پاسخ به:مقالات روانشناسی
جمعه 22 اردیبهشت 1391 10:08 AM
5 : مطالعات روان شناختي پاييز 1390; 7(3):97-130. |
رابطه عاطفه مثبت و منفي صفت با بي عدالتي و رفتارهاي مخرب کارکنان |
گل پرور محسن*,كرمي مهرانگيز |
* دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان |
اين پژوهش با هدف بررسي نقش عاطفه مثبت و منفي صفت در رابطه بي عدالتي با رفتارهاي مخرب کارکنان اجرا شد. جامعه آماري پژوهش را کارکنان يک شرکت توليدي و صنعتي (به تعداد 250 نفر) در پاييز 1388 در شهرکرد تشکيل دادند. روش پژوهش همبستگي و شيوه نمونه گيري مورد استفاده تصادفي ساده بود. از 230 پرسشنامه توزيع شده، 162 پرسشنامه معتبر براي تحليل بازگشت شد. ابزارهاي پژوهش شامل پرسشنامه بي عدالتي (در سه قسمت بي عدالتي توزيعي، رويه اي و تعاملي) با 13 سوال، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفي (PANAS) با 18سوال و پرسشنامه رفتار مخرب کارکنان (با دو خرده مقياس خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه) با 8 سوال بود. داده هاي حاصل از پرسشنامه هاي پژوهش از طريق ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون سلسله مراتبي تحليل شد. شواهد به دست آمده از تحليل رگرسيون سلسله مراتبي نشان داد که: 1. عاطفه مثبت رابطه بي عدالتي تعاملي را با خروج به عنوان اولين مولفه رفتارهاي مخرب تعديل مي کند. همچنين عاطفه مثبت رابطه بي عدالتي تعاملي را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعديل مي کرد. شواهد حاصل از تحليل ساده شيب خط نشان داد که در عاطفه مثبت بالا، بي عدالتي تعاملي تمايل به خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه بيشتري را باعث مي شود. عاطفه منفي نيز رابطه بي عدالتي رويه اي و تعاملي را با خروج (ترک سازمان) و همچنين رابطه بي عدالتي توزيعي و تعاملي را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعديل مي کرد. بدين معنا که در عاطفه منفي پايين، رابطه متغيرهاي ياد شده مثبت و معنادار بود. |
كليد واژه: بي عدالتي توزيعي، بي عدالتي رويه اي، بي عدالتي تعاملي، رفتارهاي مخرب، عاطفه مثبت، عاطفه منفي |
نسخه قابل چاپ |