پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
چهارشنبه 30 فروردین 1391 11:33 PM
: آينه معرفت پاييز 1389; 8(24):105-134. |
تطور تاريخي نظريه فطرت در فلسفه و عرفان اسلامي |
غفوري نژاد محمد* |
* دانشگاه تهران |
مبحث فطرت، به عنوان يک مساله مستقل فلسفي و کلامي در آثار کندي، فارابي، ابن سينا و شيخ اشراق مطرح نبوده است. در اخوان الصفا براي نخستين بار در تاريخ فلسفه اسلامي، مساله فطري بودن شناخت خداوند در يک منبع فلسفي مطرح مي شود. اين پديده در پرتو رويکرد کثرت گرايانه آنان در انتخاب منابع شان قابل تبيين است. ابن عربي چون براي نخستين بار چيستي فطرت را موضوع مطالعه مستقل قرار داده است، نقطه عطفي در سير تطورات نظريه به شمار مي آيد. نظريه در حکيم شاه آبادي گامي بلند به پيش برمي دارد. اثبات واجب، نبوت و امامت عامه، معاد و برخي مسائل فلسفي و معرفتي ديگر با تمسک به مقتضيات فطرت، از نوآوري هاي وي محسوب مي شود. در آثار علامه طباطبايي کارکردهاي معرفتي نظريه، به نحو چشمگيري افزايش يافته و با استاد مطهري به اوج مي رسد. نظريه پردازي هاي استاد را بايد جهشي در سير تطورات نظريه فطرت به شمار آورد. نوآوري هاي وي، شامل عمده مباحث اساسي فطرت مي شود. ظهور نظريات رقيب، سوابق آموزشي و کثرت و تنوع حوزه مطالعاتي استاد، در زمره عوامل ظهور اين نوآوري ها قرار دارد. |
كليد واژه: نظريه فطرت، تطور تاريخي، فطرت، خداشناسي فطري، خداگرايي فطري |
نسخه قابل چاپ |