بیرق شطرنجی گردان عشق
پرده ای بر سرسرا سامان عشق
چشم بند شاهدان شط خون
چفیه یعنی پرچم سرخ جنون
چفیه را از تار غیرت بافتند
چفیه از پود شهادت ساختند
چفیه آتش گیر آتش بارها
حوله ی تن زیر آبشارها
چفیه زیر انداز پیلان نبرد
چفیه شال گردن مردان مرد
چفیه هنگام اذان سجاده است
پشت بام سنگری افتاده است
مونس شب های جمعه در کمیل
بادبان چشم در هنگام سیل
سفره ی نان بسیجیان یل
پرده ی بدر و حنین است و جمل
زخم بند زخم مردان خداست
چفیه مدت هاست با خون آشناست
چفیه قالی سلیمان نبی(ع) است
چفیه رخ بند رخ مولا علی(ع) است
چفیه یعنی منتهای سادگی
چفیه یعنی برق آزادگی
چفیه یعنی با سیاهی ها سیاه
چفیه یعنی دوری از ظلم و گناه
چفیه گردن بند دامادی عشق
چفیه آذین حنابندی عشق
بادبان کشتی نوح است این
نی ، قبای لایق روح است این
وای هنگامی که می شد چاک چاک
چفیه قبل از صاحبش می شد هلاک
انشاالله چفیه ما هم چاک چاک بشه