«عزمي ملي براي مقابله با سوء اجراي طرح هدفمندي» - روزنامه مردم سالاري - محمد حسين روانبخش
پنج شنبه 17 فروردین 1391 2:42 PM
«عزمي ملي براي مقابله با سوء اجراي طرح هدفمندي» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم محمد حسين روانبخش است كه در آن ميخوانيد:
مهمترين موضوع در طرح هدفمندي يارانهها، نحوه اجراي آن و تبعات ناشي از آن بود که باعث شده بود سالها اجراي چنين طرحي به تعويق بيفتد. اجراي اين طرح به هر شکل ممکن بدون توجه به عواقب و پيامدهاي کوتاه مدت يا دراز مدت آن، درواقع کارمشکلي نبود وهر دولتي ميتوانست چنين کند؛ اما آن که نهايتا به اين اقدام دست زد، دولت محمود احمدي نژاد بود! از آغاز اجراي فاز نهايي هدفمندي يارانه ها، آنچه مورد توجه بسياري از کارشناسان و همين طور جمعي از نمايندگان مجلس قرارگرفته بودودائما نسبت به آن هشدار ميدادند، روشي بود که دولت در پيش گرفته بود.
تبعات نحوه عملکرد دولت به گونهاي بود که نه تنها گراني و تورم ناشي از آن، غير قابل اجتناب بود، بلکه صنعت، کشاورزي، دامداري و کارگاههاي کوچک و بزرگ توليدي را دچار مشکلاتي کرد که فکري براي آن نشده بود. تنها موردي که دولت بر آن تاکيد داشت و ظاهرا به دقت اجرا ميشد، توزيع يارانه نقدي بين عامه مردم بود، غافل ازاينکه اگر در اجراي اين طرح همه جانبه نگري نباشد و فقط به توزيع پول دلخوش کنيم، نهايتا همه اقشار جامعه دچار عواقب ناشي از سوء اجراي اين طرح ميشوند. رفتار دولت در اين مورد، ناشي از ديدگاه دولتمردان است که قائل به برنامه ريزي ومديريت سيستماتيک نيست.
در واقع سفرهاي استاني و جمع آوري نامه از مردم هم از همين موضوع ناشي ميشد. در يکي دو سال اول دولت نهم، وقتي با افتخار اعلام شد که 9 ميليون نامه از مردم جمع شده که خواهان حل مشکلات خود توسط دولت بودند، آنهايي که دستي بر آتش مديريت داشتند، تاکيد کردند که رفع و رجوع اين حجم مشکلات به صورت مجزا از هم امکان پذير نيست.
کشور مجموعهاي به هم پيوسته است که تغيير در هر بخش آن به صورت مجرد، ممکن است عوارض سوء بر ديگر بخشها بگذارد و وقتي اين همه مشکل وجود دارد، بايد برنامه ريزي ومديريت تقويت شود تا با يک طرح دراز مدت کم کم بر مشکلات فائق آمد، اما دولت نه تنها چنين نکرد، بلکه سازمان مديريت و برنامه ريزي منحل شد تا پافشاري دولت بر حل نامه به نامه مشکلات مردم، بيش از پيش ادامه يابد. نحوه رفتار دولت در اجراي طرح هدفمندي يارانهها نيز از همين منطق تبعيت ميکند. دولت در طول يک سال گذشته، نه تنها به هشدارهاي صاحب نظران و تذکرات نمايندگان مجلس توجه نکرده و وقعي بر آنها ننهاده، بلکه در اجراي فاز دوم هم ميخواهد به روش دلخواه خود عمل کند و داستان را ادامه دهد.
اين روزها تورم و گراني بي سابقه، نفس بسياري از مردم را بريده است اما دولت همچنان سعي دارد با تبليغات چنين القا کند که در کشور همه چيز روبراه است، ما تنها کشوري هستيم که گرسنه نداريم و... ؛ ولي هيچ عقل سليمي نميپذيرد که با حلوا حلوا گفتن، ميتوان کامها را شيرين کرد و به رفتار تلخي آفرين ادامه داد! در چنين وضعيتي است که لازم است نهادهاي نظارتي و در راس آن مجلس با اقتدار مانع از چنين رفتاري شده و نگذارد تبعات ناشي از سوء اجراي اين قانون، بيش از پيش دامان مردم و به ويژه اقشار ضعيف جامعه را بگيرد، در غير اين صورت، نابسامانيهاي تشديد شده فقط دامان دولت را نميگيرد و کل مجموعه کشور دچار وضعيتي خواهد شد که حاصل لجاجت دولت در اين موضوع است. به عبارت ديگراگر زماني گفته ميشد که اجراي طرح هدفمندي يارانهها نيازمند عزمي ملي است، امروز بايد گفت براي بقاي اين طرح، عزمي ملي براي مقابله با سوء رفتار دولت لازم است.
ناگهان چقدر زود دیر می شود...