پاسخ به:مقالات روانشناسی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391 5:23 PM
5 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) زمستان 1388; 4(16):85-115. |
نظريه ذهن: تحول و رويکردها |
خانجاني زينب,هداوندخاني فاطمه |
توانايي نسبت دادن حالت هاي ذهني يعني نيات، احساسات، خواسته ها و باورها به خود و ديگران و درک اين که حالات ذهني ديگران مي تواند متفاوت از حالات ذهني خود فرد باشد اصطلاحا نظريه ذهن يا اختصاراTOM ناميده مي شود. امروزه نظريه ذهن براي اشاره به ظرفيت شناختي خاصي استفاده مي شود. بر پايه رشد اين ظرفيت شناختي است که رفتارهاي ديگران معني دار شده و قابل درک مي شوند. عنصر اساسي در نظريه ذهن درک عوامل هدفمندي رفتار و جهت دار بودن ادراک ديگران است. خاستگاه تکاملي نظريه ذهن به نخستيني هاي غيرانساني برمي گردد. نظريه ذهن احتمالا واکنشي انطباقي به تعاملات اجتماعي اوليه مي باشد (پريماک و وودراف، 1978). در سه دهه اخير پيشرفت ها و پژوهش هاي گسترده اي در زمينه تحول نظريه ذهن در کودکان نابهنجار، زيربناهاي عصبي فيزيولوژيکي آن در مغز و اکتشاف بخش هاي موثر در اين واکنش شناختي و نقش نورون هاي آيينه اي، هم چنين بررسي هايي در مورد نظريه هاي مختلف در اين حيطه مهم تحولي صورت گرفته است. به دنبال تحقيقات گسترده در زمينه تحول بهنجار نظريه ذهن، بخش آسيب شناسي نظريه ذهن نيز به سرعت رو به گسترش بوده و هر روز با نتايج چشم گيري در مورد نقص هاي نظريه ذهن در افراد مبتلا به اسکيزوفرني، اختلالات شخصيتي، کودکان اتيستيک، سندرم آسپرگر و غيره مواجه هستيم. در اين مقاله تلاش شده است بيشتر به بررسي تاريخچه نظريه ذهن، نظريه ذهن به عنوان ابزاري براي سازگاري با پيچيدگي هاي اجتماعي، رويکردهاي نظري مختلف در زمينه نظريه ذهن، مراحل مختلف تحول نظريه ذهن در کودکان بهنجار، مکانيزم هاي مغزي نظريه ذهن، ارتباط نظريه ذهن با ساير توانايي ها پرداخته شود. |
كليد واژه: نظريه ذهن، تحول بهنجار کودک، رويکردهاي نظري |
نسخه قابل چاپ |