«يه حبه قند» نگاهی سطحی به سنت و مدرنيته دارد
سه شنبه 25 مهر 1391 11:38 AM
با فيلمهای دينی و دفاع مقدسی در حال اكران
مسعود فراستی:
«يه حبه قند» نگاهی سطحی به سنت و مدرنيته دارد
گروه هنر: «يه حبه قند» را بايد يكی از مهمترين آثار 30 سال گذشته سينمای ايران دانست كه پرچم اختلاط سنت و مدرنيته را در دست دارد؛ ادعايی كه به هيچ وجه درست نيست؛ چراكه فيلم هم در پرداخت به سنت، هم در پرداختن به مدرنيته، سطحیترين شكل ممكن را مورد توجه قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، اولين جلسه نمايش و نقد و بررسی سينمای ايران با عنوان «دوشنبه فيلم» با حضور مسعود فراستی (منتقد)، سيد محمد حسينی (مجری و كارشناس)، ناصر هاشم زاده (منتقد) و اصغر همت (بازيگر) شب گذشته 24 مهرماه، در سالن بصيرت مجتمع 13 آبان برگزار شد. در اين جلسه فيلم «يه حبه قند» رضا ميركريمی محور برنامه بود.
در ابتدای اين جلسه اصغر همت بازيگر «يه حبه قند» اظهار كرد: در اين وضعيت نابسامان سينما كه دائما در آن فيلمهای سخيف توليد میشود، خيلی خوشحالم فيلم شريفی چون «يك حبه قند» ساخته شد. البته من خود را متعلق به سينما نمیدانم، بلكه تئاتر مءمن اصلی من است، وليكن با اين وجود، زمانی كه گروه اين فيلم را ديدم و به سلامت آن پی بردم، بازی در آن را قبول كردم.
وی ادامه داد: من برای دفاع از فيلم اينجا حضور ندارم، زيرا حيطه تخصصی من نقد فيلم نيست، بنابراين تنها میتوانم به سؤالاتی كه درخصوص نقشمم، میشود را پاسخ گويم. فيلمی كه خيلی خوشحالم با استقبال تماشاگران مواجه شد؛ استقبالی كه از روی آگاهی بود، والا هستند آثار سخيف كه در گيشه با استقبال تماشاگران رو به رو میشوند، اما آن آثار را میتوان كاری درخور توجه دانست؟
در ادامه اين جلسه مسعود فراستی با بيان اينكه اين فيلم را نمیتوان يك اثر ملی دانست، بيان كرد: اين فيلم را بايد يكی از مهمترين آثار 30 سال گذشته سينمای ايران دانست كه پرچم اختلاط سنت و مدرنيته را در دست دارد. ادعايی كه به هيچ وجه درست نيست، چراكه فيلم هم در پرداخت به سنت، هم در پرداختن به مدرنيته، سطحیترين شكل ممكن را مورد توجه قرار داده است. پرداختی كه تنها میتواند خانوادههای ايرانی خارج از كشور را خشنود كند.
وی افزود: مهمترين اشكال فنی اين فيلم دوربين است. دوربينی پيش فعال و برونگرا كه تنها التهاب بيرون را نشان میدهد، درصورتیكه اين ويژگی با خصيصه و هويت درونگرای فرهنگ ايرانی متفاوت است. برای مثال میتوانم از چينش سفره در اين فيلم ياد كنم كه به هيچ وجه با فرهنگ ايرانی همخوان نبود.
اين منتقد در بخش ديگری از سخنان خود تاكيد كرد: بهانه ساخت «يه حبه قند» را میتوان در سه حركت آهسته فيلم خلاصه كرد كه در ابتدا، ميانه و اواخر فيلم وجود دارد كه هر سه به شكلی غلط پرداخته شدهاند. موسيقی فيلم هم كه ادعای سنتی بودن دارد، كپی شده از يك كار فرنگی است كه تنها تغييراتی كوچك در آن داده شده است.
در اين بخش از جلسه سيد محمدحسينی متذكر شد: سينما به ذات سينما بودن نيازمند اين نيست كه تماما اجزايش بر واقعيت شكل گرفته باشد، بلكه تصوير كردن روياها و حض بصری میتواند دليلی خوبی برای ساخت يك فيلم باشد. اتفاقی كه به خوبی در «يه حبه قند» روی داد.
فراستی در پاسخ به اين ادعا گفت: اين ادعا به آن شكلی كه از آن استفاده میشود، صحيح نيست، يعنی درست است كه واقعيت سينما با واقعيت واقع متفاوت است، اما بايد دانست كه اين واقعيت نشئت گرفته از از زندگی و واقعيت است كه بايد به آن توجه جدی شود. اتفاقی كه در «يك حبه قند» روی نداد.
پس از سخنان فراستی، هاشمزاده هم در تأييد سخنان اين منتقد توضيح داد: از گذشته به ويژه پس از حضور مستشرقين تلاش شده كه آيينهای پيش روی ما گرفته شود تا ما هويت خود را در آن بينيم. هويتی كه تنها در سطحیترين شكل ممكن عرضه میشد و عموما شكلی موضوعی داشت.
وی اضافه كرد: امروز ديگر مستشرقين وجود ندارند وليكن وظيفه آنها را مذهبيون روشنفكرزده متقبل شدهاند كه به سنت به شكل موزهای آن توجه دارند. اتفاقی كه در «يه حبه قند» به وضوح رخ داده است.
هاشمزاده تاكيد كرد: اين فيلم و آثار مشابه آن سعی دارند كه آيينهدار ما باشند و به ما هويت دهند، اما اين هدف به واسطه نداشتن آگاهی لازم در اين حوزه محقق نشده است، در صورتیكه فردی چون فردوسی چند قرن پيش به خوبی توانست با شاهنامه به ما هويتمان را يادآور شود.
حسينی نيز در اين جلسه جمله هاشمزاده را چنين تكميل كرد: اين فيلم سعی دارد حيا و فرهنگ ايرانی را در قالبی مينياتوری عرضه كند، اما در برخی سكانسها بر خلاف اين رويه عمل كرده است.
اصغر همت بازيگر «يه حبه قند» به انتقادات وارد شده اين جلسه اينگونه پاسخ داد: با سخنانی كه دوستان كردند، خيلی خوشحالم كه اين فيلم به اسكار راه نيافت تا آبروی فرهنگ ايرانی برود؟! اما من اين سؤال را درام كه چرا فكر میكنيم همه نمیفهمند و تنها ما هستيم كه داناييم؟! پس بهتر است اگر میخواهيم فيلمی را نقد كنيم آن نقد سازنده باشد و راهحل و راهكار نشان دهد.
وی در خاتمه سخنان خود را با ذكر مثالی اينگونه پايان داد: هميشه وقتی زمان اذان میشود در ميان كانالهای تلويزيونی دنبال، اذانی میگردم كه موذنزاده اردبيلی آن را اجرا كرده است. درست يادم است زمانیكه موذنزاده در بيمارستان مدرس روزهای پايانی زندگی خود را پشت سر میگذاشت روزنامه كيهان در مطلبی، 16 ايراد فنی به اذان وی وارد كرد، اما برای من جای تعجب است با تمام اين ايرادات كه از آن نام برده شد، چرا همانند من بسياری از مردم ايران عاشق اذان موذنزاده اردبيلی هستند؟! فيلم «يك حبه قند» هم از چنين ويژگی بهره برده است.