بانک مقالات گوناگون از کلیه رشته ها

اين پژوهش با هدف طراحي و ارائه الگويي براي ايجاد سازگاري و انطباق بين نظام آموزش متوسطه كشاورزي و توقعات بازاركار صورت گرفته است. در اين مطالعه از دو نوع روش توصيفي و اكتشافي استفاده شده است. جامعة آماري اين پژوهش كلية خبرگان و مجريان آموزش متوسطه كشاورزي و كارفرمايان شركتهاي كشت و صنعت در كشورند. نمونة آماري در مورد خبرگان به شيوه تمام شماري و به تعداد 39 نفر و در مورد مجريان و كارفرمايان شركتهاي كشت و صنعت به ترتيب شامل 98 و 38 نفر است كه به شيوه نمونه‌گيري تصادفي چند مرحله‌اي انتخاب شده‌اند. الگوي اقتضايي، برگرفته از مطالعات ميداني و در قالب نظرخواهي از خبرگان، مجريان آموزش متوسطه كشاورزي و كارفرمايان شركتهاي كشت و صنعت، در مورد الگوي نظري است و الگوي پيشنهادي نيز حاصل داده‌پردازي‌هاي تكميلي در زمينه الگوي اقتضايي است. در الگوي پيشنهادي دو مقوله اصلي تربيت نيروي انساني مورد نياز بازار کار کشاورزي]عرضه[ و تقاضاي بازار کار کشاورزي به عنوان متغيرهاي وابسته‌اي در نظر گرفته شده‎اند.

نتايج به دست آمده نشان مي‌دهدکه مولفه  تربيت نيروي انساني مورد نياز بازاركار كشاورزي بالاترين همبستگي را با متغير فرايند جذب و پذيرش دارد. همچنين، مولفه تقاضاي بازاركار كشاورزي نيز متأثر از سازه‌هاي اشتغال، سطوح حرفه‌اي و ويژگي‎هاي حرفه‌اي نيروي كار است و نتايج به دست آمده از انجام دادن رگرسيون چند متغيره نشان مي‌دهد كه ويژگي‎هاي حرفه‌اي نيروي كار، بالاترين همبستگي را با تقاضاي بازاركار كشاورزي داراست.

 نسخه قابل چاپ