پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
پنج شنبه 31 فروردین 1391 8:24 AM
3 : آينه معرفت تابستان 1386; -(11):61-81. |
پژوهشي در نظريه شناخت در حکمت متعاليه |
قاسمي اعظم* |
* دانشگاه علامه طباطبايي |
در حکمت متعاليه، مبحث شناخت شناسي با پيشگامي علامه طباطبايي و تبعيت مرتضي مطهري به طور خاص مطرح شد. به اعتقاد مطهري، بن بست شناخت تنها در فلسفه اسلامي گشوده شده است. او راه حل را چنين تبيين مي کند: ماهيات يا معقولات اوليه منشا انتزاع مفاهيم فلسفي همچون امکان، ضرورت، عليت و ... هستند و چون معقولات اوليه نيز به دلايل وجود ذهني با آنچه در عالم خارج است مطابقت دارند، شناخت امکان پذير مي شود. در اين مقاله، دلايل مطرح شده در حکمت متعاليه، در خصوص تطابق بين صور ذهني با ماهيات خارجي نقد و بررسي مي شود. در خصوص اين نظريه بايد گفت مي توان پذيرفت که معقولات ثانيه از معقولات اوليه انتزاع مي شود، اما مشکل اصلي شناخت همان معقولات اوليه است و اينکه چه دليلي براي مطابقت وجود دارد. بديهي دانستن شناخت در واقع پاک کردن صورت مساله است و نه حل آن. اگر اشکال مربوط به مطابقت ذهن با خارج مطرح باشد معقولات ثانيه نمي تواند مشکل شناخت را حل کند. در حکمت متعاليه بحث شناخت از بحث وجود و ماهيت انفکاک ندارد. به نظر مي رسد بحث مطابقت ماهيت ذهني با ماهيت عيني در مبحث وجود ذهني بيشتر بر مبناي «اصالت ماهيت» است تا بر مبناي «اصالت وجود». ارايه راه حل براي مساله شناخت، موضوع يک پژوهش مستقل است و اين مقاله تنها به نقادي نظريه شناخت در حکمت متعاليه مي پردازد تا متفکران با عنايت به اشکالات موجود به پاسخ مناسب بينديشند. |
كليد واژه: شناخت شناسي، حکمت متعاليه، معقولات ثانيه، ملاصدرا، مطهري |
![]() |
نسخه قابل چاپ |