شهید حسن شفیع زاده : فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
یک شنبه 20 فروردین 1391 4:13 PM
مرداد سال 1336 در یک خانواده مذهبی در شهرستان «تبریز »متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مومن، متدین و مقلد امام (ره) پرورش یافت. از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامههای سوگواری امام حسین(ع) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان شهیدپرور حضرت اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید. سادگی، بیآلایشی و گذشت او در سنین کودکی زبانزد همه بود. حق را میگفت ولو به ضررش تمام میشود. در محله شاخص و محور همسالان خود بود. به مسجد که میرفت چون بزرگترها عمل مینمود و از جمله کسانی بود که در پذیرایی عزاداران حسینی نقش فعالی داشت.
در سن 12 سالگی از نعمت پدر محروم گردید. چون فرزند ارشد خانواده بود با آن روحیات و مردانگیاش عملاً غمخوار مادر فداکار و دلسوز خود شد.
با جدیت تمام و احساس مسئولیت، بیشتر از گذشته هم درس میخواند و هم به مادرش در اداره امور منزل کمک میکرد و از مساعدت به خواهر و برادرانش نیز دریغ نداشت. ضمن اینکه به ورزش وبه خصوص وزنهبرداری علاقمند بود، در دوران تحصیل، دانشآموزی باوقار، محجوب، مودب و کوشا بود و همواره سعی میکرد تکالیف دینی خود را انجام دهد.
پس از اخذ دیپلم به سربازی رفت و همزمان با اوجگیری حرکت توفنده انقلاب اسلامی در سایه رهنمودهای حضرت امام خمینی(ره)، با روحانیون معظم در تبعید، همچون شهید آیتالله مدنی و شهید آیتالله دستغیب در تماس بود و در داخل پادگان، فعالیتهای زیادی جهت راهنمایی نظامیان و خنثی کردن تبلیغات حکومت نظامی انجام میداد و در همان حال به پخش پیامها و اعلامیههای رهبر عظیمالشان انقلاب در داخل و خارج پادگان نیز میپرداخت.
روزی که مامورین رژیم به دستور فرمانده حکومت نظامی در تبریز قصد هجوم به منزل شهید آیتالله مدنی(ره) جهت دستگیری ایشان داشتند، او به همراه دوستانش نقشه مقابله با مزدوران رژیم را در مراسم عزاداری عاشورای حسینی طراحی کرده بود، که قبل از هرگونه اقدام، ضداطلاعات از موضوع با خبر شده و آنها را جهت ادامه خدمت سربازی به مرند تبعید مینماید. ایشان پس از چندی به فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ترک پادگانها، خدمت سربازی را رها کرد و به سیل خروشان مبارزات امت اسلامی پیوست.
او با شور وصفناپذیری در روزهای سرنوشتساز 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش میکرد و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از هیچ کوششی فروگذار نبود. هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگانها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزبالهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاحهای بیتالمال به دست ضدانقلاب، بخشی از سلاحها را جمعآوری و گروه مسلحی را جهت دستگیری ضدانقلاب و ساواکیها تشکیل داد.
بعدها به دنبال تشکیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هستههای مسلح سپاه را پیریزی کرد و در سمت فرمانده عملیات سپاه« تبریز» در سرکوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعال داشت.
هنگامی که به همراه شهید« باکری» در سپاه «ارومیه» انجام وظیفه میکرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیریهای متعدد برای سرکوبی گروههای فاسد تلاش شبانهروزی نمود و توانست در تشکیلات حزب منحله دمکرات نفوذ کرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از کادرهای آنان گردد.
بهترین و پرثمرترین لحظات حضور در سپاه تبریز، روزهایی بود که در بیت شهید آیتالله «مدنی(ره)» به عنوان مسئول تیم حفاظت ایشان انجام وظیفه مینمود. در جوار آن عالم عارف و مهذب بود که غنچههای خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید «شفیعزاده »گل کرد و بعدها در جبهههای نبرد نور علیه ظلمت میوه داد.
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.