پاسخ به:سکوی اخبار قرآنی
دوشنبه 21 فروردین 1391 11:38 AM
دوشنبه 21 فروردين 1391 09:56:59 شماره خبر :981427 | ||||
قرآن و مباحث هرمنوتيك/19 نكونام تصريح كرد: معانی عرفی و عقلی؛ تنها معانی قابل انتساب به قرآن كريم |
||||
گروه انديشه: عضو هيئت علمی دانشگاه قم اظهار كرد: اگر پيشفرضهای مفسر منقح نباشد، اين امر بر تفسير او تأثير میگذارد؛ بنابراين تنها معنايی را میتوان به قرآن نسبت داد كه عرفی (يعنی عرب عصر نزول آن معنا را شناخته باشد) و يا عقلی باشد (يعنی با آن فهم عرفی ملازمه عقلی داشته باشد).
جعفر نكونام، عضو هيئت علمی دانشگاه قم و نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن»، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، در پاسخ به اين سؤال كه آيا فاصله زمانی مفسر با زمان پديد آمدن اثر بر فهم مراد مؤلف تأثير دارد؟، اظهار كرد: بیترديد هر نوع ذهنيتی كه افراد داشته باشند، در فهم معنای متن تأثير دارد؛ اما اينگونه نيست كه انسان مانند ماشين منفعل باشد و از خود اختيار و قدرت گزينش نداشته باشد. انسان از قدرت انتخاب برخوردار است و میتواند برخی از گزارهها را مورد اتكاء قرار داده و برخی ديگر را كنار نهد. قرائن فهم مراد الهی وی با بيان اينكه ما بايد برای فهم قرآن ذهنيتها و دانشهايی را كه در عصر نزول وجود داشته، مورد مطالعه قرار دهيم نه آن ذهنيت ها و دانش هايی كه در اعصار ديگر پديد آمده است، افزود: قرائن فهم مراد الهی عبارتند از سياق آيات، زمان و مكان و شرايط و فضای نزول و مخاطبان آيات و بستری كه قرآن در آن نازل شده است و اگر ما به اين قرائن مراجعه كنيم، قرآن را به خوبی درك خواهيم كرد. نكونام با تأكيد بر اينكه ما وقتی ذهنيتها و دانستههای پديد آمده بعد از عصر نزول را مورد بهرهبرداری قرار نداديم، از تأثير آنها و فروغلتيدن در تفسير به رأی در امان هستيم، ادامه داد: اگر مشاهده میكنيم كه دانستهها و دانشهای مفسران در تفسير آنها تأثير دارد، به جهت آن است كه پيشفرضهای آنها منقح نيست و تلقی آنان اين است كه مخاطب قرآن خود او يا مردم معاصر اوست. تنها معنای عرفی و عقلی را میتوان به قرآن نسبت داد نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» تصريح كرد: تلقی آن دسته از مفسران اين است كه هر معنايی را میتوانيم به قرآن نسبت دهيم؛ در حالیكه تنها معنايی را میتوان به قرآن نسبت داد كه يا عرفی باشد (يعنی عرب عصر نزول آن معنا را شناخته باشد) و يا عقلی باشد(يعنی با آن فهم عرفی ملازمه عقلی داشته باشد). اين محقق و پژوهشگر در توضيح اين مطلب اظهار كرد: برای مثال در قرآن خطاب به مسلمانان مدينه كه پس از انجام مناسك حج، به جای ورود از در خانههای خود، پشت خانه را سوراخ كرده و وارد میشدند، آمده است كه: «وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا؛ به خانهها از در [ورودى] آنها درآييد»(بقره/189). معنای عرفی اين آيه اين است كه از در خانههايتان وارد شويد و ما اگر همين معنا را به اين آيه اسناد دهيم، درست است. وی اضافه كرد: معنای عقلی آيه فوق اين است كه غرض اصلی موجود در ورای اين آيه را مورد توجه قرار دهيم و بپرسيم كه خداوند چرا چنين امری را خطاب به آنان فرموده است؟ پس از تنقيح مناط، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه خداوند در واقع به آنان فرموده كه كار عقلايی انجام دهند و كار نابخرانه و زيانآور و مضر انجام ندهند. اين معنا، لازمه غير بين اين آيه است و ما میتوانيم آن را با يك استدلال به اين آيه اسناد دهيم.
وی در ادامه سخنان خود تصريح كرد: اما آنچه را كه بر مبنای عرفان، فلسفه يا علوم به آيات قرآن نسبت داده میشود و ربط عرفی و عقلی به آيه ندارد، نمیتوانيم به قرآن نسبت دهيم. تبادر معانی عرفانی و فلسفی و علمی در مواجهه با آيات قرآن از قبيل تداعی معانی است و انتساب آنها به آيات قرآن، تفسير به رأی و افترا بر كلام الهی به شمار می رود كه ممنوع و حرام است. عمدهترين خطاهای نوانديشان دينی در مواجهه با مباحث هرمنوتيك عضو هيئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال كه عمدهترين خطاهای نوانديشان دينی در مواجهه با مباحث هرمنوتيك و ورود آنها به عالم اسلام چه بوده است؟ بيان كرد: نمیتوان گفت كه همه مباحثی كه درباره هرمنوتيك در غرب گفته شده، باطل است؛ چنان كه درباره مباحث تفسيری و علوم قرآن نيز نمیتوان گفت كه همه آنچه كه عالمان مسلمان بيان كردهاند، حق است. وی افزود: بايد با منطق به ارزيابی ديدگاهها و نظريات پرداخت و اگر گزارههای مورد استناد هرمنوتيستها يا مفسران اسلامی به لحاظ ماده و صورت صحيح باشد، بايد گفت كه آنها حقند، وگرنه باطلند. گزارههای حق آن است كه بديهی يا منتهی به بديهی و مدلل باشد و نيز صورت استدلال بر آنها درست بوده و قدر جامعی ميان اين گزارههای مورد استدلال وجود داشته باشد. هرمنوتیک و پیشفرضهای ذهنی اين محقق و قرآنپژوه تصريح كرد: از جمله لغزش های هرمنوتيستها اين است كه مفسر نمیتواند از قيد پيشفرضهای خود رهايی پيدا كند و لذا هر متنی را همان گونه می فهمد كه پيشفرضهايش اقتضاء كرده است؛ در حالی كه چنين نيست و انسان بسان يك ماشين نيست كه وقتی اطلاعات خاصی به درون ذهن او ريخته شود، به طور اجتناب ناپذيری محصول خاصی توليد كند. انسان مختار است كه از ميان اطلاعات ذهنی اش، برخی را برگزيند و برخی را هم كنار نهد. وی در پاسخ بخ اين سؤال كه راهكار يا راهكارهای انديشمندان مسلمان در كاهش پيشفرضها در فهم معنای متن قرآن چيست؟، ادامه داد: انديشمندان مسلمان برای تفسير يا تأويل صحيح آيات قرآن شروطی را قرار داده اند؛ نظير اينكه شاهدی از لغت داشته باشد يا حديثی آن را تأييد كند و يا با ادله معتبر معارضت نداشته باشد. تأویل و تفسیر نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» افزود: تلقی بسياری از آنان اين است كه اگر اين شروط رعايت شود، هيچ اشكالی ندارد كه از دانشهای بشری برای تفسير يا تأويل آيات قرآن بهرهبرداری شود؛ بنابراين به نظر آنان هيچ اشكالی ندارد كه آنها به عنوان پيشفرضهای فهم قرآن آنان مورد اتكاء قرار بگيرند. نكونام عنوان كرد: اما من نگاه ديگری به تأويل دارم و اساساً تأويل قرآن را به معنای حمل قرآن بر هر معنايی كه آن را صحيح می دانيم يا حديثی با آن موافق است يا دليل معارضی ندارد، درست نمی دانم. به باور من، تأويل به معنای برگرداندن عبارت به معنای خلاف ظاهر، تفسير به رأی است؛ به جهت آن كه متكلم اگر بخواهد القای مقصود كند، بايد همان معنای ظاهر (و نه معنای خلاف آن) را اراده كند.
وی افزود: در تعريف ظاهر گفتهاند كه آن عبارت است از معنايی كه به ذهن تبادر میيابد و سبقت میجويد. متكلم در يك كلام فصيح و بليغ بايد از الفاظ و تعابير خود همان معنايی را اراده كند كه به ذهن مخاطبان تبادر میيابد و سبقت میجويد و اراده خلاف آن مخل فصاحت و بلاغت دانسته میشود. نكونام تصريح كرد: تبادر و ظهور هم در حقيقت است و هم در مجاز. برای مثال وقتی گفته میشود كه «شير در جنگل است»، شير در معنای حقيقی اش يعنی حيوان درنده تبادر و ظهور دارد و همان بايد مراد متكلم است. اما وقتی گفته می شود، «فلانی شير است»، شير در معنای مجازی اش تبادر و ظهور دارد و همان بايد مراد متكلم باشد. بنابراين در هيچ يك از دو گزاره مذكور، هرگز معنای خلاف ظاهر مراد نيست. اين محقق و قرآنپژوه تصريح كرد: اين تلقی كه در قرآن آيات متشابه وجود دارد كه مردم آنها را نمیفهمند، ناصواب است. خداوند در اين آيات برای تقريب به ذهن و فهماندن مقصود، حقايق اخروی را به حقايق دنيوی تشبيه و به صورت مجاز بيان كرده است. بشر در دنيا اموری مثل باغ، عسل، معين (شراب) و... را میشناخته و خداوند برای اينكه به او بفهماند كه جهان و حقايق ديگری وجود دارد، اين الفاظ را با قرائن صارفه يعنی به طريق مجاز برای بيان آن حقايق به كار برده است. وی با ارائه مثالی از قرآن كريم در اثبات اين مطلب افزود: برای مثال قرآن میفرمايد: «وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ و باغی كه پهنايش به پهنای آسمان و زمين يعنی سراسر هستی است»(حديد/21) يا فرموده است: « وَ كَأْسٍ مِنْ مَعينٍ لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ(واقعه/18- 19)؛ و پياله[ها]یى از باده ناب روان [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بىخرد گردند». عضو هيئت علمی دانشگاه قم در پايان خاطرنشان كرد: ما بايد همان ظاهر معنا و معنای آشكاری را كه به ذهن متبادر میشود، بگيريم. همان معنای آشكار مراد خداست و تأويل به معنای برگرداندن الفاظ قرآن به معنايی خلاف ظاهر، كاری ناصواب و تفسير به رأی است. |