پاسخ به:مقالات روانشناسی
جمعه 22 اردیبهشت 1391 10:11 AM
7 : مطالعات روان شناختي پاييز 1389; 6(3):136-171. |
تحليل زيبانگري بيدل دهلوي (با رويکرد روانشناختي) |
پناهي مهين* |
عارفان از تجربه هاي روحي اي سخن گفته اند که موجب تغيير نگرش آنها شده است. سوال بنيادين اين پژوهش اين است که تجربه روحي عشق در غزليات عرفاني "بيدل دهلوي" چه جايگاهي دارد؟ و از تحليل روانشناختي آن، چه نتيجه اي به دست مي آيد؟ از بررسي غزليات "بيدل" نفوذ عشق به منزله پيام شعري او رخ مي نمايد. اين نفوذ در حد يک تعريف از عشق نيست، بلکه تجربه روحي شخصي، با پيامدهاي مبارک است. شيوه کنش رواني عشق موجب ديدن زيبايي هاي معشوق مي شود (نه حسن او موجب صيد عشق). حضور عشق و معشوق در دل و آميختن آنها در ظرف روان و دل عارف، روح او را زيبا مي کند، آينه اي که زيبايي ها در آن منعکس شده يعني به درک مراتبي از زيبايي هاي خداوند نايل شده، زيبايي را به بيرون دل منعکس مي کند. بنابراين، عالم بيرون در چشم و دل عارف زيبانما مي شود و زيبايي درون او را نشان مي دهد. اين بار زيبايي بيروني در چشم و دل عارف رخ مي نمايد که همان زيبايي معشوق اعلي است. بنابراين، انعکاس مکرر يک زيبايي در چند آينه و در آينه دل يا روح و روان عارف، او را به اتحاد با معشوق و هر آنچه با او نسبتي دارد نايل مي کند، نتيجه اين اتحاد با عشق و آثار معشوق، زيبانگري است. چنانکه عارف؛ انسان، مرگ و ساير پديده ها را زيبا مي بيند. نتيجه زيبانگري رسيدن به صلح کل و دوست داشتن همه چيز و همه کس است. حتي شرور در نگاه او حسن هاي با نقاب هستند. رنگهايي که نقاش ازل بر هستي مي بخشد همه زيبا است. زيبانگري و صلح کل، عارف را به اعتقاد به نظام احسن سوق مي دهد. راز زيبانگري بيدل در طرز نگاه عاشقانه او به کل هستي و نظام احسن آن است که هر چيزي در جاي خويش نيکوست و اين يک تجربه فردي است. |
كليد واژه: بيدل دهلوي، عشق تجربه فردي، زيبانگري، صلح کل، نسبيت درک زيبايي |
![]() |
نسخه قابل چاپ |