2 : پژوهش و برنامه ريزي در آموزش عالي زمستان 1382; 9(4 (30)):43-74.
تاثير وضعيت اقتصادي – اجتماعي خانوار بر تقاضا براي آموزش عالي
قارون معصومه*
* مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي
در اين مقاله به تاثير وضعيت اقتصادي – اجتماعي خانوار بر تقاضابراي آموزشعالي در ايران پرداخته ميشود. رويکرد آن شناسايي عوامل موثر برتصميمگيري افراد در باره ورود يا عدم ورود به دانشگاهها و موسسات آموزشعالياست. مطالعات و بررسيهاي انجام شده درباره تقاضا براي آموزش عالي در سطح خرد،به تحليل الگوي انتخاب افراد براي ورود يا عدم ورود به يک مؤسسه آموزش عالي ياتصميم گيري خانوار براي سرمايهگذاري در تحصيلات عالي فرزندانشان دلالت دارد. ازاين رو الگوهايي معرفي شده اند که قادر به توصيف انتخاب افراد براي ورود به مؤسساتآموزش عالي باشند. براين اساس، الگوسازي رفتارتقاضا نيازمند بهره برداري ازروشهايي است که امكان توصيف و تخمين تابعي را که متغير وابسته آن فقط دو حالت رااختيار ميکند، فراهم سازد. در اين تحقيق از مدلهاي دو وجهي(binary choice)استفاده شده است که متغير هاي آنها برگرفته از نظريه سرمايه انساني است. يافتههاي پژوهشي نشان ميدهند که : 1- اگر سطح تحصيلات سرپرست خانوار ديپلم و بالاترباشد، به طور متوسط و با فرض ثبات ساير شرايط احتمال ورود فرد به دانشگاه افزايش مييابد. 2- هرچه تعداد اعضاي خانوار بيشتر باشد ، به طور متوسط احتمال ورود فرد بهدانشگاه کمتر مي شود. 3- جنسيت مذکر به طور متوسط با احتمال کمتري وارد دانشگاهمي شود. 4- هرچه فرد روزانه فعاليت اقتصادي بيشتري انجام دهد، احتمال ورود بهدانشگاه براي وي کمتر خواهد بود.
5- هر چه زيربناي محل سكونت خانوار (نماينده طبقه اقتصادي اجتماعي ) بيشتر باشد، احتمال ورود فرد به دانشگاه افزايش مي يابد. 6- هرچه سن فرد بيشترباشد، احتمال ادامه تحصيل وي بيشتر است. عليرغم محدوديتهاي بسيار از نظراطلاعات و دادههاي آماري ، نتايج ياد شده در اکثر موارد با نتايج تحقيقات مشابههمخواني و تطابق دارد