شهید محمد صادق خداد لشگری
سه شنبه 22 فروردین 1391 11:26 AM
سال 1336 در شهرستان تبریز چشم بر گستره عالم خاکی گشود . مادر مهربانش او را درگهواره مهربانی و صداقت پروراند و پدر متعبدش درس ایمان و تقوا را برایش زمزمه کرد . عشق اهل بیت عصمت و طهارت ( ع) در جانش زبانه کشید و او این شعله سوزناک را در عزاداری ها فرو نشاند .
تحصیلات ابتدائی را در دبستان دهقان تبریز شروع کرد، سپس همراه پدرش برای ادامه تحصیل به تهران وسر پل ذهاب عزیمت نمود. در سال 1348 دوباره به همراه خانواده اش به تبریز بازگشت و تا سطح دیپلم طبیعی در دبیرستان لقمان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان در اوایل سال 1356 به خدمت سربازی اعزام و در پادگان مرند مشغول به خدمت شد.
در دوران خدمت سربازی با تبعیت ازپیام امام ( ره) از محل خدمت فرار و به حرکت عظیم نهضت اسلامی ملت پیوست . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره خودش را
به پادگان معرفی نمود و در فروردین 1358 برگ پایان خدمت را دریافت کرد. در همان سال در آزمون سراسری شرکت نمود و از طریق بورسیه در یکی از دانشگاه های کانادا پذیرفته شد . اما به علت بحرانی بودن وضعیت کشور و شروع جنگ تحمیلی از رفتن به کانادا منصرف شد. آن هنگام که شهید محراب آیت ا... مدنی ( ره) در دانشگاه تبریز مورد حمله افراد گروهک خلق نامسلمان قرار گرفت ایشان در کنار شهید آیت مدنی حضور داشت و به حفظ و حراست از جان او پرداخت .
چندین بار در مراسم نمازجمعه بامنافقین کوردل به منازعه پرداخت و با اعضاء آن گروهک درگیر شد. با داشتن روحیه انقلابی و مذهبی به سپاه پاسداران پیوست و در سال 1359 جهت پاکسازی کردستان و مبارزه با اشرار ضد انقلاب به شهرستان مهاباد رفت. پس از فرمان تاریخی حضرت امام برای تشکیل جهاد سازندگی به این نهاد مقدس پیوست و پس از دو ماه خدمت در تبریز به عنوان مسئول جهاد سازندگی شهرستان های خلخال و کلیبر انتخاب شد. مدتی در آن مناطق مشغول خدمت به محرومین و مستضعفین شد و در محرومیت زدایی منطقه کوشش فراوان نمود ، شب و روز با خلوص نیت و با عزمی راسخ و ایمانی استوار به حفاظت از دستاوردهای انقلاب پرداخت . سال 1363 دوباره به جبهه رفت و در محور عملیاتی گردان انصار جهاد سازندگی مسئولیت خط را به عهده گرفت و رزمندگان کفر ستیز اسلام را در این راه یاری کرد. درسال 1364 پس از بازگشت از جبهه ازدواج نمود و یکسال بعد صاحب فرزندی به نام صالح شد. دلبستگی های ظاهری هرگز نتوانست روح بلند او را به زنجیر بکشد و او استوار و محکم در جاده وصال طی طریق نمود.
همیشه زمزمه می کرد:
آن کس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خا نمان را چه کند
به خاطر عشق به معبود ش دوباره در سال 1365 به جبهه های نبرد رهسپار شد و در منطقه عملیاتی شلمچه جانشین گردان انصار شد و تا آخرین قطره خون برای حفاظت و پاسداری از ارزشهای الهی انقلاب صادقانه خدمت کرد.
سرانجام بعد از عملیات پیروزمندانه کربلای 5 در تاریخ12/ 11/ 1365 در خط مقدم جبهه شلمچه در حالی که در کنار رزمندگان دلیر اسلام مشغول احداث خاکریز بود مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار گرفت و بعد از یک عمر ایثار و فداکاری در صحنه های دفاع مقدس به سوی خدا شتافت.
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.