پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 2:47 PM
4 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1381; 5(3 (پياپي 19)):54-73. |
|
يكي نامه بود از گه باستان (جستاري در شناخت منبع شاهنامه فردوسي) |
|
خطيبي ابوالفضل* |
|
|
تمهيد
از ساليان پيش، به ويژه از زماني که تئودور نولدکه نظريات ژرف و عالمانه خود را درباره حماسه ملي ايران منتشر کرد، بحث در خصوص ماخذ يا مآخذ شاهنامه يکي از پيچيده ترين مباحث شاهنامه شناسي شمرده شده است. نولدکه، با استناد به مقدمه قديم شاهنامه – بي آن که دريابد اين متن مقدمه شاهنامه ابومنصوري است نه شاهنامه فردوسي – به درستي اظهار نظر کرد که شاعر بزرگ ايران کاخ بلند نظم خويش را بر پايه شاهنامه ابومنصوري پي افکند، ولي اين نکته را نيز يادآور شد که فردوسي، به جز اين کتاب، از مآخذ ديگر نيز سود جسته است. سپس محمد قزويني، با نگاهي موشکافانه به مقدمه قديم شاهنامه، پس از آن که دريافت اين مقدمه به راستي مقدمه شاهنامه ابومنصوري است، نظر نولدکه را تاييد کرد. اين نظر تا دهه اول قرن بيستم، به عنوان اصلي کم و بيش پذيرفته شده، همواره نزد شاهنامه شناسان مطرح بوده است. اما، طي سال هاي اخير، دو تن از شاهنامه شناسان امريکايي، يکي بانو الگا ديويدسن در کتابي با عنوان شاعر و پهلوان در شاهنامه و ديگري ديک ديويس، در مقاله اي با عنوان «درباره منابع شاهنامه فردوسي»، بنياد نظر نولدکه را ويران کرده و بر ويرانه هاي آن طرحي نو در افکنده اند. اين دو محقق، عمدتا بر پايه فرضيه هاي دو دانشمند امريکايي به نام هاي ميلمان پاري و آلبرت لرد درباره ساخت حماسه هاي شفاهي، هم زمان به اين نتيجه رسيدند که ماخذ عمده شاهنامه فردوسي روايات شفاهي يا حتي روايات منظوم شفاهي بوده است. محمود اميدسالار، در نقدي بر کتاب بانو الگا ديويدسن، نظر او را به حق مردود شمرد. در اين جستار، نگارنده، ضمن بحث درباره منبع شاهنامه، به نقد و بررسي نظر ديک ديويس خواهد پرداخت. هم چنين با شواهد و قراين نشان خواهد داد که فردوسي نه تنها از مآخذ شفاهي سود نجسته بلکه، به احتمال قوي، اساس کار او فقط متن مکتوب شاهنامه منثور ابومنصوري بوده است. حتي نگارنده، به چند دليل، مخالف اين نظر پذيرفته شده است که فردوسي داستان بيژن و منيژه را از روي منبع مستقلي غير از شاهنامه منثور ابومنصوري به رشته نظم درآورده است...
|
|
كليد واژه: |
|
 |
نسخه قابل چاپ
|