0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  2:56 PM

 11 : نامه فرهنگستان بهمن 1382; 6(2 (پياپي 22)):133-147.
 
تاملي در باره مثل «زيره به كرمان بردن» و معادل هاي آن
 
كتابي احمد*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

زيره را من سوي کرمان آورم
گر به پيش تو دل و جان آورم
(مثنوي، دفتر اول، بيت 3195)
درآمد
زيره به کرمان بردن يکي از رايج ترين مثل هاي فارسي است. اين مثل، نه تنها در گفتگوهاي عوام، که در سخنان و نوشته هاي خواص نيز کرارا مي آيد. معادل هاي بسياري براي آن در زبان فارسي و فرهنگ مردم (فولکلور) ايران وجود دارد، که شاعران و سخنوران آنها را به کار برده اند و نشانه بارز غناي حيرت آور زبان فارسي است. با يک برآورد مقدماتي، بيش از پنجاه مثل با مضموني مشابه و برابر با آن احصا شده است (? دهخدا، ج 2، ص 706، 934، 935، 1147؛ ج 3، ص 205 و در جاهاي ديگر) و، حال آن که، شمار امثال معادل آن در زبان عربي هفت (همو، ص 935) و در زبان هاي اروپايي عموما يکي دوتاست.
در اين مقاله، تلاش مي کنيم معادل هاي متعددي را که، از ديرباز، براي اين مثل در زبان فارسي متداول شده است، همراه با شواهد منثور و منظوم و نيز معادل هاي عربي و اروپائي آنها، ارائه کنيم، اما پيش از آن، جا دارد که به بررسي معناي خود مثل و موارد کاربرد آن بپردازيم.
مثل زيره به کرمان بردن، چه در تداول و چه در زبان خواص، به مفهوم کاري بيهوده و نامعقول به کار مي رود. گاهي نيز، از روي شکسته نفسي گوينده، در بيان آن که سخنش در خور مخاطبان نيست و براي آنان تازگي ندارد ادا مي شود. استنباط بيهودگي از فحواي اين مثل کاملا طبيعي و منطقي است. وقتي کسي کالايي را به جايي برد که خود به توليد آن معروف باشد، کاري عبث و دور از اقتضاي مقام کرده است. آن کالا، اگر هديه باشد، براي گيرنده ارج و منزلتي ندارد و، اگر براي عرضه در بازار باشد، از آن سود که هيچ زيان هم به بار خواهد آمد.
به کان خويش بسي بي بها بود گوهر    به شهر خويش بسي بي قدر بود مردم (انوري) ...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها