درنگ در اين معماي مبهم، هر كس به شيوهاي، پندارهاي خويش را بازگفته است. حكيم عمرخيام نيشابوري از انديشهورزان نامدار ايرانيست كه در سرودههاي اندك خود، پرسشهايي ژرف و شگرف در انداخته و براي آسودن شدن از دست اين پرسشهاي جانگزاي بيپاسخ راههايي را پيش نهاد و بازگفته است. ژرفاي انديشه خيام را از عمق همين درنگها، پرسشها و ترديدهاي بنيادين ميتوان دريافت و شخصيت او را از لابهلاي همين سؤالات جسارتآميز ميتوان بازشناخت. او وقتي در گذر پرشتاب زمان، ناخرسند، به حيرتي آميخته به بدبيني دچار ميشود، به اين باور ميرسد كه هيچ چيز "حقيقيتر" از "دمي" كه در آن به سر ميبرد و لحظهاي كه در آن نفس ميكشد، نيست. پس بهترين راه زندگي را براي خود و ديگران در آن ميبيند كه اين دم را غنيمت بشمارند و فرصت خود را بيهوده از دست ندهند و آشكارا سفارش ميكند كه: چون بوده گذشت و نيست نابود پديد خوش باش، غم بوده و نابوده مخور با توجه به اين كه مضمون "غنيمت شمردن فرصت" و "زيستن در حال" از مضمونهاي بنيادين رباعيهاي خيام است، در اين نوشته كوشيده شده است تا اين موضوع به اندازه توان، بررسي شود. |
كليد واژه: |
![]() |
نسخه قابل چاپ |