پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
چهارشنبه 30 فروردین 1391 11:43 PM
: آينه معرفت بهار 1388; -(18):99-124. |
|
فهم و برداشت مولانا از خدا، جهان، انسان |
|
حسن زاده صالح* |
|
* دانشگاه علامه طباطبايي |
|
مولانا معتقد است که در پس همه پديده هاي اين عالم، وجودي است کامل، آگاه، نامتناهي و داراي همه صفات و اسماي حسني. مولوي اين وجود را خدا مي نامد. خداوند منشا و سرچشمه لايزال هستي و زندگي است. خداوند خالقي است که همه کاينات را از «عدم» و فقط به اراده خويش آفريده است. کانون و محور انديشه مولانا خداوند «فعال ما يشا» و قادر مطلق است.
به نظر مولوي در يک سوي هستي، خداي نامتناهي، روح و جان جهان قرار دارد، و در سوي ديگر جهان متناهي و پيوسته در تضاد و شدن. همه تضادها متعلق به کثرت است و کثرت سرانجام به وحدت باز مي گردد. اين جهان حادث و مخلوق به اراده و قدرت خداوند، هر لحظه از فيض جاري الهي مستفيض است. خداوند با اعمال قوانين دقيق به همه اجزا و ذرات عالم، ربوبيت، حاکميت و مشيت خود را بر آن جاري مي سازد. در جهان همه قدرت ها و توانش ها در حقيقت وابسته به قدرت خداوند است.
در فاصله ميان آن دو جهان، خداي نامتناهي و جهان متناهي، انسان قرار دارد. انسان از نگاه مولوي موجودي است عظيم، پر ظرفيت، پر راز و رمز که در جهان خلقت حضور خود را تجربه مي کند. انسان مورد نظر مولوي، موحد و يگانه پرست است. او محو در صفات و اسماي خداوند است. اين انسان براي پيروزي بر تعارضات دروني و تمايلات حيواني همواره در جهاد و مبارزه با خود است. سلوک عرفاني، عبادت عاشقانه و خودسازي توشه راه اوست. او به عشق و محبت الهي همه مخاطرات«سفر الي اله» را پذيرفته، دم به دم خود را به حوزه جاذبه ربوبي نزديک مي سازد.
بدين ترتيب مولانا با استفاده از زبان بلند عرفان و هنر صنعت شعر و نثر روح نواز، ديدگاه خود در باره خدا، جهان، و انسان و رابطه آنها را بيان مي کند. استفاده از آيات قرآن و مفاهيم مکتب اسلام، به ديدگاه مولانا غنا و وضوح بيشتري بخشيده است. هدف اين مقاله تحليل و بررسي اين ديدگاه است.
|
|
كليد واژه: خدا، انسان، جهان، مولانا |
|
 |
نسخه قابل چاپ
|