پاسخ به:سکوی اخبار قرآنی
یک شنبه 20 فروردین 1391 9:31 PM
يكشنبه 20 فروردين 1391 09:39:08 شماره خبر :980161 |
فهم قرآن و هرمنوتيك/8 علیرضا عظیمیفر تأکید کرد: خطاناپذيری الفاظ قرآن؛ وجه مميز دانش تفسير از هرمنوتيك |
گروه انديشه و علم: در دانش تفسير بر اساس قانون حجيت الفاظ كه از سيره عقلا به دست میآيد، آنچه از ظواهر الفاظ كشف میشود خطاناپذير است؛ اين قاعده در دانش هرمنوتيك وجود ندارد. حجتالاسلام عليرضا عظيمیفر، نويسنده، محقق و قرآنپژوه در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه خوزستان، در ارتباط با تبيين مبانی مشترك دانش هرمنوتيك و تفسير كه آن را شامل 8 مؤلفه امكان فهمپذيری متن، قانونمندی تفسير و تأويل، روشمندی تفسير، پيروی از قواعد عمومی در فهم متن، استمداد از قواعد عرفی در فهم معنا، دوری جستن از پيشفرضها و پيشدانستهها، توجه نمودن به زبان مخصوص متن و نشان دادن معنای نهايی از متن دانست، در ادامه به برشمردن وجوه افتراق دانش تفسير اسلامی و هرمنوتيك پرداخت و گفت: بر اساس رأی انديشمندان مسلمان، از ويژگیهای خاص دانش تفسير اسلامی آن است كه يك قانون عقلايی بر ظواهر الفاظ حاكم است؛ به اين معنا كه عقلا در هر ملت، نحله، مذهب و دين ظواهر الفاظ را رعايت میكنند. اين قانون عقلايی نشان میدهد كه الفاظ خطاناپذير هستند؛ به اين معنا كه آنچه از ظواهر الفاظ كشف میشود خطاناپذير است. وی توضيح داد: گوينده وقتی سخنی میگويد شنونده از ظاهر آن معنايی را میفهمد. بر اساس سيره عقلا، اين فهم از ظاهر بيانگر خطاناپذير بودن الفاظ است. اين قاعده در دانش هرمنوتيك وجود ندارد در اين دانش، الفاظ را خطاپذير میدانند؛ در حالی در دانش تفسير، بر اساس قانون حجيت الفاظ كه از سيره عقلا به دست میآيد، الفاظ خطاناپذير هستند. عظيمیفر ادامه داد: از ديگر ويژگیهای خاص در دانش تفسير اسلامی آن است كه دانشمندان مسلمان عقيده دارند امكان فهمپذيری متن و كشف معانی الفاظ، در هر عصر و دورهای وجود دارد و چنين نيست كه وقتی مفسر متنی را در يك دوره تفسير كند، تفسير اين متن منجمد شود و امكان تفسير آن در دورههای ديگر نباشد. وی اضافه كرد: لذا مفسران اسلامی به سيال بودن تفسير عقيده دارند، از اين جهت است كه از عصر اوليه كه دانش تفسير به وجود آمد تاكنون، مفسران ما تفسيرهای مختلفی را از الفاظ و متن كتاب خدا ارائه دادهاند. عظيمیفر ادامه داد: پس امكان فهمپذيری متن و كشف معانی الفاظ در هر عصر و دوره وجود دارد اما در هرمنوتيك چنين تصوری ارائه نشده است، به باور دانشمندان هرمنوتيك، يك متن در هر دوره يك معنا بيشتر ندارد. اين قرآنپژوه گفت: ديگر وجه افتراق دانش تفسير اسلامی و هرمنوتيك بهرهگيری از قراين پيوسته و ناپيوسته در تفسير متن است؛ در هرمنوتيك به قراين و شواهد بيرون يا درون متن توجه نمیشود و تكيهگاه اصلی آنها فهم مقصود مؤلف و نويسنده است. اما در دانش تفسير قرآن، قائل به اين هستيم متنی كه گوينده آن را بيان كرده است، به همراه خود، يك سلسله قراين و شواهد دارد كه گاه در درون متن و گاه بيرون متن هستند. وی خاطرنشان كرد: بنابراين در فهم و كشف معانی الفاظ آيات شريفه، لازم است مفسر به قرائن و شواهد درون آيات يا قرائن و شواهد بيرون از آيات، توجه داشته باشد و از آنها برای نزديك شدن به مقصود گوينده كمك بگيرد. اين پژوهشگر خاطرنشان كرد: در دانش هرمنوتيك دو مؤلفه و عنصر وجود دارد كه كاملاً با دانش تفسير اسلامی در اين مؤلفهها، اختلاف و مغايرت پيدا میكند. انديشمندان دانش هرمنوتيك معتقدند كه متون بشری هستند؛ لذا فهم بشری بايد در آن نفوذ پيدا كند؛ در حاليكه ما معتقد هستيم كه قرآن كريم كتابی فرابشری و الهی است كه از ناحيه خداوند صادر شده است. با توجه به اينكه دانشمندان هرمنوتيك قائل به بشری بودن متون هستند، معتقدند متن بايد در قالب افكار و ايدههای بشر تفسير شود. نويسنده مقاله «بازكاوی نظريه بازتاب فرهنگ در قرآن» با اشاره به وحيانی بودن الفاظ قرآنی افزود: فرابشری بودن الفاظ آيات قرآن موجب میشود كه انسان در فهم برخی آيات آن عاجز باشد، به طور مثال در آيات مربوط به معاد و معراج پيامبر(ص)، بايد از دانش پيامبر و اهلبيت(ع) كه از طريق احاديث به ما رسيده است، ياری بجوييم. اين آيات بايد از طريق سخن معصوم فهم شود. عظيمیفر ادامه داد: مؤلفه دوم در دانش هرمنوتيك كه نقطه دوم اختلاف اين دانش با تفسير اسلامی به حساب میآيد آن است كه در هرمنوتيك امكان دستيابی مفسر به فهم و كشف معنايی برتر وجود دارد. آنها معتقدند يك فهم میتواند فهم برتر شود اما در دانش تفسير اسلامی، اين باور مطرح است كه همه فهمها يكسان هستند و فهمهايی كه بر اساس قواعد، ضوابط و اصول تفسيری به دست آمدهاند، میتوانند حجيت داشته باشند. اين قرآنپژوه در ادامه اظهارات خود نكاتی در نقد هرمنوتيك يادآور شد و تصريح كرد: در دانش هرمنوتيك هيچ معنايی از متن جزمآور و قطعی نيست؛ در اين دانش، نسبيت حاكم است. بنابر چنين تصوری، اين نقد به دانشمندان هرمنوتيك مطرح است كه با توجه به اينكه آنان جزميت و قطعيت از فهم يك متن را نمیپذيرند، اين نسبيت دامنگير ايدهها و انديشههای آنان نيز میشود. وی گفت: نقد ديگر به دانش هرمنوتيك، وجود پيشفرضها و پيشدانستهها است. آنان معتقدند پيشفرضها و پيشدانستهها، نقش اساسی در فهم يك متن دارند؛ در حالی كه در دانش تفسير معتقد هستيم مفسر نبايد پيشفرضها و پيشدانستههای خود را در فهم متن و كشف معانی الفاظ دخالت دهد. عظيمیفر ادامه داد: سومين اشكالی كه بر هرمنوتيك وارد است تاريخپذيری است؛ آنان قائل به اين هستند كه هر متنی در تاريخی معين صادر شده و ممزوج با تاريخ است. از اين رو، متن را بدون تاريخ آن نمیتوان فهميد، در حالی كه ما معتقد هستيم گرچه هر متنی در تاريخ خاصی صادر شده است اما اين تاريخ میتواند فراگير باشد و معانی الفاظ در هر دوره و عصری به قوت خود باقی باشند؛ چنين نيست كه چون اين الفاظ در زمان خاصی از گوينده يا نويسنده صادر شدهاند تنها بايد بر اساس آن تاريخ تفسير شوند؛ بلكه الفاظ در هر دوره و عصر میتوانند معانی خود را داشته باشند. |