مسافر مهتاب
ارسال کننده: مرتضی بناری | تاریخ ارسال: 1389 / 04 / 13
نویسنده: نسرین سیفی
حجم کتاب: 186 KB
قسمتی از متن: سعید و وحید هردو وارد کافی شاپ شدند.یک نفر از پشت میزش بلند شد و برایشان دست تکان داد، به طرفش رفتند و گفت : سلام دوقلوهای کوچک و بزرگ.سلام پسر تو باز اینجا ولویی........پوریا: من منتظر خانمم اگه بیاد ببینه دارم بدون اون می خورم کله امو میکنه.سعید بلند شد گفت: خاک بر سر زن ذلیلت کنم.پوریا گفت:اینا همه اش عشقه جانم.............. این رمان توسط پرنیان تهیه گردیده است.