پاسخ به:مقالات روانشناسی
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391 5:10 PM
9 : پژوهش هاي نوين روانشناختي (روانشناسي دانشگاه تبريز) تابستان 1390; 6(22):176-201. |
بررسي نقش صفات شخصيت و سبک هاي شناختي در گرايش و اجتناب از بحث و استدلال |
هاشمي سهيلا* |
* گروه علوم تربيتي، دانشگاه مازندران |
اين پژوهش با هدف بررسي گرايش و اجتناب از بحث و استدلال دانشجويان و رابطه آن با ويژگي هاي شخصيتي و سبک هاي شناختي انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي 289 دانشجوي دوره کارشناسي از گروه هاي تحصيلي هنر، علوم پايه و حقوق و علوم سياسي در دانشگاه مازندران انتخاب شدند. داده ها از طريق مقياس اندازه گيري گرايش و اجتناب از بـحث و استدلال، مقياس پنج عامل بزرگ شخصيت و مـقياس سبک هاي شـناختي A-E جمع آوري گرديد. تحليل واريانس نشان داد بين ميانگين نمرات دانشجويان گروه هاي تحصيلي مورد مطالعه در گرايش و اجتناب از بحث و استدلال تفاوتي وجود ندارد و بين سبک هاي شناختي جذب کننده و کاوش کننده با گرايش و اجتناب از بحث و استدلال نيز همبستگي مشاهده نگرديد. از ميان پنج عامل بزرگ شخصيت، برون گرايي و گشودگي به ترتيب همبستگي 0.25 و 0.26 را با گرايش به بحث و استدلال نشان دادند. ويژگي شخصيتي با وجدان بودن همبستگي 0.12 را با گرايش به بحث و استدلال و 0.12- را با اجتناب از بحث و استدلال نشان داده است و بين روان رنجورخويي و برون گرايي به ترتيب با اجتناب از بحث و استدلال همبستگي 0.17 و 0.15- مشاهده گرديد. تحليل رگرسيون نشان داد که از ميان متغيرهاي مورد مطالعه فقط دو صفت شخصيتي برون گرايي و گشودگي مي توانند تا حدي تغييرات در گرايش به بحث و استدلال را تبيين نمايند و اين نمايانگر آن است ويژگي هايي چون معاشرتي بودن، ابراز وجود و قاطعيت و گشودگي نسبت به تجربه هاي جديد مي توانند در تبيين گرايش به بحث و استدلال دخالت داشته باشد. |
كليد واژه: گرايش به بحث و استدلال، اجتناب از بحث و استدلال، صفات شخصيت، سبک هاي شناختي |
نسخه قابل چاپ |