0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
b7989r
b7989r
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1391 
تعداد پست ها : 22
محل سکونت : خراسان

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
دوشنبه 22 آبان 1391  10:42 AM

هر چند تفاوت های زیادی را می توانیم بین غزل معاصر و غزل کلاسیک ببینیم. این تفاوت را از زبان آثار شروع کنیم تا نگرش آنها نسبت به عناصر محیط، درونمایه آثار، تا اندازه ای شکل غزل و خلاصه در تمامی ابعاد می توان دید تا جایی که همان طوری که در شعر کلاسیک مثلا مکتب های خراسانی عراقی هندی و بازگشت را در دوره های مختلف داشتیم در غزل امروز در همین دوره مشخص می توانیم تنها در غزل از غزل مدرن غزل فرم غزل پست مدرن یا گونه های متفاوت دیگری که شاید در چوکات بندی مشخصی نیامده اند نام برد.

حالا باید دید که علت این پویایی و مانایی غزل نسبت به دیگر قالب های کلاسیک چیست؟ و در طول قرن ها عبور از دهلیزهای مخوف زمان چگونه توانسته هویتش را حفظ کند تا جایی که در هر دوره زمانی کارایی خاص خود را برای همان موقعیت داشته است. ظرفیت تغییر پذیری و سازش با زمان یکی از عمده ترین دلایل ماندگاری این نوع شعر است. اگر درآمدی بر زبان غزل داشته باشیم در غزل های سبک عراقی با کارهایی از دست غزلیات حضرت حافظ که شاید بتوان از او به عنوان شاخص ترین چهره غزل در تاریخ ادبیات نام برد روبرو می شویم آثاری که هر چند نسبت به کارهای امروزی پیچیده گی های خاص خود را دارد اما در تفاوت با غزل های سبک هند می بینیم که کارهای بسیار سهل الوصول و زود فهمی است. منظور این است که این تفاوت در حدی است که اگر یکی از کارهای ابوالمعانی و غزل های حضرت حافظ را در کنار هم بگذاریم حتی آدمی که برخورد جدی با شعر ندارد هم می تواند بین آنها تفاوتی قائل شود که این تفاوت تنها در پیچیدگی های زبانی یا درونی شعر خلاصه نمی شود و از بیشتر زاویه ها می توان آنها را از یک دیگر تفکیک کرد. با اینکه تا اندازه ای می توان تفاوت کارها را به شخصیت آفرینش گران هم نسبت داد اما مسئله اصلی این است که این تفاوت در اثر گذر غزل از کانال های زمانی ایجاد شده به گونه مثال اگر کارهای شاعرانی که در سبک عراقی دست به آفرینش زده اند را کنار یک دیگر بگذاریم می توان از نگاه ضعف و قوت و بعضی از خصوصیات ریز بین آنها تفاوت قائل شد اما از نگاه کلی تفاوت چندانی با یک دیگر ندارند و همین طور است غزل های سبک هندی این جاست که می بینیم غزل مطابق شرایط زمانی آن قدر ظرفیت چرخش را داشته که بتواند تا امروز به عنوان یکی از مطرح ترین و شاید هم مطرح ترین قالب شعر فارسی بماند و در عین حال جواب گوی زبان و مفاهیم  زمان های نیز باشد.

در طول تاریخ غزل ما در این قالب بیشتر کارهای عاشقانه و عرفانی داشتیم که محتوای غالب شعر فارسی نیز به شمار می روند و در هر دوی این گونه ها در بین قالب های شعر فارسی موفق ترین کارها را در غزل می یابیم و در کارهای امروزی هم کارهای زیبای زیادی در این قالب می توانیم پیدا کنیم که به مسائل اجتماعی پرداخته اند و این نشان می دهد که غزل ظرفیت پذریش مظروف های مختلف را نیز به خوبی دارد و عهده حمل آنها را می تواند بر دوش بگیرد.

از نگاه زبانی نیز به طور مثال ما امروز کمتر می توانیم قصیده ای با آن ساخت مشخصی که از قصیده در ذهن داریم پیدا کنیم که در عین حال شامل مولفه های شعر امروز نیز بشود به طور مثال زبان شعر امروز را به شکل واضح مخاطب در آن ببیند در حالی که در قالب غزل ما می توانیم غزل های فراوانی را ببینیم که از مرز شعر های سپید دهه چهل نیز گذشته اند و حتی غزل هایی را می توان سراغ گرفت که به عنوان غزل پست مدرن شناخته می شوند.

اما شکل غزل یکی دیگر از دلالیل پایایی این قالب شعر فارسی شده است به طور مثال در قالب قصیده ما می بینیم بر علاوه قیود وزن و قافیه قید های دیگری نیز وجود دارد به طور مثال یک قصیده دارای پیکر های مشخصی مانند تغزل و تشبیب و گریز است که در موقع سرایش به نوعی باعث ایجاد دست و پا گیری برای شاعر می شود و قصیده هایی که ما از آغاز شعر فارسی داشتیم معمولا برای مدح سروده شده بودند و از نظر طول هم یکی از طولانی ترین قالب های شعر فارسی به شمار می رود. از این چند دریچه می بینیم که غزل در مقابل قصیده قرار دارد یعنی به جز قرار داد وزن و قافیه در آن دست و پا گیری دیگری نمی بینیم.هم چنین از غزل در تاریخ ادبیات بسیار به ندرت می بینیم که برای مداحی به معنی مصطلح آن استفاده شده باشد و طوری که قبلا هم گفتیم معمولا در آن کارهای عاشقانه و عارفانه را می یابیم و از نگاه طول هم میانه ترین موقعیت را برای خویش انتخاب کرده یعنی در قصیده میبینیم که از 14 بیت به بالا آغاز می شود و بیشترقصیده هایزبان پارسی را بسیار طولانی در می یابیم در حدی که حوصله ای برای مخاطب نمی گذارد و در مقابل آن رباعی و دوبیتی را در می یابیم که فقط در حد دوبیت است اما غزل را در بین اینها پیدا می کنیم که حد معمول آن پنج تا دوازده بیت است. همان نقصی که برای قصیده بر شمردیم در نقطه مقابل آن در رباعی و دوبیتی هم در بعضی موارد در می یابیم یعنی تا مخاطب در این دو قالب در فضای شعر قرار می گیرد شعر به پایان می رسد و مخاطب به لذت کامل دست نمی یابد اما در غزل می بینیم که شاعر می تواند در بین این پنج تا دوازده بیت مخاطب را وارد فضای ذهنی خود کند و در هر کجا که مصلحت دید شعر را تمام کند طوری که نه مخاطب مانند قصیده از طولانی بودن شعر خسته شود و نه هم مانند بعضی از رباعی و دوبیتی ها مخاطب نتواند لذت کامل را از شعر ببرد و این یکی از برتری های این قالب نسبت به دیگر قالب های شعر فارسی است.

 

 

اینک می آییم بر سر مسئله موسیقی در غزل که در این زمینه در شعر های کلاسیک حرف اول را وزن، قافیه و ردیف می زند. و از این سه منظر می بینیم که قصیده و غزل در موارد زیادی مانند هم اند یعنی همان طوری که در قصیده باید بیت اول مقفی باشد در غزل هم همین حکم است و قافیه و ردیف هم تا پایان شعر در مصرع دوم تکرار می شوند ولی از نگاه قافیه و در بعضی موارد ردیف تفاوتی بین غزل و قصیده وجود دارد که یک امتیاز دیگر را هم در مقابل قصیده به غزل می دهد. در یک قصیده شاعر مجبور است از قافیه هایی استفاده کند که تعداد زیادی از آنها را بتوان در زبان فارسی سراغ گرفت به این دلیل که طول قصیده ایجاب این مسئله را می کند و شاعر نمی تواند از هر قافیه ای برای شعرش استفاده کند و در بعضی موارد به خاطر محدودیت در قافیه از هر ردیفی هم استفاده کرده نمی تواند در صورتی که در غزل دست شاعر باز تر است.و به راحتی می تواند از بعضی امکاناتی که هم نشینی ردیف و قافیه های نوتر برای تولید تصاویر و حرف های جدید تر به شعر می دهند استفاده کند و هم چنین نشستن بعضی از ردیف و قافیها در کنار یک دیگر به موسیقی شعر نیز کمک زیادی می کنند. اما تفاوت بین قصیده و غزل از نگاه وزن و قافیه و ردیف در همین حد خلاصه می شود و از نگاه اصول فرقی با هم ندارند. اما با دیگر قالب ها چرا به طور مثال در مثنوی می بینیم که قافیه و ردیف در هر بیت تغییر می کند یعنی هر بیت قافیه و ردیف مجزا دارد و این مسئله هر چند که دست شاعر را در انتخاب قافیه و ردیف آزاد تر نگاه می دارد اما به موسیقی کلی شعر نسبت به غزل ضربه خفیفی می زند یعنی تغییر ردیف و قافیه در هر بیت در آن فضای واحدی که غزل می تواند مخاطب را نگه دارد نگه داشته نمی تواند. حالا می بینیم از این دریچه چه تفاوت هایی بین غزل و رباعی ودوبیتی وجود دارد اول از شباهت ها باید گفت که شباهت بین غزل قصیده دوبیتی و رباعی بسیار تنگاتنگ است تمام این قالب ها باید دارای مطلع باشند و قافیه تا پایان شعر در مصرع دوم هر بیت تکرار می می شود و هم چنین اگر شعر ردیف داشته باشد ردیف باید در پایان مصرع پایانی هر بیت تکرار شود. ولی تفاوتی که بین غزل و دوبیتی و رباعی وجود دارد که البته تفاوت تمام قالب های شعر کلاسیک ما با این دو قالب است در وزن است یعنی در این دو قالب شاعر مجبور و مکلف است که در وزن های مشخص آنها شعر بگوید به این معنی که وزن رباعی فقط لاحول ولا قوه الا بالله است و در دوبیتی مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل و هر شعری که در دو.بیت سروده شده باشد وقتی می تواند وارد محدوده این دو قالب شود که در همین وزن ها باشد و چون ما فعلا در مورد قالب غزل حرف می زنیم می گوییم این محدودیت در غزل وجود ندارد.

همه این مسائل و چیزهای دیگری که در این فرصت اندک مجال بر شمردن آن ها نیست باعث ماندگاری این قالب شیرین گردیده است تا جایی که در مقابل قالب های امروزی شعر هم برای آن می توان امتیازاتی را بر شمرد.

b7989r

تشکرات از این پست
mehdi0014 sajjadsaleh
دسترسی سریع به انجمن ها